پترن های هارمونیک در تحلیل تکنیکال

الگوهای هارمونیک
حتما در موسیقی، نقاشی، هنر، ادبیات و غیره قبلا عباراتی همچون هارمونی و هارمونیک را به کرات شنیدهاید. هارمونیک در لغت به معنای هماهنگ است و معمولا برای توصیف هر سیستم یا مجموعهای به کار میرود که اجزای درونی آن با یکدیگر در هماهنگی و تعادل کامل به سر برند. در بازارهای مالی نیز به مجموعهای از امواج که نسبتهایی هماهنگ و متعادل، دو به دو بین آنها برقرار باشد، الگوی هارمونیک گفته میشود. و البته در زبان تکنیکال مسلما هماهنگ و متعادل به معنای وجود نسبتهای فیبوناچی میباشد. الگوهای هارمونیک با بهرهمندی از مجموعهای از پترنهای هندسی که بر پایه نسبتهای فیبوناچی تعریف شدهاند، تلاش میکنند نقاط بازگشت روند را با دقت مطلوبی پیشبینی نمایند. بنابراین برخلاف سایر بخشهای تحلیل تکنیکال، در مبحث الگوهای هارمونیک بطور جدی هدف خود را بر روی پیشبینی آینده مارکت میگذاریم.
نسبتهای هارمونیک اندکی با نسبتهای فیبوناچی متفاوتند. برخی از آنها مستقیما همان نسبتهای فیبوناچی هستند و برخی دیگر با اندکی محاسبات اضافی از آنها مشتق شدهاند. بطور کلی نسبتهای هارمونیک به سه دسته نسبتهای اصلی، مشتقهای اول و مشتقهای تکمیلی تقسیم میشوند. جدول زیر نحوه دستهبندی نسبتهای هارمونیک را به همراه محاسبات مربوط به هریک، نمایش میدهد.
برخی از این نسبتها رایج تر هستند و برخی دیگر کاربرد کمتری دارند. در فهرست زیر، مهمترین نسبتهای هارمونیک را که در اغلب الگوهای اصلی مورد استفاده قرار میگیرند ملاحظه مینمایید. سایر اعدادی که در این فهرست مشاهده نمیشوند، معمولا کاربرد کمتری دارند.
لازم به ذکر است که اعداد 0.5, 1, 2, … جزو نسبتهای فیبوناچی نیستند، اما به دلیل کاربرد زیادی که در نمودارها دارند، به صورت تجربی به این مجموعه اضافه گشتهاند. نسبت 0.236 نیز که اگر خاطرتان باشد جزو سطوح ریتریسمنت فیبوناچی محسوب میشد، از مجموعه نسبتهای هارمونیک حذف شده است، زیرا این سطح نمیتواند یک پیوت ماژور ایجاد نماید و صرفا منجر به نوسانات فرعی و زودگذر خواهد شد. نکته جالب توجه در میان نسبتهای فوق این است که معکوس هریک از اعداد درون همین مجموعه قرار دارد. به عنوان مثال اگر نسبت 1.272 را معکوس نمایید به عدد 0.786 خواهید رسید که کماکان جزو نسبتهای هارمونیک است. همچنین اعداد 1.127 و 0.886 ویا اعداد 2.618 و 0.382 نیز معکوس یکدیگر هستند. این ویژگی مهمی برای نسبتهای هارمونیک است که کاربرد آنرا بزودی، به محض شروع کار با اولین الگوهای هارمونیک، متوجه خواهید شد. تنها نسبتی که معکوس آن در فهرست وجود ندارد عدد 4.236 است. معکوس 4.236 برابر با 0.236 میشود که همانطور که گفته شد توصیفگر اصلاحهای مینور بوده و نتیجتا از فهرست نسبتهای کاربردی، کنار گذاشته شده است.
ایده الگوهای هارمونیک نخستین بار در سال 1932 توسط گارتلی[68] مورد بحث قرار گرفت. او در نوشته های خود، الگویی پنج نقطهای را که بعدها با نام خود او نامگذاری شد، مورد بررسی قرار داد. اما سالها طول کشید تا سرانجام اسکات کارنی[69] با مطالعات تکمیلی دقیقتری که در این عرصه انجام داد، الگوی گارتلی را به همراه مجموعهای از الگوهای دیگر مانند خرچنگ، خفاش و کوسه تحت عنوان الگوهای هارمونیک معرفی نمود. عمده ارزش کار اسکات کارنی بدلیل ساختار دقیق و منسجمی بود که برای روش معاملهگری بر روی این الگوها، به همراه نقاط دقیق ورود و خروج و قوانین مدیریت ریسک، ابداع نمود.
تمام الگوهای هارمونیک در جستجوی محدودهای با بیشترین احتمال برای صدور سیگنال بازگشتی هستند. این محدوده که با عنوان ناحیه [70]PRZ معرفی میشود برمبنای نسبتهای همزمان فیبوناچی بین امواج مختلف، بدست میآید. نواحی PRZ در الگوهای هارمونیک دقیقا همان نواحی همپوشانی (کلاسترها) در مبحث فیبوناچی کلاسیک هستند، و بنابراین معتقدیم احتمال بازگشت روند در این نواحی بسیار زیاد است. نکته مهم در ارتباط با نواحی
PRZ این است که هرگز نباید به محض مشاهده یک الگوی هارمونیک دلخواه بلافاصله اقدام به معاملهگری نمود بلکه باید در انتظار مشاهده یک سیگنال تاییدگر تکمیلی در ناحیه PRZ بمانید تا به عنوان مثال پس از تشکیل یک الگوی شمعی بازگشتی، اقدام به ورود به بازار نمایید.
الگوهای هارمونیک اغلب به یک تارگت دقیق و مشخص برای ورود و خروج ختم نمیشوند، بلکه محدودهای نسبتا گسترده از همپوشانی چند فیبوی مختلف بدست میآید که باید مترصد نحوه واکنش بازار به این محدوده باشیم. بنابراین ترکیب الگوهای هارمونیک با سایر روشهایی که برای تشخیص نقاط بازگشت روند آموختهاید، بویژه الگوهای شمع ژاپنی، اهمیت به سزایی پیدا میکند.
نحوه خاصی از نمایش نسبتهای فیبوناچی بر روی نمودار وجود دارد که اغلب در بحث الگوهای هارمونیک مورد استفاده قرار میگیرد. این روش ضمن حفظ سادگی، تحلیلگر را از ترسیم همزمان چندین ابزار مختلف فیبوناچی بینیاز نموده و موجب خلوت شدن نمودار میشود. به عنوان مثال فرض کنید در تصویر زیر، نقطه C برابر با ریتریس %38.2 از موج AB باشد. در این صورت میتوانیم به سادگی، یک پارهخط کوتاه از A تا C رسم کنیم و نسبت فیبوناچی بین آن دو را در کنار خط مذکور بنویسیم. به این ترتیب مشاهدهگر به سهولت متوجه میزان ریتریس نقطه C میشود و از ترسیم کامل ابزار فیبوناچی به همراه تمامی سطوح متعدد آن بینیاز میشود.
آموزش الگوهای هارمونیک در بازار فارکس AB=CD
حال که الگوهای نموداری پایه را یاد گرفتید ، وقت آن رسیده پترن های هارمونیک در تحلیل تکنیکال است تا ابزارهای پیشرفته تری را به زرادخانه تحلیلی خود اضافه کنید.
در این درس از آموزش فارکس ، ما در باب الگوهای هارمونیک و نحوه استفاده از آنها صحبت خواهیم کرد.
درک این بچه های بد ممکن است کمی سخت تر باشد اما هنگامی که این قبیل آرایش ها را شناسایی کنید ، می تواند سودهای بسیار خوبی را به ارمغان آورد!
ایده کلی این الگوها این است که آنها کمک می کنند تا تریدر ها بتوانند اصلاحات احتمالی روندهای اخیر را شناسایی کنند.
در واقع ، ما از سایر ابزارهایی که قبلاً توضیح داده ایم استفاده خواهیم کرد – یعنی فیبوناچی اصلاحی و فیبوناچی گسترشی!
با ترکیب این ابزارهای شگفت انگیز برای شناسایی الگوهای قیمتی هارمونیک ، قادر خواهیم بود مناطق احتمالی ادامه روند کلی را تشخیص دهیم.
در این درس ، ما در مورد الگوهای قیمتی هارمونیک زیر صحبت خواهیم کرد:
- الگوی ABCD
- الگوی سه درایو
- الگوی گارتلی
- الگوی خرچنگ
- الگوی خفاش
- الگوی پروانه
اما نگران نباشید … وقتی با اصل کار آشنا شدید ، باقی قضایا بسیار راحت خواهد بود!
ما کار را با ابتدایی ترین الگوها یعنی الگوهای ABCD و سه درایو شروع خواهیم کرد و سپس به گارتلی و سایر جانواران می پردازیم.
پس از آشنایی با آنها ، نگاهی خواهیم داشت به ابزارهایی که برای معامله موفق این الگوها در بازار فارکس نیاز است.
برای همه این الگوهای قیمتی هارمونیک ، نکته مهم این است که قبل از اقدام به معامله و خرید و فروش گرفتن ، صبر کنید تا الگو کامل شود.
بعداً خواهید فهمید که منظور ما چیست ، پس بیایید شروع کنیم!
تذکر در مورد الگوهای هارمونیک
بهتر است در همین ابتدای کار یک چیزی را در مورد الگوهای هارمونیک روشن کنیم. معامله الگوهای هارمونیک یک روش دقیق و محاسباتی است، اما این روش نیاز به صبر ، تمرین و مطالعه زیاد دارد تا بتوانید مسلط به الگوها شوید. اندازه های پایه که در هر الگو بیان شده است باید رعایت شوند. ممکن است شما الگوهای هارمونیکی را ببینید که در ظاهر زیبا به نظر برسند اما اگر شرایط لازم پترن را نداشته باشند فقط موجب گمراهی شما خواهند شد.
در هارمونیک بر خلاف اکثر روش های تحلیل تکنیکال ما سعی می کنیم آینده قیمت را پیشبینی کنیم. این هدف بزرگی است و برای موفقیت در آن باید تریدر صبوری باشید.
الگوی ABCD یا AB=CD
بیایید درس امروز را با ساده ترین الگوی هارمونیک ادامه دهیم. چه چیزی پایه ای تر از الفبای ABC !
ما فقط در انتها یک حرف دیگر نیز اضافه می کنیم ، تا به الگوی ABCD برسیم! می بینید چه آسان بود!
برای شناسایی این الگوی نموداری ، به یک جفت چشم فوق العاده تیزبین عقابی و نیز ابزار همه فن حریف فیبوناچی نیاز داریم.
در هر دو حالت صعودی و نزولی الگوی نموداری ABCD ، خطوط AB و CD به عنوان پایه ها شناخته می شوند و BC اصلاح یا تصحیح نامیده می شود.
اگر از ابزار فیبوناچی اصلاح در پایه AB استفاده کنید ، اصلاح BC باید تا سطح 0.618 برسد. بعد ، خط CD باید 1.272 فیبوناچی گسترشی خط BC باشد.
ساده است ، نه؟ تنها کاری که باید انجام دهید این است که صبر کنید تا ابتدا الگو کامل شود (به نقطه D برسد) و بعد موقعیت خرید یا فروش خود را بگیرید.
با این حال اگر می خواهید در این زمینه سخت گیری کنید ، در زیر چند قانون دیگر برای یک الگوی ABCD معتبر ارائه می شود:
- طول خط AB باید برابر با طول خط CD باشد.
- سرعت رفتن قیمت از A به B باید برابر با سرعت رفتن قیمت از C به D باشد.
الگوی سه درایو Three Drive
الگوی سه درایو یا Three Drive شباهت زیادی به الگوی ABCD دارد با این تفاوت که دارای سه پایه (در اینجا به نام درایو شناخته می شوند) و دو تصحیح یا اصلاح است.
راحت مثل آب خوردن! در حقیقت ، الگوی سه درایو ، از اجداد الگوی امواج الیوت است که در الگوهای هارمونیک وارد شده است.
طبق معمول ، شما به یک جفت چشم عقابی ، ابزار فیبوناچی و کمی صبر و شکیبایی بر روی این الگو نیز احتیاج خواهید داشت.
همانطور که در نمودارهای بالا مشاهده می کنید ، نقطه A باید 61.8٪ اصلاح درایو 1 باشد. به همین صورت ، نقطه B باید 0.618 اصلاح درایو 2 باشد.
سپس ، درایو 2 باید 1.272 گسترش تصحیح A و درایو 3 باید 1.272 گسترش تصحیح B باشد.
با کامل شدن الگوی سه درایو ، آن وقت است که می توانید سفارش خود را فعال کرده و اقدام به معامله کنید.
به طور معمول ، وقتی قیمت به نقطه B می رسد ، می توانید سفارشات خرید یا فروش خود را در گسترش 1.272 بچینید تا فرصت را از دست ندهید!
اما ابتدا بهتر است بررسی کنید که آیا این قوانین نیز رعایت شده اند یا خیر:
- مدت زمان لازم برای کامل شدن درایو 2 باید با زمان کامل شدن درایو 3 برابر باشد.
- همچنین ، زمان کامل شدن اصلاح های A و B باید با هم برابر باشد.
در درس های بعدی سراغ الگوهای هارمونیک پیچیده تر خواهیم رفت.
معرفی کلاس امواج الیوت
با پاسخ به هر یک از سوالات مطرح شده میتوان به هدف دوره کاربردی امواج الیوت پی برد: در پاسخ به سوال “تحلیل تکنیکال چیست؟” میتوان گفت که در تحلیل تکنیکال فرض بر این است که با استفاده از قیمت سهام، میتوان به همه اطلاعاتی که برای پیش بینی حرکت یک سهم موردنیاز است، دسترسی پیدا کرد. به همین خاطر، یک معامله گر برای استفاده از دانش تکنیکال خود فقط روی تحلیل نمودار و آمار سهم تمرکز مینماید.
معرفی دوره
شاید تحلیل تکنیکال در ظاهر بسیار پیچیده به نظر برسد، اما در واقع این نوع تحلیل برای بررسی عرضه وتقاضا در بورس یا بازارهایی چون بازار طلا است تا بتوان مسیر حرکت قیمت پترن های هارمونیک در تحلیل تکنیکال را تشخیص داد. به عبارت دیگر، تحلیل تکنیکال به جای اینکه ویژگیهای بنیادی شرکت را مورد بررسی قرار دهد در تلاش است تا هدف بازار و پشت پرده حرکات قیمت را درک کند. امواج الیوت یکی از بخشهای تحلیل تکنیکال است که در ادامه به بیان پاسخ سوال “امواج الیوت چیست؟” و تعریف این تحلیل میپردازیم: رالف نلسون الیوت در پترن های هارمونیک در تحلیل تکنیکال سال ۱۹۳۸ براساس مشاهدات و تحقیقات خود نظریهای را با توجه به تغییرات قیمت ارائه داد که بر مبنای آن دورههای حرکتی قیمت را در قالب الگوهای مشخص و تکرارشونده امواج توضیح میداد. این امواج، روانشناسی توده مردم را در بازارهای مختلف و در قالب موجها و الگوهای مشخص و تکرارشونده به ما نشان میدهد. از دیدگاه الیوت ویژگیهای حرکت بازارهای مالی از جمله بازار بورس برمبنای شرایط احساسی، معقول، تکانشی، ابهام و منطق گروهی شکل گرفته است و تغییرات قیمت از سه اصل الگو، نسبت و زمان ساختار میپذیرد. الیوت عقیده داشت هر اتفاقی که در بازار روی میدهد ریشه در سابقه قیمت دارد و با تحلیل الگوهای تکرار شونده حرکت سهم، میتوان نتایج الگوهای موردنظر را به حال و آینده گسترش داد.
قاعده کلی امواج الیوت
الگوسازی از رفتار انبوه مردم در مواجه با تغییرات قیمت و دقت به بازگشت ها و تصمیمات سرمایه گذاران، میتواند به تحلیل بازار کمک شایانی نماید. “الیوت” براساس الگوهای رفتاری افراد، قانونی را به نام امواج الویت بنا کرد که این قاعده کلی اساس تحلیل مدلهای بزرگتر و پیچیدهتر قرار گرفته است. اصل قاعده کلی امواج الیوت بر پنج موج متحرک که با اعداد مشخص میشود و سه موج اصلاحی که با حرف نمایش داده میشود، استوار است.
هدف دوره
افرادی که وارد بازار بورس و فرابورس میشوند و قصد کسب سود در بورس را دارند، باید بتوانند با استفاده از تحلیلهای کاربردی که سرمایه گذاران برای تصمیمگیری از آنها استفاده میکنند، خرید و فروش سهام، طلا یا سایر داراییهای خود را انجام دهند. امواج الیوت یکی از پرکاربردترین روشهای تحلیل در بازارهای جهانی و داخلی است و در طبقهبندی آموزش پیشرفته بورس قرار میگیرد که بسیاری از افرادی که وارد بازار بورس میشوند آن را میآموزند. برای آموزش خرید و فروش سهام برمبنای تحلیل الیوت، میتوان از دورههای آموزشی حضوری و غیرحضوری آموزشی در پترن های هارمونیک در تحلیل تکنیکال کارگزاری آگاه بهرهمند شد. هدف از این دوره آموزشی آشنایی با تحلیل تکنیکال و استفاده از ابزار امواج الیوت است، به گونه ای که سرمایه گذاران امکان تحلیل بازار بورس و کسب سود در معاملات خود را داشته باشند.
هزینه و مدت دوره
با عضویت در بآشگاه مشتریان کارگزاری آگاه از ۲۰ تا ۶۰ درصد تخفیف در دورههای آموزشی بهرهمند شوید.
مراحل شرکت در دوره آنلاین
مرحله اول: ارسال پیامک از سوی آموزش آگاه به منظور عضویت در گروه تلگرام کلاس آموزشی مربوطه (پیامک مربوطه ۲ الی ۳ روز قبل از تشکیل کلاس ارسال میشود)
مرحله دوم: مشاهده ویدیوهای آموزشی استفاده از نرم افزار آموزش مجازی کارگزاری آگاه
مرحله سوم: ورود به محیط نرم افزار با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور (نام کاربری، ایمیل ثبت شده در زمان ثبت نام و کلمه عبور شماره موبایل ثبت شده در سیستم است)
شایان ذکر است که حضور در دوره آموزشی آنلاین صرفاً با استفاده از لپتاپ یا کامپیوتر شخصی امکانپذیر است. |
معرفی مقدماتی در مورد خصوصیات دوره الیوت به سبک ماینر
جامع بودن سیستم تریدینگ الیوت برای معامله گری
ساده و کاربردی بودن تحلیلهای الیوت در ترید روزانه
مقدمه ای بر تکنیک های فیبوناچی
بازه های زمانی چند گانه و کاربرد آنها در تکینکال
اهداف قیمتی و زمانی
اهمیت درک شناسایی وجود یا عدم وجود شمارش الیوت در چارت های روزانه
باورهای اشتباه در مورد معامله گری
نمونه ای از روش تحلیل در طول دوره
شناسایی مقدماتی پترن های استاندارد الویت برای روند و حرکات اصلاحی
مقدمه ای بر تکنیک های فیبوناچی
مقدمه ای بر زون های فیبوناچی
مقدمه ای بر تایم فریم های دوگانه و کاربردش در الیوت
نحوه تشخیص پیوت های ماژور و اهمیت کلیدی آنها در تکنیک های فیبوناچی
مقدمه ای برای آموزش نحوه کار با نرم افزار DT و نحوه آموزش آن در طول دوره
- بخش سوم
- بخش چهارم
- بخش پنجم:
- بخشششم
مدرس دوره: ساسان امیری
- فارغ التحصیل رشته مهندسی عمران
- ۱۵ سال سابقه کار در بورس بین المللی و داخلی
- مدرس دوره های آموزشی امواج الیوت و الگوهای هارمونیک
- برگزاری سمینارهای آموزشی متعدد در زمینه معامله گری در استانهای کشور
ارائه مدرک معتبر
واحد آموزش کارگزاری آگاه با کسب موافقت اصولی برگزاری دوره های آموزشی از کمیته راهبری آموزش بازار سرمایه اقدام به برگزاری دورههای متنوع در حوزه بازار سرمایه میکند. براین اساس در پایان دوره امواج الیوت، به کلیه شرکت کنندگان مدرک معتبر گذراندن دوره مذکور اعطا می شود.
انواع روشهای تحلیل تکنیکال در بورس
در دنیای امروز راههای موفقیت زیادی وجود دارد که یکی از این راهها قدم گذاشتن در بازار بورس است. برای سرمایهگذاری در بازار بورس و این که بتوانید در این راه موفق شوید، راه و روشهای زیادی وجود دارد که یکی از تاثیرگذارترین این راهها تحلیل تکنیکال است. اگر فردی سرمایهگذار و فعال در این بازار هستید، بارها نام تحلیل تکنیکال را شنیدهاید. همانطور که گفته شد برای موفقیت در این راه باید با انواع روشهای تحلیل تکنیکال در بورس آشنا شوید.
اگر فردی نوپا هستید، قبل از هرچیزی باید بدانید که اصلا تحلیل تکنیکال به چه معناست. تحلیل تکنیکال یک استراتژی معاملاتی است که با استفاده از نمودار و اطلاعات مرتبط مانند قیمت و حجم، و همچنین تکنیکها و ابزارهای مختلف به ارزیابی وضعیت کلی و سهام مختلف میپردازد. این تحلیل یکی از روشهای شناخت و تشخیص سهم خوب بازده در بازار بورس میباشد. انواع تحلیل تکنیکال در بورس باعث میشود که به سود عالی و بینظیری دست پیدا کنید. البته باید در این راه سنجیده عمل کنید و صبر و شکیبایی داشته باشید.
انواع روشهای تحلیل تکنیکال در بورس:
انواع تحلیل تکنیکال زیادی در این بازار وجود دارد ولی باید آنقدر محتاطانه عمل کنید که به جای سود دچار زیان نشوید. به همین دلیل قبل از اینها باید در رابطه با این روشها و اینکه چه تاثیری در سرمایه شما میگذارد، تحقیقات و مطالعات لازم را انجام دهید. انواع تحلیل تکنیکال به صورت زیر است.
روش فیبوناچی:
این روش توسط یک ریاضیدان معروف ابداع شد که در ایتالیا و در قرن سیزدهم زندگی میکرد. این روش در تحلیل تکنیکال بازار بورس به این معنا است که روند حرکت یک سهم در بورس در بین دو سطح حمایتی و مقاومتی قرار گرفته است و این سطح بر پایه ریشه طلایی شکل خواهد گرفت که بر اساس آن میشود قیمت سهم در آینده را تعیین کرد.
روش نمودار شمعی یا کندل استیک:
یکی از مهمترین روش های انواع تحلیل تکنیکال، نمودار شمعی است که جلوهای پترن های هارمونیک در تحلیل تکنیکال پترن های هارمونیک در تحلیل تکنیکال از پیشبینی روند صعودی یا نزولی یک سهم را نشان میدهد. نمودار شمعی و یا کندل استیک، در چهار قسمت قیمت آغازین، قیمت پایانی، بالاترین قیمت در بازه زمانی و پایینترین قیمت در بازه زمانی است. نمودار شمعی در انواع تحلیل تکنیکال به این شکل است که به صورت شمع توخالی است که سایه کوتاه دارد و این به معنای قیمت پایانی سهم بالاتر از قیمت آغازین است. و زمانی که این نمودار دارای شمع توپر است، به این معنا است که قیمت پایانی سهم کمتر از قیمت آغازین است.
روش امواج الیوت:
این روش در تحلیل تکنیکال یک روش کاربردی است که فردی به نام رالف نلسون برای اولینبار آن را ابداع نمود. این روش به معنای یک چرخهی دایرهوار است که از حرکات تکراری ساخته شده است. امواج الیوت در انواع تحلیل تکنیکال یعنی هرجایی که جنب و جوش در یک سهم بیشتر باشد، قیمت آن سهم نیز بر مبنای قوانین خاصی به وجود میآید. از مهمترین امواجی که در این روش حائز اهمیت است، الگوی پنج موج است که شامل سه موج موافق و دو موج مخالف برای روند است.
انواع موج الیوت در انواع تحلیل تکنیکال، در دو قسمت تشکیل شده است که شامل موجهای جنبشی و موجهای اصلاحی است. توضیح هر یک از موجها به شرح زیر میباشد:
- موج جنبشی: در این روش موجها در مسیر یکسان با روند قیمت سهم حرکت میکنند و پنج تایی میباشند.
- موج اصلاحی: در این روش موجها خلاف روند قیمتی سهم حرکت میکنند که به آن موج اصلاحی در تحلیل تکنیکال میگویند. این موج در سه قسمت تقسیم شده است که اعم از دو عدد موج موافق با روند و یک عدد موج مخالف با روند است.
روش ابر ایچیموکو:
این یکی از مهمترین روش در تحلیل تکنیکال است که بسیار معروف و کاربردی است. این اندیکاتور یکی از پر کاربردترین روشها در تحلیل بازار بورس اوراق بهادر است. در واقع به جرئت میتوان گفت که این روش از تکاملیافتهترین روشها در انواع تحلیل تکنیکال میباشد که در نمودار به نمایش گذاشته میشود.
روش سطوح حمایت و مقاومت در انواع سبک های تحلیل تکنیکال:
پایه روش تحلیل تکنیکال، سطوح حمایت و مقاومت است که زمان خرید و فروش سهم را برای معاملهگران پیشبینی میکند که تعریف هر یک به صورت زیر است:
- سطح حمایت: این سطح با اتصال نقاط حداقلی یا مینیمم قیمت سهم به وجود میآید. این سطح به این صورت است که نزدیک شدن قیمت سهم به آن، معاملهگران اقدام به خرید سهام میکنند و فشار تقاضا بر عرضه غلبه خواهد کرد. که این غلبه باعث بالا رفتن قیمت سهم و صعودی شدن روند قیمت میشود. در نتیجه سطح حمایت در انواع تحلیل تکنیکال، برای خریداران به منظور در نظر گرفتن زمان خرید سهم بسیار اهمیت دارد.
- سطح مقاومت: این سطح با اتصال نقاط حداکثری یا ماکزیمم قیمت سهم ایجاد میشود. قیمت سهم با نزدیک شدن به آن باعث میشود تا معاملهگران به فروش سهام اقدام کنند و فشار عرضه بر تقاضا غلبه خواهد کرد و به این ترتیب این غلبه باعث میشود تا قیمت سهم پایین بیاید و حالت نزولی پیدا کند.
روش چنگال اندروز:
از مهمترین استراتژیها روش چنگال اندروز است که توسط یک دکتر به نام آلن اندروز ابداع شد. در این روش خطوط روندی که از نقاط بیشتری عبور میکنند، پترن های هارمونیک در تحلیل تکنیکال کاربردیتر است.
روش بازه زمانی:
از مبانی اصلی و مهم در انواع تحلیل تکنیکال بازه زمانی است. با بررسی بازه زمانی متفاوت به عنوان یک روش مهم میتوان دید بهتری به روند سهم در بازار داشت. در بازه زمانی هفتگی، یک شمع بیانگر یک هفته و در بازه زمانی ماهانه، هر شمع بیانگر یک ماه میباشد. نکته قابل توجه در این روش این است که سعی کنید بازه زمانی یک دقیقه یا پنج دقیقه را برای رسیدن به سود بیشتر و در زمان کمتر انتخاب نکنید زیرا نتایج مطلوبی برای شما نخواهد داشت.
پترنهای هارمونیک:
پترنهای هارمونیک در واقع به معنای الگوهای تکرارشونده است که بر مبنای نظریه فیبوناچی و صاحب نظریه طلایی به وجود آمده است. این روش در انواع تحلیل تکنیکال، با مرور زمان و بررسی روندهای قیمت معاملات توسط اشخاص تشکیل میشود که بر مبنای قوانین ثابت شدهای برای معاملات بازارهای مالی است.
روش نمودارهای نقطه و شکل:
این روش از پرکاربردترین انواع تحلیل تکنیکال است که از مهمترین مزیتهای این تحلیل تکنیکال این است که سیگنالهای خرید و فروش را به تنهایی انتشار میدهد. همچنین در این روش برای تعیین روند قیمت دیگر به اندیکاتورها نیازی ندارد. تحلیل تکنیکال نقطه و شکل، به عرضه و تقاضا تمرکز میکند و بر پایه زمان مناسب خرید و فروش سهم در هنگام عرضه و تقاضا است. به وسیله این روش عالی در انواع روشهای تحلیل تکنیکال در بورس، میتوان به راحتی عرضه و تقاضا را پیشبینی کرد.
روش واگرایی:
از این روش برای تعیین قیمت یک سهم و نقاط مهم ورود و خروج مناسب در مسیر روند استفاده میشود. همچنین از مهمترین مزیتهای روش واگرایی، شناسایی روندهای ضعیف و بی اعتبار است که میل به بازگشت دارند. البته لازم است بدانید که روش واگرایی هم میتواند نشاندهنده ضعف معامله باشد و هم میتواند نشان از ادامه روند کنونی باشد. برای شناسایی واگرایی و انواع آن باید از اندیکاتورهای مختلف CCI، RSI، MACD وغیره بهره برد.
در نهایت با انواع روشهای تحلیل تکنیکال در بورس آشنا شدهاید. ولی باید بدانید که این روشها تمامی ندارد و روشهای گفته شده تنها از مهمترین انواع سبک های تحلیل تکنیکالی است که در بازار بورس بسیار زیاد به کار برده میشود. با استفاده از آنها، میتوان در بازار بورس خرید و فروش سهام بسیار عالی و موفقیتآمیزی داشت و بهتر از سایرین در این مسیر قدم برداشت. افرادی که به دنبال حرکت مداوم و دائم در این بازار میباشند، باید بدانند که یادگیری این مسائل بسیار حائز اهمیت است و باید انواع سبک های تحلیل تکنیکال را مورد بررسی قرار دهند.
در این تحلیل، روشهای متعددی روانه بازار شده است که همه آنها هم برای شما سودآور و هم زیانآور است و این به نحوه عملکرد شما و استفاده و درکی که از این روشها به دست میآورید بستگی دارد. بهتر است بدانید که تمام انواع روشهای تحلیل تکنیکال نام برده شده، توسط خبرهترین افراد با تجربه طراحی شده است و این روشها بسیار مطلوب و ثابت شده است. به این ترتیب باید سعی کنید که به درستی آنها را یاد بگیرید و به درستی از آنها استفاده نمائید تا دچار مشکل نشوید.
برای رسیدن به باورهای درست و صحیح، در رابطه با این روشها، باید سعی کنید تا باورهای درستی نسبت به آن داشته باشید تا شما را به سمت موفقیت سوق دهد. از همه مهمتر، در این راه باید سعی کنید تا درک صحیحی از رفتارهای بازار داشته باشید و روشهای مهم در این تحلیل تکنیکال را به درستی بیاموزید. باید بدانید که فرا گرفتن این روشها کار چند روز و چند ساعت نیست و باید برای رسیدن به یک هدف برتر مدت زمان طولانی را تلاش و کوشش کنید و با پوست و گوشت خود این روشها را بشناسید و در آن قدم بردارید.
الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال؛ آنچه برای معاملهگری باید بدانید
استفاده از تحلیل تکنیکال در معاملات مختلف در بازارهای مالی تقریباً به امری اجتنابناپذیر تبدیل شده است. البته با توسعه ابزارهای تحلیل تکنیکال در سالهای اخیر به واسطه ورود هوش مصنوعی به این حوزه، روشهای گوناگونی پیش روی تحلیلگران تکنیکال قرار گرفته است. در بین روشهای مختلف تحلیل تکنیکال، الگوهایی که در نمودار قیمت داراییها ایجاد میشود، نقش مهمی در پیشبینی روندها در بازار دارند. در این بین الگوی سر و شانه یکی از پرکاربردترین الگوها به شمار میرود که به طور جدی مورد توجه تحلیلگران تکنیکال قرار دارد.
مجموعه الگوها در تحلیل تکنیکال به صورت تجربی تشخیص داده میشوند. این الگوها از این جهت اهمیت دارند که پس از وقوع آنها معمولاً جهتگیری خاصی در روند قیمت یک دارایی صورت میپذیرد؛ بنابراین اهمیت شناخت و کاربرد این الگوها در معاملهگری بسیار زیاد است. در این مقاله روی نقش الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال تمرکز میشود. ابتدا بررسی میشود که الگوی سر و شانه چیست و در ادامه نحوه بهکارگیری الگوی head and shoulders در معاملات تشریح میشود.
الگوی سر و شانه چیست؟
الگوی سر و شانه یا Head And Shoulders یکی از قدیمیترین و در عین حال پرکاربردترین الگوها در تحلیل تکنیکال به شمار میرود. نامگذاری این الگو به سبب شکل ظاهری آن صورت گرفته است. در واقع این الگو در نمودار قیمت یک دارایی به صورت سه قله تشکیل شده است که به طور متوالی پشت سر هم قرار میگیرند. قله وسط که در واقع نوعی سقف قیمتی هم است، بالاتر از دو قله دیگر قرار میگیرد و از این جهت شکلی شبیه سر و در کنار آن دو شانه تشکیل میشود.
شناسایی الگوی سروشانه در تحلیل تکنیکال کار نسبتاً راحتی است و تحلیلگران مبتدی پترن های هارمونیک در تحلیل تکنیکال نیز میتوانند آن را به راحتی تشخیص دهند. همچنین نشانه دیگری که در این الگو وجود دارد، یک خط مبنا است که اصطلاحاً به عنوان خط گردن شناخته میشود. اما سؤال اساسی این است که وقوع الگوی سر و شانه نشانه چه رخدادی در نمودار قیمت دارایی است؟
آنچه در بالا توصیف شد به معنای پایان یک روند صعودی در قیمت دارایی است و به احتمال زیاد پس از وقوع این الگو قیمت دارایی از حالت صعودی وارد فاز نزولی میشود. اما الگوی سر و شانه معکوس یا کف نیز وجود دارد که وقوع آن به معنی پایان یک روند نزولی و آغاز روند صعودی در نمودار قیمت دارایی است. در ادامه توضیح مفصلی در خصوص این الگو داده میشود.
الگوی سر و شانه در نمودار به چه شکلی ظاهر میشود؟
نوبت به آن میرسد که نحوه شکلگیری الگوی سر و شانه در نمودار قیمت یک دارایی بررسی شود. به طور کلی الگوی سر و شانه در نمودار قیمت یک دارایی در بازههای زمانی مختلف قابل رویت است و به همین دلیل تمام تحلیلگران تکنیکال میتوانند از آن استفاده کنند. شکل الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال به دو صورت زیر قابل رویت است:
1- الگوی سر و شانه سقف
الگوی head and shoulders سقف در انتها یک روند صعودی قیمت به وقوع میپیوندد. شکل زیر تصویر واضحی از نحوه شکلگیری این الگو در نمودار قیمت یک دارایی را به تصویر میکشد. همانطور که قابل مشاهده است، پس از طی شدن یک روند صعودی، ابتدا شانه سمت چپ در نمودار شکل میگیرد. این شانه یک قله قیمتی به شمار میرود و پس از آن روند قیمت کاهشی میشود. پس از مدت کوتاهی روند کاهشی مجدداً تغییر کرده و افزایش قیمت آغاز میشود.
در این حالت رشد قیمت تا شکلگیری یک قله بالاتر از شانه سمت چپ ادامه پیدا میکند و پس از تشکیل سر، مجدداً روند کاهش قیمت آغاز میشود. در ادامه باز هم روند کاهشی تغییر کرده و افزایش قیمت به وقوع میپیوندد. در این حالت قله دیگری تشکیل میشود که اصطلاحاً به آن شانه راست گفته میشود. این قله نیز حتماً پایینتر از قله قبلی (سر) خواهد بود. پس از این قله، روند نزولی شدیدی در قیمت دارایی ایجاد میشود.
البته آنچه در عمل به وقوع میپیوندد، همواره به طور دقیق آن چیزی که در بالا گفته شد، نیست. بلکه ممکن است روندهای جزئی در نمودار قیمت دارایی در بین سر و شانهها ایجاد شود. خط گردن نیز همانطور که در تصویر فوق قابل رویت است، به نوعی مبنای شکلگیری الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال به شمار میرود.
2- الگوی سر و شانه کف یا معکوس
الگوی سر و شانه معکوس در انتها یک روند نزولی قیمت به وقوع میپیوندد. شکل زیر تصویر روشنی از نحوه شکلگیری این الگو در نمودار قیمت یک دارایی را به تصویر میکشد. همانطور که قابل مشاهده است، پس از سپری شدن یک روند نزولی، ابتدا شانه سمت چپ در نمودار شکل میگیرد. این شانه یک دره قیمتی به شمار میرود و پس از آن روند قیمت افزایشی میشود. پس از مدت کوتاهی روند افزایشی مجدداً تغییر کرده و افت قیمت آغاز میشود.
در این حالت افت قیمت تا شکلگیری یک دره پایینتر از شانه سمت چپ ادامه پیدا میکند و پس از تشکیل سر، مجدداً روند افزایش قیمت آغاز میشود. در ادامه باز هم روند افزایشی تغییر کرده و کاهش قیمت به وقوع میپیوندد. در این حالت دره دیگری تشکیل میشود که اصطلاحاً به آن شانه راست گفته میشود. این دره نیز حتماً بالاتر از دره قبلی (سر) خواهد بود. پس از این دره، روند صعودی نسبتاً تندی در قیمت دارایی ایجاد میشود.
در شکلگیری الگوی سر و شانه کف نیز ممکن است در بین سر و شانهها، روندهای کوچک دیگری به وقوع بپیوندد که البته در کلان قضیه اثرگذار نیستند و به همین دلیل خللی در تشخیص الگو ایجاد نمیکنند.
درنگی در مفهوم خط گردن
تا اینجا آشنایی نسبی با الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال حاصل شد. اما شاید در خصوص مفهوم و کاربرد خط گردن در الگوی سر وشانه ابهاماتی وجود داشته باشد. به همین دلیل لازم است تا تحلیل درستی از مفهوم خط گردن در این الگو ارائه شود. در الگوی سر و شانه سقف، خط گردن به نوعی خط حمایتی تلقی میشود و در الگوی سر و شانه معکوس، خط گردن در واقع خط مقاومتی به شمار میرود.
از این خط برای تشخیص زمان ورود یا خروج از معاملات استفاده میشود و به کمک آنها میتوان استراتژیهای درستی در خصوص معاملهگری اتخاذ نمود. برای ترسیم خط گردن باید تا پس از شکلگیری شانه سمت چپ و راست صبر نمود. پس از آن میتوان این خط را به راحتی ترسیم نمود و مبنای معاملات خود قرار داد. آنچه به صورت تجربی قابل درک است، یک نکته فوقالعاده مهم است.
معمولاً پس از ترسیم خط گردن، فاصله آن با سر در الگو اندازهگیری میشود. در عمل پس از شانه سمت راست، نمودار قیمت به اندازه فاصله بین خط گردن و سر در الگو رشد یا افت را تجربه میکند. به این ترتیب خط گردن میتواند به عنوان مبنای تصمیمگیری برای خرید و فروش داراییها به شمار رود.
چگونه میتوان با الگوی سر و شانه معاملات خود را مدیریت کرد؟
فوت کوزهگری در بهکارگیری الگوی سر و شانه یک چیز است؛ باید تا زمان شکلگیری کامل الگو برای تصمیمگیری در خصوص خرید یا فروش دارایی صبر کرد. معمولاً پس از مشاهده شانه سمت چپ و سر در نمودار قیمت، باید نسبت به شکلگیری الگوی سر و شانه حساس شد و نمودار قیمت دارایی را به دقت زیر نظر گرفت. پس از آن نوبت به تشکیل شانه سمت راست میرسد. از اینجا به بعد تصمیمگیری کاملاً وابسته به میزان ریسکپذیری فرد معاملهگر دارد.
به عنوان مثال الگوی سر و شانه معکوس در نمودار قیمت شکل گرفته است. پس از تشکیل شانه سمت راست دو رویکرد میتوان اتخاذ نمود؛ رویکرد اول که محتاطانه است، صبر کردن تا زمانی است که خط گردن توسط نمودار قیمت شکسته شود. در این صورت میتوان با اطمینان کامل وارد معامله شد. البته هیچ تضمینی وجود ندارد که پس از این اتفاق، فرصتی برای ورود به معامله برای تریدر فراهم شود و شاید به طور کلی معامله را از دست بدهد.
رویکرد دوم ورود به معامله بلافاصله پس از وقوع شانه سمت راست است. در واقع تا زمانی که نمودار خط گردن را نشکسته باشد، نمیتوان با قطعیت گفت که شانه سمت راست شکل گرفته است؛ بنابراین این تصمیم با ریسک همراه است. دقیقاً هر دو رویکرد برای خروج از معامله در الگوی سر و شانه سقف نیز وجود دارد که انتخاب آنها وابسته به روحیه تریدرها است.
به طور کلی به کمک الگوی سر و شانه میتوان دو مورد زیر را در تحلیلهای خود به دست آورد:
1- تعیین حد ضرر در معامله
تعیین حد ضرر لازمه ورود به هر معاملهای در بازارهای مالی است. در همین راستا الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال نقش مهمی در تعیین حد ضرر ایفا میکند. برای این منظور شانه سمت راست در هر دو الگوی سقف و کف در نظر گرفته میشود. در الگوی سقف معمولاً حد ضرر را بالاتر از شانه سمت راست و در الگوی کف حد ضرر را پایینتر از شانه راست در نظر میگیرند. البته در هر دو الگو میتوان سر را به عنوان حد ضرر در نظر گرفت که این تصمیم با ریسک بالاتری همراه است.
2- تعیین حد سود در معامله
همانطور که اشاره شد، فاصله سر و خط گردن مبنای تعیین حد سود در معامله به شمار میرود. در الگوی سر و شانه معکوس معمولاً پس از تشکیل شانه راست و آغاز حرکت صعودی نمودار، خط گردن قطع میشود. در این مواقع پیشبینی میشود که قیمت دارایی به اندازه فاصله بین سر تا خط گردن افزایش پیدا کند؛ لذا این مسئله میتواند مبنای درستی در تعیین حد سود برای معاملات باشد.
مزایای الگوریتم سر و شانه در تحلیل تکنیکال
در حالت کلی نمیتوان الگوها را در تحلیل تکنیکال با قطعیت کامل پذیرفت؛ چراکه تجربه نشان میدهد علیرغم شکلگیری الگوها ممکن است رفتارهای متفاوتی در قیمت دارایی مشاهده شود. با این وجود چند دلیل برای کارآمدی و مؤثر بودن الگوی سر پترن های هارمونیک در تحلیل تکنیکال و شانه در تحلیل تکنیکال وجود دارد که عبارتاند از:
خط گردن مبنای تصمیمگیری بسیاری از معاملهگران برای ورود و خروج در معاملات خود هستند و معمولاً در این نقاط افزایش حجم معاملات به طور مشهودی رخ میدهد. بسیاری از معاملهگران در خط گردن متحمل ضررهای سنگینی میشوند و به همین دلیل با عرضه بیشتر زمینه را برای حرکت نمودار به سمت هدف قیمتی الگوی سر و شانه مهیا میکنند.
شانه سمت راست در هر دو الگوی سقف و کف، مبنای بسیار معتبری برای تعیین حد ضرر در معاملات به شمار میرود.
معایب و محدودیتهای استفاده از الگوریتم سر و شانه چیست؟
برخی از مهمترین ایراداتی که به الگوی سر و شانه میتوان وارد کرد، عبارتاند از:
- تشخیص این الگو زمانبر بوده و باید وقت زیادی را برای شناسایی آن صرف کرد.
- مانند هر الگوی دیگری ممکن است به درستی عمل نکند. خط گردن در این الگو شاید بارها شکسته شود ولی آنچه که تریدرها انتظار دارند، به وقوع نپیوندد.
- تعیین حد سود به کمک اندازهگیری فاصله بین خط گردن و سر، به تنهایی تصمیم درستی نیست و باید سایر فاکتورهای مؤثر در این زمینه نیز در نظر گرفته شود.
سؤالات متداول
چه ابزارهایی برای تأیید الگوی سر و شانه وجود دارد؟
بررسی حجم معاملات در کنار تشخیص این الگو مهمترین ابزار برای بررسی صحت و سقم آن به شمار میرود.
الگوی سر و شانه در کوتاهمدت رخ میدهد یا بلندمدت؟
هر دو حالت امکانپذیر است و ممکن است در کوتاهمدت و بلندمدت شاهد این الگو باشیم.
نقش خط گردن در الگوی سر و شانه چیست؟
از خط گردن برای تعیین نقاط حمایتی و مقاومتی در روند حرکت قیمت استفاده میشود و معمولاً حد سود و ضرر در معامله را به کمک آن تعیین میکنند.
کلام پایانی
الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال یکی از پرکاربردترین الگوها به شمار میرود که در بازههای زمانی مختلف قابل رویت است. در صورت تشخیص این الگو میتوان تصمیمگیریهای بسیار هوشمندانه و دقیقی برای کسب سودهای مناسب و جلوگیری از ضررهای سنگین اتخاذ نمود. البته باید توجه داشت که الگوی سر و شانه مانند هر الگوی دیگری در تحلیل تکنیکال خالی از ایراد نیست و باید در کنار سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال و بنیادی مورد استفاده قرار گیرد.