الگوهای قیمتی رایج در تحلیل تکنیکال

آموزش تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت رایگان
آموزش تحلیل تکنیکال مهمترین مبحث موفق شدن در بازارهای جهانی مانند فارکس یا باینری میباشد و هر تریدری باید به این روش ها و الگوهای تحلیلی مسلط شود چرا که لازمه موفقیت در این کسبوکار است.
در وبسایت باینری آپشن جاب تمام تلاش خود را کرده ایم تا تمامی مباحث تحلیلی را به زبانی بسیار ساده و قابل فهم آموزش دهیم تا معامله گرانی که در بازارهای مالی فعالیت میکنند بتوانند به کسب درآمد دلاری و میلیونی برسند .
با کندل ستاره دنباله دار Shooting Star چگونه معامله کنیم
با کندل ستاره دنباله دار Shooting Star در معاملات خود چگونه سیگنال بگیریم و زمان گردش بازار را سریعتر متوجه…
آموزش الگوی کف دوقلو
در این مقاله الگویی به شما آموزش میدهیم که درصد خطای آن 5 درصد میباشد ، این آمار را آقای…
آموزش فیبوناچی ریتریسمنت ، پروجکشن و اکسپنشن
ویدئویی تهیه شده است به جهت آموزش فیبوناچی ریتریسمنت ، پروجکشن و اکسپنشن که به زبانی ساده توضیحات مربوطه داده…
آموزش الگوی سقف دوقلو Double Top
معرفی کامل الگوی سقف دوقلو ، الگویی برای سود های مستمر ،الگوی سقف دوقلو یا Double Top یکی از رایج…
آموزش الگو های هارمونیک در بازار معاملات
الگو های هارمونیک در بازار معاملات و ارز الگو های قیمت هارمونیک به الگوهایی گفته میشود که با استفاده از…
معاملات طلا چگونه انجام میشود
چرا طلا معامله می شود ؟ طلا به مدت سالیان طولانی برای درخشندگی بی همتا و شکل پذیری بی نظیرش…
آموزش ترسیم کانال در نمودار
میخواهیم در مورد مبحثی صحبت کنیم که اگر در آن به تسلط کامل برسید میتوانید معاملاتی بسیار دقیق انجام دهید…
آموزش همبستگی جفت ارز ها
در همین ابتدای مقاله میخواهیم از شما سوالی بپرسیم که آیا تا کنون به آموزش همبستگی جفت ارز ها در…
تیم باینری آپشن جاب در سال 88 به وجود آمد که شامل کارکشته ترین و همچنین موفق ترین تریدر های ایرانی بود ، لذا تصمیم به ایجاد سایتی کردیم تا دانش و مهارت های خود را به سایر افراد بصورت رایگان ارائه دهیم . اسم سایت دلیل بر این نمیشود که فقط در باینری فعالیت داریم بلکه بازار اصلی ما فارکس و ارز های دیجیتال میباشد . پیشنهاد میشود حتما عضو کانال تحلیل های روزانه شوید چرا که دیدگاه شما را به کلی نسبت به تحلیل کردن بازار تغییر میدهد .
اندیکاتور RSI (شاخص قدرت نسبی) و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال
اندیکاتور RSI یا شاخص قدرت نسبی یک ابزار محبوب برای تحلیلگران تکنیکال است. با این اندیکاتور میتوانید محدودههای اشباع خرید و اشباع فروش را شناسایی کنید. علاوه بر این، ابزاری مفید برای تشخیص واگراییها است. کار با RSI دشوار نیست. در مقاله اندیکاتورهای تکنیکال به صورت مختصر اندیکاتور RSI به عنوان یک اندیکاتور اصلی تحلیل تکنیکال را بررسی کردیم. در این مقاله از چشم بورس به زبان ساده نحوهی معامله با این اندیکاتور را آموزش خواهیم داد.
اندیکاتور RSI (شاخص قدرت نسبی) چیست؟
اندیکاتور RSI یا شاخص قدرت نسبی چیست؟
RSI مخفف Relative Strength Index است. این اندیکاتور در زبان فارسی به شاخص قدرت نسبی ترجمه شده است. اندیکاتور RSI از دستهی اوسیلاتورها است و با آن میتوان موممتوم (قدرت و سرعت) حرکت قیمت را تحلیل کرد. اوسیلاتورها نمودارهای کمکی هستند که خارج از چارت قیمت رسم میشوند. این نمودارها حول یک خط افقی نوسان میکنند. مهمترین کاربرد RSI، پیدا کردن محدودههای تغییر روند قیمت است.
فرمول محاسبهی اندیکاتور RSI
اندیکاتور RSI با یک محاسبهی دو بخشی به دست میآید. مانند اکثر اندیکاتورها ابتدا باید یک دورهی زمانی برای آن مشخص کنیم. معاملهگران معمولا از دورهی 14 روزه استفاده میکنند. مرحلهی اول RSI از طریق فرمول زیر محاسبه میشود:
فرمول مرحله اول اندیکاتور RSI
میانگین سود و زیان بر اساس دورهی زمانی تعیین شده محاسبه می شود. به عنوان مثال در یک دورهی 14 روزه، فرض کنید 7 روز نمودار قیمت با میانگین 1% سود الگوهای قیمتی رایج در تحلیل تکنیکال بسته شده و 7 روز دیگر با میانگین 0.8% زیان به کار خود پایان داده است. مقدار سود و زیان را به صورت مثبت در فرمول قرار میدهیم و بخش اول اینگونه محاسبه میشود.
محاسبات مرحله اول اندیکاتور RSI
هنگامی که محاسبات برای 14 دوره انجام شود، بخش دوم فرمول RSI قابل محاسبه است. با محاسبات مرحلهی دوم، نتایج مرحلهی اول اصطلاحا هموار میشود.
فرمول مرحله دوم اندیکاتور RSI
آموزش اندیکاتور RSI
با استفاده از دو فرمول بند قبل میتوان نمودار RSI را رسم کرد. دانستن فرمولها برای درک بهتر اندیکاتور مفید است اما برای استفاده از آن نیازی نیست که محاسبات را انجام دهید. با افزایش مقدار زیان، عدد RSI به صفر نزدیک شده و هر چقدر سود افزایش یابد نمودار RSI به عدد 100 نزدیکتر خواهد شد.
کلید فهم RSI در این نکته نهفته است که محدودهی 30 تا 70 نشاندهندهی محدودهای با روند ضعیف یا بدون روند (رنج) است. به طور خلاصه، نمودار RSI در یک محدودهی صفر تا 100 در حال نوسان است. نواحی مهم این اندیکاتور به این صورت تعریف میشود:
- محدودهی اشباع فروش: مقادیر بین 0 تا 30
- محدودهی اشباع خرید: مقادیر بین 70 تا 100
طبق یک تفسیر سنتی، اشباع فروش به معنای فروشهای افراطی است و احتمال میرود قدرت خریداران افزایش یابد و سهم وارد یک روند صعودی شود. اشباع خرید نیز معادل خریدهای افراطی است و در این محدوده احتمال دارد روند سهم نزولی شود. این تفسیر از محدودههای اندیکاتور RSI، مقداری گمراه کننده است که در ادامه بیشتر به آن خواهیم پرداخت.
اشتباه رایج معاملهگران در مورد سطوح اشباع خرید و فروش
بسیاری از معاملهگران مبتدی به اشتباه ورود اندیکاتور RSI به محدودههای اشباع خرید و فروش را به معنای تغییر روند تعبیر میکنند. برای اینکه در دام سیگنالهای اشتباه RSI نیفتید کافی است که روند اصلی قیمت را درک کنید.
ورود نمودار RSI به محدودهی اشباع خرید یا فروش به معنی بازگشت فوری بازار نیست. ممکن است قیمت برای مدت زیادی در محدودههای اشباع باقی بماند. باقی ماندن در سطوح اشباع خرید یا فروش نشاندهندهی روند قوی بازار است. به نمودار قیمت سهم ایران خودرو در دورهی زمانی یک روزه نگاه کنید. با ورود RSI به محدودهی اشباع خرید نه تنها روند سهم نزولی نشده بلکه شاهد یک روند بسیار پرقدرت صعودی هستیم.
محدوده اشباع خرید در سهم ایران خودرو
به صورت خلاصه، در نمودارهای بدون روند محدودههای اشباع خرید و فروش در اندیکاتور RSI سیگنالهایی برای تغییر روند است. اما در بازارهای با روند قوی، محدودههای اشباع خرید و فروش نشاندهندهی آغاز یک روند پرقدرت است.
تنظیمات اندیکاتور RSI
تنظیمات RSI بسیار ساده است. مهمترین نکته در تنظیمات این اندیکاتور تعیین دورهی زمانی به حاب میآید. دورهی زمانی تعداد کندلهایی است که اندیکاتور بر اساس آن محاسبه میشود. مثلا دورهی زمانی 26 به این معناست که محاسبات بر اساس 26 کندل قبل است.
در بسیاری از پلفترمها مانند تریدینگ ویو و متاتریدر دورهی زمانی RSI به صورت پیشفرص روی عدد 14 است. بسیاری از تریدرها این عدد را تغییر نمیدهند، ولی این کار چندان صحیح نیست. یک سوال اساسی وجود دارد؟ عدد مناسب برای تنظیمات RSI چیست؟
به این سوال نمیتوان یک پاسخ مشخص داد! در درجهی اول به نوع معاملات شما بستگی دارد. دورهی 14 روزه برای معاملات کوتاه مدت مناسب است. چنانچه معاملات شما بلندمدت است باید دورهی زمانی را افزایش دهید. هر چقدر این عدد بیشتر باشد نوسانات RSI کمتر خواهد شد و درگیر الگوهای قیمتی رایج در تحلیل تکنیکال سیگنال کوتاه مدت نخواهید شد. و بالعکس دورهی زمانی کوتاهتر سیگنالهای بیشتر اما نامطمئنتر به شما خواهد داد.
در درجهی دوم تنظیمات به چارت قیمت نیز وابسته است. برای چارتهای مختلف تنظیمات متفاوتی باید استفاده کنید. به عنوان یک قانون کلی هر چقدر نوسان بیشتر باشد بهتر است دوره را کوتاهتر کنید تا RSI و نمودار قیمت با هم حرکت کنند. همچنین در چارتهای کم نوسان بهتر است دورهی زمانی اندیکاتور را پایین بیاورید. در یک چارت کم نوسان اگر دوره زمانی بیش از حد بالا باشد، تعداد سیگنالهای ورود و خروج بسیار کم خواهد شد.
ما دو قانون کلی را گفتیم اما در نهایت پیدا کردن تنظیمات درست به تجربه و تمرین احتیاج دارد. شما باید مدتها با یک چارت معامله کنید تا در نهایت به تنظیمات درست برای RSI یا هر اندیکاتور دیگر برسید.
رسم خطوط حمایت و مقاومت بر روی اندیکاتور RSI
تکنیکالیست معروفی به نام کنستانس براون این ایده را مطرح میکند: در یک روند صعودی محدودهی اشباع فروش در اعدادی بالاتر از 30 اتفاق میافتد و محدودهی اشباع خرید نیز بسیار بالاتر از عدد 70 است.
معاملهگران باتجربه در محدودهی بین 30 تا 70 با استفاده از خطوط روند، حمایتها و مقاومتهای معتبر را پیدا میکنند. شکست حمایتها و مقاومتها نه تنها سیگنال تغییر روند نیست، بلکه میتواند تاییدی برای شروع یک روند پرقدرت باشد.
نمودار زیر چارت یورو/دلار (EurUsd) در بازار فارکس را در دورهی زمانی یک روزه نشان میدهد. همانطور که مشاهده میکنید خط روند رسم شده نقش یک حمایت را دارد. با شکسته شدن این خط روند شاهد پولبک به حمایت شکسته شده و سپس ریزش قیمت هستیم.
خطوط حمایت و مقاومت بر روی اندیکاتور RSI
نکتهی کلیدی پیش از هر تحلیلی درک روند اصلی یک سهم، جفت ارز، ارز دیجیتال و… است. برای اینکه اندیکاتور RSI شما را فریب ندهد کافی است که در روند صعودی به دنبال سیگنال خرید باشید و در روند نزولی از RSI برای دریافت سیگنال فروش استفاده کنید.
با روند دوست باشید! معامله خلاف جهت روند با ریسک بالایی همراه است.
در یک چارت با روند نزولی، شکست محدودهی 30 به معنای ورود به یک روند نزولی قوی است و بالعکس در روندهای صعودی عبور از محدودهی 70 به معنای شکلگیری یک روند صعودی قوی است.
واگرایی در اندیکاتور RSI
بر خلاف محدودههای اشباع خرید و فروش، واگرایی در اندیکاتور RSI یک سینگال قدرتمند برای تغییر روند و برگشت بازار است. به زبان ساده واگرایی هنگامی رخ میدهد که جهت روند چارت قیمت و نمودار RSI مخالف هم باشد.
نمونهای از واگرایی در روند صعودی را میتوانید در نمودار بیتکوین در دورهی زمانی یک روزه ببینید. قیمت در یک روند صعودی قرار دارد اما نمودار RSI وارد یک روند نزولی میشود. پیشتر گفتیم که RSI نشاندهندهی مومنتوم حرکت قیمت است و قدرت و سرعت روند نمودار قیمت را به ما نشان میدهد. ضعف در نمودار RSI به معنای کاهش مومنتوم این روند است و همانطور که مشاهده میکنید بیتکوین وارد یک روند نزولی میشود.
واگرایی اندیکاتور RSI در نمودار بیتکوین
به نمودار شاخص هموزن نگاه کنید. نمودار شاخص یک کف پایینتر ثبت کرده است، اما در نمودار RSI کف بالاتر از کف قبلی را میتوان مشاهده کرد. کف بالاتر در نمودار RSI به معنای کاهش مومنتوم نزولی روند است و احتمال پایان روند نزولی و شروع یک روند صعودی وجود دارد.
واگرایی در شاخص هموزن بورس
اندیکاتور RSI در بازار ارزهای دیجیتال
اندیکاتور RSI ابزاری برای بازارهای نوسانی است. بازارهای مختلف شباهتهای زیادی به یکدیگر دارند اما RSI در بازارهای روان با نقدینگی بالا بهتر کار میکند. هر چند با RSI میتوان مومنتوم یک روند را شناسایی کرد، اما در اصل ابزاری برای نوسانگیری است. از این رو در بازارهای نوسانی مانند ارز دیجیتال بسیار محبوب هست.
ما توصیه میکنیم که الگوهای قیمتی رایج در تحلیل تکنیکال RSI را در کوینهای اصلی که نقدینگی بالایی دارند، استفاده کنید. اتکا به RSI در کوینهای ناشناخته ممکن است شما را درگیر پروژههای پامپ و دامپ کند. در مجموع استفاده از RSI در ارزهای دیجیتال مانند بیتکوین، اتریوم، ترون و سایر کوینهای بزرگ به عنوان یک ابزار کمکی بسیار راهگشا است. بخصوص هنگامی که بازار بدون روند باشد.
سخن پایانی
شاخص قدرت نسبی مومنتوم حرکتهای نزولی و صعودی را در یک اوسیلاتورنشان میدهد. مانند اکثر اوسیلاتورهای تکنیکال سیگنالهای آن زمانی قابل اعتماد است که با روند اصلی نمودار قیمت مطابقت داشته باشد.
سیگنالهای خلاف جهت روند به طول معمول اشتباه هستند. حتی اگر این سیگنالها درست باشد ممکن است یک صعود کوچک در روند نزولی بلندمدت باشد. احتمالا در روند صعودی بلندمدت سیگنالی مبنی بر یک ریزش کوتاه مدت صادر کند.
اوسیلاتور RSI موممتوم حرکت یک روند را نشان میدهد. زمانی که قیمت در یک روند قوی قرار دارد ممکن است نمودار RSI مدت زمان زیادی در محدودهی اشباع خرید و یا فروش باقی بماند. محدودههای اشباع فروش و خرید تنها برای بازارهای نوسانی سیگنالهایی برای تغییر روند هستند.
سوالات متداول
شاخص قدرت نسبی یا RSI یک اوسیلاتور را نوساننما است. این اوسیلاتور در یک محدودهی 0 تا 100 نوسان میکند و برای درک مومنتوم (قدرت و سرعت) حرکت قیمت استفاده میشود.
اگر نمودار RSI بالاتر از عدد 70 باشد در محدودهی اشباع خرید هستیم و امکان نزولی شدن روند وجود دارد. چنانچه نمودار RSI زیر عدد 30 باشد، این اندیکاتور در اشباع فروش است و احتمال میرود روند صعودی شود.
اندیکاتورها نمودارهای کمکی هستند که توسط محاسبات ریاضی رسم میشوند. با استفاده از اندیکاتورها میتوان حرکت قیمت را بهتر درک کرد.
تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال چیست؟ | قسمت سوم
در قسمت دوم تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال چیست؟ با خطوط و نمودارها آشنا شدید،در این قسمت به موضوع شناسایی الگو ها در تحلیل تکنیکال میپردازیم با ما همراه باشید.
شناسایی الگوها در تحلیل تکنیکال
الگوها و شناسایی الگوها، از مهمترین مباحث در تحلیل تکنیکال هستند. الگوها در واقع از حرکت نامظنم قیمتها در روی نمودار به وجود میآیند. در ادامه این مبحث به سراغ معرفی چند مورد از متداولترین الگوها رفته و ضمن معرفی و تشریح آنها، به نحوه استفاده از هر یک از آنها خواهیم پرداخت.
معاملهگران و تریدرهای بسیاری در بازارهای مالی مانند بازار ارزهای دیجیتال حضور یافتهاند که مجموع ارزش معاملات روزانهشان، به مرز میلیاردها دلار میرسد. خواندن اینکه در فکر و اندیشه این معاملهگران چه چیزی میگذرد و انگیزه هر یک از آنها از انجام معاملات چیست، کاری است که از حد و مرزهای تفکر ما فراتر خواهد رفت. با این وجود، پیشبینی کردن رفتار جمعی معاملهگران میتواند با استفاده از الگویی بزرگتر اتفاق بیفتد. با شناسایی کردن سیگنالهای ورودی و خروجی، میتوان معاملات را پیشبینی کرد و حرکات آتی قیمتها را از قبل دید.
تاریخ، علاقه به تکرار دارد!
همانطور که در ابتدای مقاله اشاره کردیم، تاریخ، علاقه زیادی به تکرار شدن دارد. به این معنا که با استخراج کردن الگوهایی که در طول زمان به وجود میآیند یا آمدهاند، میتوان الگوهایی که در آیندهای نزدیک ایجاد خواهند شد را پیشبینی کرده و با استفاده از آنها، نتایجی که در آیندهای نزدیک اتفاق میافتند را از پیش دید.
الگوها به مثابه یک قطبنما در دنیای هزارتوی ارزهای دیجیتال
الگوهای نموداری، دارای تعریف دقیق و مشخصی هستند. اما هیچ الگویی در مبحث تحلیل تکنیکال وجود ندارد که با قطعیت، حرکات قیمتها را در آینده پیشبینی نماید. چرا که اگر یک فرمول قطعی برای این روش وجود داشته باشد، دیگر چیزی به اسم ریسک و ریوارد در دنیای معاملات مالی و بازارهای سرمایه معنا نخواهد داشت. به نوعی میتوان گفت که عدم قطعیت الگوها باعث شده است که تریدرها، دچار آسیبهای مالی و ضرر و زیانهایی در طول مسیر رشد و پیشرفت خود شوند. برای همین، تحلیل تکنیکال، تنها یک روش کمکی برای رسیدن به نتایجی است که ما را انجام اشتباهات فاحش باز خواهد داشت. به عبارت بهتر، استفاده از الگوها و تحلیل تکنیکال نمودارها، به عنوان قطبنما عمل خواهد کرد که میتواند ما را در مسیر درست هدایت کند.
معرفی الگوهای رایج در تحلیل تکنیکال
الگوهایی که در نمودارها با آنها مواجه میشویم، به دو دسته کلی تقسیم میشوند. یکی از این دو دوسته، با عنوان در جهت روند یا Continuations شناخته میشود و دیگری تحت عنوان برگشتی یا Reversals است. الگوهای برگشتی به این معنا هستند که پس از کامل گشتن الگو، روند جدید در خلاف جهت روند قبلی پیش خواهد رفت. به عنوان مثال، اگر روند جاری یک روند صعودی باشد، پس از تکمیل موفقیتآمیز آن روند، شاهد روند نزولی خواهیم بود. در ادامه مطلب با برخی از الگوهای مهمی که در تحلیل تکنیکال وجود دارد آشنا خواهیم شد.
الگوی سر و شانه یا Head and Shoulders
الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال، یک الگوی برگشتی است که پس از شکلگیری، روند بازار را تغییر خواهد داد. این الگو، متشکل از سه قله یا سقف قیمتی است که قله میانی به نسبت دو قله دیگر، ارتفاع بیشتری خواهد داشت. در حالت ایدهآل این الگو، دو قله کناری از نظر بازههای زمانی و تغییرات قیمتی، مشابه یکدیگر خواهند بود. اما برای تشکیل این الگو، احتیاجی به وجود چنین شرایطی نیست.
حالت ایدهآلی که در مورد الگوی سر و شانه وجود دارد را در شکل بالا مشاهده میکنید. پس از شکسته شدن خط گردن و تائید شدن آن، هدفی که نمودار دنبال میکند به اندازه میزان اختلاف بازه قیمتی خط گردن و قله میانی میباشد. تشکیل این الگو در روند صعودی، انتظاراتی را جهت آغاز روند نزولی ایجاد خواهد کرد.
نکتهای که در مورد الگوی سر و شانه وجود دارد این است که پیش و پس از تشکیل شدن قله میانی یا Head، شانههای متعددی ممکن است شکل بگیرند. همچنین امکان دارد که خط گردن زاویه دار بوده یا اصطلاحاً کج باشد. بنابراین لزومی ندارد که این خط به صورت افقی کشیده شود. هر چند ممکن است این موضوع از اعتبار الگو بکاهد.
یک نکته دیگر در مورد الگوی سر و شانه
الگوی سر و شانه گاهی ممکن است به صورت معکوس ایجاد شود. در واقع، الگوی سر و شانه معکوس نیز وجود خواهد داشت و لازم است که از تشخیص آن آگاه باشید. این الگو دقیقاً حالت سر و شانه است و تنها فرق آن، پدیدار شدن آن در یک روند نزولی است که میتواند نشانهای از تغییرات روند باشد.
الگوی سر و شانه، میتواند بسیاری از تریدرها و معاملهگران را دچار اشتباه کند. مشخص کردن این که الگوی سر و شانه در کجا شکل میگیرد و تائید آن به چه صورت است، میتواند اندکی دشوار به نظر آید. برای ایجاد سهولت در این امر لازم است از حجم معاملات که یکی از ابزارها برای تائید این الگو است بهرهمند شد.
در الگوی سر و شانه، با نزدیکتر شدن به شانه سمت راست، فشار برای فروش بیشتر خواهد شد و میلههای حجمی با رنگ قرمز، بیشتر و بزرگتر از میلههای سبزرنگ میشوند. در الگوی سر و شانه معکوس، این قضیه کاملاً به صورت برعکس نمود خواهد یافت. در شانه سمت راست، میلههای حجمی سبز رنگ، بیشتر و بزرگتر از میلههای قرمز خواهند بود. برای اینکه بتوانید تغییرات قیمت در الگوهای سر و شانه و نیز سر و شانه معکوس را تشخیص دهید، بهتر است نگاهی به تصویر زیر داشته باشید.
الگوی فنجان و دسته یا Cup and Handle
یکی دیگر از الگوهایی که از آن برای تحلیل تکنیکال استفاده میشود، الگویی است که در جهت روند میباشد و برای اولین بار توسط ویلیام اونیل در کتاب «چگونه در سهام پولدار شویم؟» معرفی گردید. این الگو، تحت عنوان الگوی فنجان و دسته شناخته میشود. همانطور که میتوان از نام این الگو حدس زد، از دو دسته تشکیل شده است. یکی فنجان و دیگری دسته آن!
قسمت فنجان یا Cup بعد از شکلگیری با انحنایی خاص در نمودار است که شبیه به حرف U انگلیسی خواهد بود. پس از تشکیل شدن فنجان، قسمت دسته آن شکل میگیرد. بعد از از آن،فشار فروش و سپس تقاضای خرید در یک بازه قیمتی کوچک ایحاد خواهد شد. پس از اینکه شکست مقاومتی و تائید الگو ایجاد شد، قیمتها شروع به افزایش خواهند گذاشت.
الگوی فنجان و دسته را میتوان بدین گونه تفسیر کرد. معاملهگران در کف قیمت شروع به خریداری ارزها میکنند و زمانی که قیمت به سقف تاریخی و نقطه ریزش میرسد، میزان عرضه بیشتر از تقاضا خواهد شد. با ایجاد فروش، قیمتها دوباره ریزش میکنند اما این ریزش به اندازهای نیست که از کف قبلی (ته فنجان) بگذرد. پس از ریزش، قیمتها مجدداً برای معاملهگران جذاب خواهد بود اما هدفی که این بار دنبال میکنند، شکستن خط مقاومت و افزایش قیمتها از سطح پیشین میباشد.
نکاتی در خصوص الگوی فنجان و دسته
در خصوص الگوی فنجان و دسته، چند نکته وجود دارد که باید به آنها توجه شود:
- هرچه طول دهانه فنجان بیشتر باشد، اعتبار الگو نیز بیشتر خواهد بود. به عبارت دیگر، هر چه شکلی که در الگو ایجاد میشود، به حرف U شباهت بیشتری داشته باشد، ارزش اعتبار آن نیز افزایش خواهد یافت. همچنین که این الگو با حرکتی که الگوی V را میسازد نباید اشتباه گرفته شود.
- برای جلب اطمینان از صحت و سقم الگو، عمق دسته باید در یکسوم بالایی عمق فنجان قرار بگیرد. در مواردی نیز دیده میشود که اصلاح، تا دو سوم عمق فنجان هم میتواند اتفاق بیفتد.
- حجم معاملات در هنگام ساخته شدن نیمه چپ فنجان بایستی کمتر شود. به حدی که با نزدیک شدن و رسیدن به کف قیمتها، حجم معاملات ثابت شده و با افزایش یافتن حجم، نیمه راستی فنجان ساخته خواهد شد.
یک مقاله کاربردی دیگر نیز مطالعه کنید: معرفی انواع تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال
الگوهای کف دو گانه و قله دوگانه در تحلیل تکنیکال
شناسایی کردن الگوهای بازگشتی کف دوگانه و قله دوگانه، در مقایسه با دیگر الگوها کاری راحتتر و سادهتر است. الگوی کف دوگانه یا W Pattern و قله دوگانه یا M Pattern، از برخورد دوباره قیمت با خطوط حمایت و مقاومت و عدم موفقیت در عبور کردن از آنها شکل میگیرد. در الگوی قله دوگانه، تا هنگامی که خط حمایت شکسته نشود، الگو تائید نخواهد شد. همچنین در الگوی کف دوگانه نیز تا شکسته شدن خط گردن که همان خط مقاومت است، افزایش قیمت تائید میگردد.
باید به این موضوع دقت داشت که خط حمایت و مقاومت لازم نیست که حتماً به صورت افقی باشد. برای درک بهتر و آشنایی با الن الگو، به مثالی که در ادامه میزنیم توجه داشته باشید. نکتهای که وجود دارد این است که بعد از شکست حمایتی مقاومتی، این احتمال هست که Pullback به خط حمایتی مقاومتی اتفاق بیفتد. پولبکها یکی از بهترین نقطهها برای وارد شدن به موقعیتهای خرید و فروش هستند.
در تصاویر زیر، دو الگوی سقف دوگانه و کف دوگانه در نمودارهای قیمت بیت کوین را مشاهده خواهید کرد.
الگوی پرچم و پرچم سه گوش یا Flags and Pennants
پرچمها و پرچمهای سه گوش، از جمله الگوهایی هستند که در جهت روند هستند و در بازههای کوتاهمدت خود را نشان خواهند داد. این الگوها، حکایت از تداوم روند دارند. تشکیل این الگوها معمولاً در میانه روند میباشند و شکست آنها با حجم بالا اتفاق خواهد افتاد. پرچمها از دو قسمت میله و پرچم شکل گرفتهاند. بخش میله، حرکت تند و تیز قیمت را نشان میدهد که به صورت صعودی یا نزولی قوی، در دورههای زمانی اندک مشخص میشوند. قسمت پرجم بعد از حرکت تند قیمت به دو صورت مثلی و کانالهای قیمتی میتواند ایجاد شود.
در تصویر زیر میتونید انواع الگوهایی که ممکن است در الگوی پرچم ایجاد شوند را مشاهده میکنید.
مشخصات کلی پرچمها را میتوان به ترتیب زیر مشخص نمود:
- قسمت میله پرچم از حجم زیادی از معاملات شکل گرفته است و داخل پرچم، حجم معاملات به مرور کاهش مییابد تا اینکه در نقطهای منجر به شکست میشود.
- جهتگیری کلی بخش پرچمها معمولاً در خلاف جهت روند میباشد. به عنوان مثال، اگر در روند صعودی، الگوی پرچم شکل بگیرد، احتملاً پرچم در کانال نزولی شکل میگیرد.
- پرچمها در مدت زمان کوتاه شکل گرفته و شکسته میشوند.
با اینکه پیدا کردن پرچمها کار چندان پیچیده و دشواری نیست اما باید به ملزوماتی که به آنها اشاره کردیم توجه داشته باشید. مثلاً پیش از شکل گرفتن پرچم، حجم معاملات به طور شدیدی در قالب یک جرکت شارپی قیمتی مشاهده خواهد شد. هرچه مدت زمان شکل گرفتن میله بیشتر باشد، از اعتبار این الگو نیز کاسته خواهد شد. همچنین که هدف قیمتی پس از شکسته شدن پرچم، به اندازه میله پرچم میباشد.
الگوی مثلث یا Triangle در تحلیل تکنیکال
الگوی مثلث یا سه گوش، یکی دیگر از انواع الگوها در تحلیل تکنیکال است که در آن، بازههای قیمتی با گذز زمان متمرکز شده تا جائیکه نهایتاً الگو شکسته شود. این الگو به سه دسته تقسیم میگردد که در هر یک از آنها، ذهنیت بازار با دیگر متفاوت میباشد. همچنین الگوهای مثلثی صعودی و نزولی و نیز الگوی متقارن معمولاً در جهت روند هستند. اما باید به این نکته نیز توجه داشت که درصد شکست این الگوها بالاست و احتمال تغییر روند بعد از تشکیل شدن آنها نیز وجود خواهد داشت.
مثلث صعودی یا Ascending Triangle
الگوی مثلث صعودی در روند صعودی شکل میگیرد و بر ادامه روند صعودی تاکید خواهد کرد. ساختار این مثلث به این شکل است که در هر صعودی که در مثلث ایجاد میشود، با محدوده مقاومتی ثابتی برخورد خواهد کرد و این در حالی است که قیمت پس از عدم موفقیت در شکست، به کف بالاتری از کف قبلی باز خواهد گشت. همچنین که بعد از شکست مقاومت ثابت، احتمال پولبک به مقاومت پیشین که نقش حمایت را بازی میکند نیز وجود خواهد داشت.
مشخصههای الگوی مثلث صعودی به قرار زیر است:
- این الگو تنها زمانی میتواند مورد تائید واقع شود که شکست از سمت مقاومت آن اتفاق بیفتد. پس از این اتفاق، میتوان این موضوع را در نظر داشت که وارد معامله شود. در این حین میتوان از روند صعودی، کسب سود نمود. فرض ادامهدار بودن این مثلث و ورود به معامله پیش از شکست مقاومتی، کاری خطرناک است که ریسک زیادی را در بر خواهد داشت.
- جهت ایجاد خط مقاومت در الگوی مثلث صعودی، حداقل باید دو قله وجود داشته باشد. البته لازم نیست که این قلهها دارای قیمتهای کاملاً یکسان باشند. بلکه باید به طور معقول، این خطوط به صورت افقی باشند و بیش از حد زاویهدار نباشند.
- حجم معاملات درون مثلث با گذر زمان و تا پیش از شکست مقاومتی کاهش خواهد یافت.
- این الگو معمولاً در تایمفریمهای طولانی در مقایسه با الگوی پرچم شکل میگیرد. تفاوت این الگو با الگوی پرچم در حرکت تند و تیز قیمت است که پیش از شکلگیری الگوی پرچم اتفاق میافتد.
- هدفی که بعد از شکست در مثلث صعودی وجود خواهد داشت، به اندازه طول ضلع مثلث میباشد که در شکل زیر آن را مشخص کردهایم.
در این پست از تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال به معرفی الگو ها،شناسایی الگو ها و نحوه استفاده از آن ها پرداختیم در پست بعدی تحلیل تکنیکال به ادامه مبحث الگوها و معرفی اندیکاتورها میپردازیم.
این نوشته در تحلیل رمزارزها، سرمایهگذاری و خرید و فروش ارسال شده است. این لینک مستقیم به این نوشته است.
تعریف تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یا تحلیل تکنیکی (Technical Analysis) روشی برای پیش بینی قیمت در بازارها، بر اساس مطالعه و بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات در آن بازار است.
تحلیل تکنیکال در بازار بورس اوراق بهادار، بازار ارز و فارکس و نیز بازارهای بورس کالا مورد استفاده قرار میگیرد.
تحلیل تکنیکال حدود سه قرن قدمت دارد و استفاده از شاخص های تکنیکال و ترسیم نمودارهای تکنیکال را میتوان در نوشته های قرن هفدهم و هجدهم میلادی نیز مشاهده کرد.
شاید بتوان گفت که نخستین استفاده مستقیم اقتصادی مشهور از تحلیل تکنیکال را چارلز داو انجام داده است. چارلز داو که بنیان گذار وال استریت ژورنال است، شاخص میانگین صنعتی داو جونز را نیز طراحی کرد که هنوز، با وجود نواقص این شاخص و نقدهایی که بر آن وارد است، از جمله #شاخصهای مهم اقتصادی محسوب میشود.
هنر تحلیل تکنیکال (با تاکید بر واژهی هنر) تشخیص زمان تغییر روند قیمتها در نخستین مراحل تغییر قیمت و سوار شدن بر موج جدید قیمتهاست. تا زمانی که شواهد جدید نشان بدهد که روند جدیدتری در حال شکل گیری است و تحلیل گر تکنیکال، قبل از اینکه تمام بازار، متوجه تغییر روند بشود، تصمیم های سرمایه گذاری جدید را انتخاذ کند.
واژه تکنیکال وقتی در مورد بازارها و معاملات مورد استفاده قرار میگیرد، معنایی بسیار متفاوت از معنای رایج آن دارد.
استفاده از تحلیل تکنیکال برای بررسی یک بازار، به این معناست که به جای توجه به خود کالا و خدماتی که در آن بازار معامله میشود، فقط به رفتارهای بازار توجه کنیم.
تحلیل تکنیکال، دانش ثبت تاریخچه معاملات (معمولاً به صورت نمودارهای گرافیکی) و سپس پیش بینی روندهای محتمل در آینده بازار است.
شش اصل پایهای در تحلیل بنیادی
یکی از موضوعاتی که ذهن فعالان بازار سرمایه را درگیر خود میکند، استراتژی مناسب برای انتخاب سهام و پوزیشن مناسب خرید و فروش است.
سعید امیرشاهکرمی
یکی از موضوعاتی که ذهن فعالان بازار سرمایه را درگیر خود میکند، استراتژی مناسب برای انتخاب سهام و پوزیشن مناسب خرید و فروش است. انتخاب استراتژی مناسب باعث میشود فرد معاملهگر علاوه بر نظم در سیستم معاملاتی، از نظر آرمش روحی و روانی نیز شرایط خوبی را تجربه کند. برای انتخاب استراتژی مناسب در ابتدا باید فرد ابزار تحلیل خود را انتخاب کند. روشهای رایج برای تکنیکهای معاملهگری عبارتند از تحلیل به روش فاندامنتال (بنیادی)، تکنیکال و پرایس اکشن (الگوهای قیمتی) یا ترکیبی از تکنیکهای مذکور باشد. در این یادداشت تلاش بر این است به بررسی اجمالی تکنیک فاندامنتال بپردازیم.
تکنیک فاندامنتال روشی است به منظور محاسبه ارزش ذاتی اوراق بهادار با در نظر گرفتن عوامل اقتصادی و مالی مرتبط. یک تحلیلگر بنیادی علاوه بر آنکه بر عملکرد یک شرکت تمرکز میکند باید شرایط کلان اقتصادی، شرایط شرکتهای رقیب و همچنین شرایط بازار مواد اولیه و بازار فروش شرکت را به صورت مداوم رصد کند. یک تحلیلگر برای آنکه با استفاده از تکنیک بنیادی، نتیجه مطلوب را به دست آورد لازم است 6 اصل مهم را مدنظر قرار بدهد. این اصول عبارتند از:
1- انتخاب سهام بر اساس تحولات بازارهای جهانی: تحولات بازارهای جهانی بر سودآوری شرکتها بهخصوص صادراتی محورها تاثیر فراوان میگذارد. یک تحلیلگر باید روزانه تغییرات اقتصاد جهان را مورد ارزیابی قرار بدهد. آمار اشتغال و نرخ بیکاری اقتصادهای بزرگ را به صورت ماهانه بررسی کند. تراز تجاری اقتصادهای بزرگ را مورد بررسی قرار بدهد، تحولات نرخ بهره و سیاستهای پولی و مالی اقتصادهای بزرگ به خصوص امریکا (فدرال رزرو) را به صورت ماهانه و فصلی تجزیه و تحلیل کند، عرضه و تقاضا و معاملات بازارهای جهانی به خصوص کامودیتیها را بهصورت روزانه بررسی کند (میتوان از سایت investing.com به منظور بررسی تغییر قیمتهای جهانی و همچنین استفاده از تحلیلهای موثر برآنها استفاده کرد.)
2- انتخاب سهام بر اساس شرایط اقتصادی کشور: یک معاملهگر باید نگاه ویژهای به شرایط اقتصادی و سیاسی کشور داشته باشد. سیاستهای کلان اقتصادی، نرخ مواد اولیه، نرخ حاملهای انرژی، نرخ ارز مرجع (دلار)، نرخ تورم، نرخ مالیات صنایع و. از جمله مواردی هستند که باید به خوبی مورد بررسی قرار بگیرند. همچنین سیاستهای خارجی و تهدیدها و فرصتهای اثرگذار بر صادرات و واردات نیز باید در حیطه تحلیل یک فرد معاملهگر قرار بگیرد.
3- انتخاب سهام بر اساس معاملات و گزارشهای بورس کالا: اکثر شرکتهای تولیدی بزرگ ایران، در بورس کالا اقدام به فروش محصولات خود میکنند. با زیرنظر گرفتن معاملات انجام شده در بورس کالا میتوان چشمانداز خوبی نسبت به فروش و سودآوری شرکتها به دست آورد. یک تحلیلگر با توجه به معاملات و گزارشهای بورس کالا میتواند میزان فروش ماهانه شرکت، مجموع معاملات انجام شده یک محصول یا یک شرکت در طی یک دوره، نحوه رقابت بر قیمت پایه و همچنین جمع مبلغی معاملات دورهای در بورس کالا را مورد تجزیه و تحلیل قرار بدهد.
4- انتخاب سهام بر اساس نسبتهای p/e TTM، p/s و حاشیه سود: نسبت قیمت به درآمد (Price/Earnings) یکی از نسبتهای مهم در بورس به شمار میرود. طبق آنچه میان تحلیلگران رایج است در نسبت فوق به جای درآمد از سود به ازای هر سهم (EPS) استفاده میشود. در محاسبه سود به روش TTM (Trailing Twelve Months) EPS بر مبنای 12 ماه گذشته یعنی چهار دوره سه ماهه مورد ارزیابی قرار میگیرد. مزیت استفاده از TTM این است که قیمت سهم بر اساس سود واقعی آن تعیین میشود و سرمایهگذاران با استفاده از اطلاعات واقعی در بازار، معاملات خود را انجام میدهند. نسبت قیمت به فروش P/S (Price/Sale) یکی دیگر از نسبتهای مهم است که حاصل تقسیم قیمت بازار هر سهم به فروش آن را محاسبه میکند. با توجه به این موضوع که فروش شرکت به صورت ثابت و قوی نمایانگر رشد یک شرکت است و امکان دستکاری و عددسازی کمتر در میزان فروش یک شرکت وجود دارد، محاسبه این نسبت میتواند اطلاعات بسیار مفیدی در جهت ارزیابی شرکت به تحلیلگر ارایه کند.
حاشیه سود: یکی از نسبتهای سودآوری است که از نسبت سود بر درآمد یا فروش به دست میآید. حاشیه سود انواع گوناگونی دارد که سه نسبت مهم آن عبارتند از: حاشیه سود ناخالص (نسبت سود ناخالص به درآمد کل) حاشیه سود عملیاتی (نسبت سود عملیاتی به درآمد کل) و حاشیه سود خالص (نسبت سود خالص به درآمد کل). با استفاده از حاشیه سود میتوان وضعیت فروش و سودآوری یک شرکت نسبت به سایر شرکتها و یک صنعت نسبت به سایر صنایع را با هم مقایسه کرد. هر چه نسبت فوق بالاتر باشد وضعیت آن شرکت یا صنعت در شرایط بهتری قرار دارد.
5- الگوهای قیمتی رایج در تحلیل تکنیکال انتخاب سهام بر اساس گزارش ماهانه: یکی از مهمترین موضوعات در بررسی عملکرد مالی شرکتها و سنجش عملکرد آنها بررسی کردن گزارش ماهانه یک شرکت است. تحلیلگر با استفاده از این گزارشها متوجه میشود که وضعیت عملیاتی شرکت در چه حالتی است. وی میتواند با استفاده از گزارشهای ماهانه عملکرد شرکت نسبت به دورههای مشابه سالهای قبل یا حتی نسبت به ماههای قبل سال جاری را مقایسه کند. با استفاده از گزارشهای ماهانه میتوان اقدام به انتخاب صنایع پرپتانسیل نمود و از میان آنها نمادهای مناسبتر را برای بررسی بیشتر در لیست نمادهای منتخب خود قرار داد.
6- انتخاب سهام بر اساس گزارشهای فصلی: علاوه بر گزارشهای ماهانه، بررسی گزارشهای فصلی نیز اهمیت فراوانی دارد. تحلیلگر فاندامنتال با تجزیه و تحلیل صورتهای مالی سه ماهه، میزان فروش خالص، سود خالص و ناخالص و. را استخراج و اقدام به محاسبه نسبتهای مالی شرکتها میکند. همچنین با استفاده از گزارشهای فصلی میزان EPS دورهای هر سهم را به دست آورده و با مقایسه و تجمیع آن با دورههای قبل، اقدام به تخمین EPS پایان دوره 12 ماهه میکند.
در این یاداداشت سعی شد به صورت خلاصه شش اصل مهمی که یک معاملهگر باید در تحلیلهای خود مدنظر قرار بدهد، بصورت خلاصه بررسی شود. ذکر این نکته ضروری است که ارزیابی فاندامنتال یک شرکت، شرط لازم و نه کافی برای موفقیت در بورس است و علاوه بر آن باید از سایر روشهای تحلیلی مانند تکنیکال و الگوهای قیمتی نیز استفاده کرد. یک معاملهگر موفق فردی است که بر اساس تحلیل فاندامنتال، شرکتهای مناسب را انتخاب و بر مبنای الگوهای قیمتی و با استفاده از تحلیل تکنیکال اقدام به معامله کرده تا بتواند بیشترین بازده ممکن را از پورتفوی خود به دست آورد.