تجارت فارکس

تکامل در معامله گری

اگر جهت را عوض نکنیم، آخر کار احتمالا از جایی سر در می‌آوریم که شروع کرده‌ایم.

معامله گری به سبک کروکدیل ها

ما برای اینکه بتوانیم در ترید و معامله گری و یا هر کار دیگری موفق باشیم لازم است از طبیعت چیزهایی را یاد بگیریم، همانگونه که اعداد فیبوناچی و عدد طلایی کمک زیادی به ما در تشخیص سطوح حمایت و مقاومت از لحاظ ریاضی در بازارهای مالی به داشت، ما لازم است از طبیعت نیز یک سری از رفتارها و شخصیت ها را یادبگیریم، چرا که مارکت چیزی نیست جز تبلور رفتار جمعی انسانها.

کروکدیل ها چه چیزی می توانند درمورد معامله گری به ما یاد دهند؟

در قسمت استوایی استرالیا کروکدیل آب شور قاتلی ترسناک و باهوش است که چندین روز یا هفته صبورانه منتظر می ماند تا شکاری بی خبر از همه جا به لبه ی آب بیاید و تبدیل به غذای بعدی او شود. کروکدیل ها از بسیاری از جهات موفق ترین حیواناتی اند که تا به حال وجود داشته اند.آنها حدود 2میلیون سال است که مشغول زندگی اند و حتی از دایناسور ها نیز بیشتر زندگی کرده اند. آنها در طول سال ها تکامل یافته اند تا در کنار انسان ها موفق ترین شکارچی زمین باشند.کروکدیل ها قاتلانی فرصت طلب اند.

مشهور است که آنها ابتدا رفتار شکار خود را به دقت بررسی میکنند و تا سرحد مرگ منتظر می مانند و وقتی که زمان مناسب فرا رسید با دقت و اعتماد به نفس شکار خود را صید میکنند. در واقع برای مردم امری عادی است که با این حیوانات برای روز ها و شاید هفته ها شنا کنند بدون هیچ نشانه ای از حمله.تا اینکه روزی یک نفر برای شنا، ماهی گیری یا حتی قدم زدن می رود ودیگر باز نمی گردد.

این شواهد دنیای واقعی نشان میدهد که یکی از قدیمی ترین و خوش تکنیک ترین شکارچیان روی زمین در واقع یکی از صبور ترین و منظم ترین ها نیز هست. تئوری سازگاری با محیط داروین نیز به این حیوانات علاقه خاصی دارد.آنها به این دلیل از زمان دایناسور ها تا کنون دوام آورده اند که روش شکار و وفق دادن خودشان با محیط ،روشی موفق بوده است.کروکدیل آب شور شاید آخرین شکارچی طبیعت باشد. او فقط به یک وعده در هفته احتیاج دارد زیرا شکار هایی کم اما با ارزش را می گیرد تا زیاد و بی ارزش.

به عنوان سرمایه گذار چیز های زیادی از کروکدیل ها میتوان یاد گرفت بیایید چند نمونه از آنها را کشف کنیم…

برای یک معامله گر کروکدیل ها بهترین نقش را دارند.

کروکدیل بهترین نقش ما به عنوان یک سرمایه گذار است. رفتار آنها نمونه ای عالی است که یک سرمایه گذار باید داشته باشد. ما بدون شک شکارچی هستیم نه فقط سرمایه گذار، بلکه انسان ها به طور ذاتی شکارچی اند.به عنوان سرمایه گذار ما باید روش شکار کروکدیل را کپی برداری کنیم.ما باید در روش مان صبور، منظم ، انعطاف پذیر و خوش تکنیک باشیم. آنها هم چنین توانایی سریع یاد گرفتن و اجتناب کردن از حرکات ریسکی را نشان دادند که بعدا در مورد آن صحبت می کنیم. این ها کار هایی است که ما باید به عنوان سرمایه گذار انجام دهیم.

به کروکدیل ها فکر کنید…آنها بزرگ و چاق هستند و به میزان زیادی پروتئین در رژیم روزانه شان نیاز دارند تا بتوانند زنده بمانند ،شنا و شکار کنند. آیا بهترین راه مصرف انرژی برای او این است که کل روز را در آب شنا کند و به دنبال ماهی های کوچک بگردد که به آسانی به تله می افتند؟ تصور کنید که چه قدر انرژی باید صرف این کار کند.اگر شما مانند من به شخصه آنها را دیده باشید متوجه منظورم خواهید شد.کروکدیل ها به گونه ای رشد و تکامل پیدا کرده اند تا شکارچیانی صبور باشند و غذا های کوچک به اندازه یک وعده ی غذایی بزرگ توجه آنها را جلب نمی کند.

به عنوان سرمایه گذار هدف ما انجام یک معامله بزرگ و شیرین است تا ما را تا معامله بعدی ساپورت کند.مطمئنا ما ضرر هایی کوچک نیز در راه سود بزرگمان خواهیم داشت.اما هدف اصلی اینجا واضح است کناره ها بایستید تا یکدفعه به هدف خود حمله کنید.ما نمی خواهیم که در کل طول رود خانه شنا کنیم و به دنبال ماهیان کوچک باشیم ما منتظر خواهیم ماند تا برای خود مان یک شکار پر سود صید کنیم (به عنوان مثال کروکدیل ها احتمالا یک کانگورو ، یک سگ و حتی یک انسان را شکار می کنند).

درزبان انگلیسی اصطلاحی وجود دارد که حتماً شما آن را شنیده اید: تمام چیز های خوب نصیب کسی می شود که صبر میکند (گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی).این عبارت فقط در مورد صبر داشتن، منظم و با طرح و نقشه بودن، صحبت می کند. اما مفهوم آن در مورد کروکدیل و یک سرمایه گذار صدق میکند.

۵ ویژگی اصلی کروکدیل ها:

صبور بودن کروکدیل ها

این شاید شما را شوکه کند که من این روز ها فقط سه بار در هفته یا گاهی اوقات کمتر سرمایه گذاری می کنم. شما حتما با خود می گویید که این برای پول در آوردن کافی نیست.من شما را به خاطر این تفکر سرزنش نمی کنم. این گونه فکر کردن با وجود سایت هایی که کل روز در مورد یک تجارت پر سود صحبت می کنند دور از انتظار نیست.اما تجربه شخصی من میگوید که صبر کردن برای یک معامله خوب بهتر از این است که کل روز را به نمودار و جداول چسبیده باشید و سعی کنید تا با هر چیزی سرمایه گذاری کنید. بهترین سرمایه گذاری ها واضح اند . آنها با شما صحبت میکنند و می گویند که مرا انتخاب کنید.زمانی که شما بدانید دنبال چه می گردید این کار عادی خواهد شد.

برای مثال من سعی کنید که چندین روز یا هفته به دنبال یک نشانه مناسب باشید تا آنرا انتخاب کنید. در معامله بسیار به یک کروکدیل شباهت داشته باشید. حتی شاید یک تصویر کروکدیل را بخرید و آن را در دفترتان نصب کنید تا یاد آور باشد که این موجود چگونه در طول تاریخ موفق بوده و مهم تر اینکه چرا؟

کروکدیل ها در تلاش هایشان نتایج خوبی میگیرند.

می توان گفت اگر یک کروکدیل بخشی از شکارش را با دهنش بگیرد دیگر از دستش در نمی رود.کروکدیل ها در حمله نتایج خوبی دارند زیرا آنها صبور اند و به دنبال ساده ترین فرصت می گردند سپس با اعتماد به نفس و سرعت عمل میکنند.اما یک شیر ممکن است در بسیاری از تلاش هایش بی نتیجه بماند و مقدار زیادی انرژی را هم هدر بدهد.کروکدیل ها سعی میکنند که تلاش بی نتیجه کمتری داشته باشند زیرا آنها زمان و انرژی را هدر نمی دهند. آنها صبر می کنند و خودشان را کنترل می کنند تا شکارشان خودش به دهانش برود.
به عنوان سرمایه گذارصبور بودن می تواند شانس موفقیت شما را بالا ببرد. کنترل کردن خودمان تنها چیزی است که می توانیم انجام دهیم.ما نمی توانیم طعمه خود را (بازار)کنترل کنیم.ما می توانیم پول خود را ذخیره کنیم و صبورانه منتظر بمانیم تا زمان مناسب برای ما فرا برسد. اینگونه شما می توانید شکار خوبی بزنید نه با صد بار سرمایه گذاری کردن در تلاش هایی بی نتیجه برای عوض کردن بازار .

کروکدیل ها سریع یاد می گیرند

کروکدیل ها سریع یاد میگیرند و خود را با تغییرات محیط سازگار میکنند. خصوصا سریع یاد می گیرند که از شرایط خطرناک دوری کنند. همین توانایی یاد گیری سریع و دوری از خطر باعث شده که آنها مدت زیادی زندگی کنند و از دایناسور ها نیز پیشی بگیرند.دوری از ریسک راهی است که یک جاندار میتواند زنده بماند و با انتخاب طبیعی سازگاری داشته باشد و جنگ بین گونه ها را برنده شود.همچنین ریسک نکردن در زمانی که لازم نیست و سریع یاد گرفتن دو کلید مهم برای مبدل شدن به یک سرمایه گذاری خوب بازار ارز بین الملل می باشند.

ماهمیشه گفته ایم که ” مدیریت ریسک ” کلید موفقیت است. بعضی سرمایه گذار ها سریع مثل کروکدیل ها یاد نمی گیرند.آنها اشتباه دفعه قبل را دوباره و دوباره تکرار می کنند تا زمانی که تمام سرمایه خود را برباد دهند. با اینکه ما بسیار از کروکدیل ها باهوش تریم، اما احساساتی تر نیز هستیم و این احساسات باعث می شوند که یک سرمایه گذار در مورد خودش و بازار درنگ یا تردید کنند و موقعیت از دست برود.یک کروکدیل به خودش شک نمی کند آن فقط یک شکارچی حواس جمع است و”صبور بودن و منظم بودن” با تکرار، تبدیل به عادت می شوند.

به عنوان سرمایه گذار ما باید از اشتباهات خود درس بگیریم و سریع باشیم زیرا پای پول وسط است. شعار ریسک نکردن ما این است: زیاد سرمایه گذاری نکردن و زیاد ریسک نکردن در هر معامله.

ذخیره انرژی برای شکار بعدی

کروکدیل برای یک غذای بزرگ صبر می کند زیرا این منطقی تر به نظر میرسد. آنها انرژی و وقت را اینگونه ذخیره می کنند و این همان چیزی است که زندگی آنها را طی میلیون ها سال و زمانی که غذا کم بوده تضمین کرده است. این گونه تصور کنید که با دخالت نکردن زیادی در معامله هایتان باعث پول در آوردن می شوید. این روشی آسان است.

اینگونه تصور کنید که با سرمایه گذاری نکردن پول در می آورید زیرا شما واقعا با بیش از حد سرمایه گذاری نکردن پول در می آورید شما با ازدست ندادن پول در واقع پول بدست می آورید. احتمالا یک کروکدیل کمتر غذا می خورد اگر تمام روز در رود خانه می گشت و ماهی های کوچک را می خورد. کروکدیل به طور غریزی می داند که با صبور بودن و آرام بودن می تواند غذایی با کیفیت بالا بدست آورد. کروکدیل خودش و محدودیت هایش را می شناسد و از قدرت خود به بهترین نحو استفاده می کند.مطمئنا با توجه به مدت زمان زندگی کروکدیل ها صبر و نظم جواب خواهد داد.

این حیوان به طور غریزی می داند که باید صبر کند و انرژی خودش را ذخیره کند تا شکاری بزرگ بدست آورد. این صبوری یک نوع مهارت است که کروکدیل ها دارند و برای آنها تبدیل به یک عادت شده است. مدت زمان برای یک سرمایه گذار مهم است ما باید در حساب هایمان پول را ذخیره کنیم تا وقتی یک طعمه ی خوب دیدیم بتوانیم از آن نهایت استفاده را ببریم.

اگر ما دور و بر بگردیم و با هر چیزی سرمایه گذاری کنیم حساب هایمان را خالی خواهیم کرد و پول کافی برای نهایت استفاده از یک معامله خوب را نخواهیم داشت.همانطور که اگر یک کروکدیل تمام روز را به دنبال ماهی های کوچک برود دیگر انرژی کافی برای شکاری بزرگ را نخواهد داشت.

سازگاری زیاد با شرایط

کروکدیل ها سریع یاد می گیرند که چگونه خود را با شرایط وفق دهند.این دلیلی است که آنها توانسته اند این همه سال را زنده بمانند. کروکدیل ها باید هر بار روش گیر انداختن آنها را عوض کنند زیرا گرفتن آنها با یک روش برای دوبار بسیار دشوار است.
بسیاری از محققان عقیده دارند که سازگاری سریع کروکدیل ها و توانایی آنها در بی اعتنایی به گرسنگی برای مدت طولانی و صبر کردن برای موقعیت خوب ، دلیلی است که باعث شده تا آنها از چیزی که دایناسورها را کشت فرار کنند.این واضح است که توانایی کروکدیل در وفق دادن خودش با تکامل در معامله گری شرایط متغیر محیط باعث شده که میلیون ها سال زنده بماند.

به عنوان سرمایه گذار ما باید به شرایط متغیر بازار عادت کنیم و همانگونه که گفتیم ما باید کاملاً روی خودمان کنترل داشته باشیم تا بتوانیم شکار مناسب را بدست آوریم. یکی از قشنگ ترین چیز ها در مورد تحلیل پرایس اکشن معامله ها این است که آن یک راه کار، سازگار با محیط است. در حالی که بسیاری از سیستم های سرمایه گذاری سختگیرانه شما را مجبور به چسبیدن به یک سری قوانین می کند. پرایس اکشن یک سری راه کار به شما می دهد که با آن می توان با هر سیستمی سرمایه گذاری کرد و با آن سازگاری داشت.

معامله گری به سبک کروکدیل ها باید برای شما یک عادت شود

در بخش های قبل من در مورد خوبی های صبر کردن برای شما صحبت کرده ام و این که صبر کردن مهم ترین ویژگی بزرگترین سرمایه گذار ها بوده.من در بسیاری از مواقع گفته ام که “کمتربیشتر است” و فکر میکنم بر اساس شرایط بازار امروز این اصطلاح مشهود تر است.در طول سال ها من مقالات بیشماری را نوشته ام در مورد اینکه چگونه با دیدگاهی صبورانه به معامله ها نگاه کنیم.خوشبختانه بسیاری از شما شروع به درک مطالب کرده اید و می بینید که این ایده ها چه قدر به درد بخور هستند و می توانند سود زیادی به شما برسانند.

تقریبا تمام رفتار های کروکدیل شبیه سازی نکته ای است که می توان از آن در معامله استفاده کرد. کروکدیل اثبات طبیعی این است که “کمتر بهتر است” و اینکه دستور العمل موفقیت صبر کردن برای بدست آوردن فرصت مناسب است.این دستورالعمل به کروکدیل ها کمک کرده تا 200 میلیون سال در زمین زندگی کنند و اگر به درستی از آن استفاده کنید به شما نیز کمک خواهد کرد تا در بورس دوام بیاورید.

برای کروکدیل این مهم است که شکارش را درک کند و بداند که کجا آن را پیدا خواهد کرد و صبورانه منتظر بماند تا زمان مناسب فرا برسد. به عنوان سرمایه گذار ما باید بدانیم که سقف تجارت ما کجاست و قبل از از راه رسیدن آن پول خود را به هدر ندهیم.

سخن نهایی

سعی کنید خصلت کروکدیل ها را در رفتار خود هنگام معامله کردن پیاده سازی کنید، از آنها صبر و کمین کردن را یاد بگیرید،شاید مجبور باشید ساعتها و روزها بدون معامله باشید ولی وقتی دست به معامله می برید مانند کروکدیلها حمله شما رعدآسا و کشنده خواهد بود، شکار شما قطعات ماهی ها و حیوانات کوچک نخواهد بود.

با محبوب ترین استراتژی های معاملاتی آشنا شوید + نظریه آشوب بیل ویلیامز (قسمت اول)

نظریه-آشوب-بیل-ویلیامز

در این نوشته با مجموعه‌ای از استراتژی‌ ها و روش‌ هایی که زمانی به سیر تکامل معامله‌ گری در بازارهای مالی کمک کرده اند آشنا می شوید. در مقدمه کتاب بیل ویلیامز با نام “نظریه آشوب در معامله گری: بیشینه کردن سودآوری با روش‌های ثابت شده تکنیکال ” آمده که:

اگر جهت را عوض نکنیم، آخر کار احتمالا از جایی سر در می‌آوریم که شروع کرده‌ایم.

این کتاب هدیه‌ای به کسانی بود که تصمیم گرفتند فارغ از شکست‌ها و موفقیت‌های قبلی خود، به بهترین فرد دنیای معامله‌گری تبدیل شوند.

بیل ویلیامز تئوری آشفتگی خود را توضیح داد؛ نگاهی جدید به بازار. نگاهی نه به یک گشت و گذار تصادفی در قیمت‌ها و نظرات بلکه به نظمی کاملاً سازمان یافته. (به تئوری آشفتگی، نظریه آشوب یا نظریه بی‌نظمی و هرج و مرج نیز گفته می‌شود.)

بعدها این سیستم به “Profitunity” تغییر نام داد (اشاره به سودآوری زیاد سیستم معاملاتی). این روش به شما امکان می‌دهد تا از فشار روانی روی معامله گر، کوشش بیهوده، از بین رفتن سلول‌های عصبی و در نهایت خالی شدن حساب معاملاتی خلاص شوید.

با درک بازار، معامله گر می‌تواند احساسات و اقدامات و وضعیت حساب معاملاتی خود را کنترل کند.

بیل ویلیامز کیست؟

در منابع مختلف می توانید بیابید که بیل ویلیامز یا در سال ۱۹۲۸ یا در سال ۱۹۳۲ در یک خانواده معمولی آمریکایی متولد شده است. در مدرسه، او بچه‌ای ساکت و آرام بود ، هرچند عادت داشت نظریه‌هایی را مطرح کند و سعی کند آنها را اثبات کند. پس از اتمام مدرسه، والدینش می‌خواستند که او به کالج کلیسا برود و بعداً کشیش شود، اما او دانشگاه را انتخاب کرد، در آنجا با دوست و همکار معامله گر خود به نام راجرز آشنا شد.

راجرز مرد جوان را با معامله گری و بورس آشنا کرد. از همان سال اول دانشگاه، راجرز در یکی از مراکز معامله نیویورک کار می کرد و سود قابل توجهی کسب می‌کرد. دوستانش هر روز درباره اوضاع بازار مالی جهان بحث می‌کردند و بیل بیشتر مجذوب ایده تبدیل شدن به یک معامله گر حرفه‌ای موفق می‌شد.

بیل ویلیامز

پس از فارغ‌التحصیلی، بیل و دوست‌دخترش ازدواج می‌کنند و راهی شهر دیگری می‌شوند. او همچنان در بازار بورس کار می‌کند و مهارت‌های خود را کامل‌تر می‌کند. اما نه نوشته‌های حوزه آن کسب‌وکار و نه مهارت‌های دیگر معامله‌گری به او کمک نکردند تا به سطح مطلوبی از درآمد برسد. به زودی، او بیشتر از درآمدش، روی سهام سرمایه گذاری می‌کرد و وضعیت مالی خانواده بدتر شد.

در یک نقطه خاص، او می خواست معامله گری را ترک کند اما همسرش اصرار داشت که کسب‌وکار را در دست خود بگیرد و با افکار خودش کار را پیش ببرد.

گام به گام، ویلیامز شروع به ایجاد روش تجزیه و تحلیل و معامله گری شخصی، بر اساس تجربه، دانش، محاسبات ریاضی و ادراک خود می‌کند. مسیر حرفه‌ای و کاری او شروع به رشد شدید کرد. ویلیامز پایان نامه دکترای خود را در مورد بازار سهام می‌نویسد. در سال ۱۹۹۵، او تصمیم می‌گیرد کتاب “نظریه آشوب در معامله گری” را منتشر کند.

در این کتاب، او در مورد نظریه خودش صحبت می‌کند، بر اساس نظریه او، بازار از یک هرج‌ومرج منظم و سازمان‌یافته تشکیل شده است و برای به دست آوردن سود، شما نه تنها مجبور هستید انواع مختلفی از تجزیه و تحلیل را در نظر بگیرید بلکه باید ساختار بازار را نیز درک کنید. استراتژی بیل ویلیامز تبدیل به یک کتاب پرفروش شد و بمبی اطلاعاتی شد که طرفداران زیادی در سراسر جهان برای ویلیامز به ارمغان آورد.

بعدها دنیا شاهد “نظریه آشوب در معامله گری ۲” شد. وی پس از موفقیت چشمگیر کتاب‌هایش، مشاور رسمی بانک‌های مختلف آمریکایی و صندوق‌های پوشش ریسک شد. همچنین، وی گروه معاملاتی Profitunity را تأسیس کرد که هنوز در حال آموزش و مشاوره به معامله گران مبتدی است.

“نظریه آشوب در معامله گری” ویرایش اول

در کتاب اول، از همان ابتدا، ویلیامز فکر معامله‌گران مبتدی و باتجربه را با واقعیت بازار درگیر می‌کند. علاوه بر این، به گفته وی، واقعیت این است که بیشتر معامله گران با بازار به عنوان یک مسئله برخورد می‌کنند. به عبارت دیگر، توجهات روی تفسیر اشتباه از رابطه بازار و معامله گر قرار گرفته بود. اصل مسئله در روانشناسی معامله گر بود.

حتی وقتی فناوری‌های پیشرفته وارد بازار شد، با ظهور رایانه‌ها، اندیکاتورها و جزئیات قیمت‌ها مشکل از بین نرفت، فقط شکل آن را تغییر داد و به سمت ابزارهای بیشتر حرکت کرد.

غالبا معامله گری به عنوان یک علم شبه فکری، یا یک بازی شبه علمی فکری، که در آن سود مستقیماً به تشخیص فکری معامله‌گر ارتباط داشت، تعبیر می شد. با این حال در واقعیت، معامله‌گری هرچیزی هست به جز تلاش فکری. دانش تنها راه موفقیت در این شغل نیست. بلکه شرایط سلامتی، به ویژه معده یا قلب نقش مهمی ایفا می‌کند. انطباق ادراکی و هماهنگی علایق معامله‌گر و علایق بازار سود بیشتری نسبت به تئوری‌های شبه علمی و عالمانه خواهد داشت. این کتاب معامله گر را به سمت عقل سلیم و دیدگاه صحیح در مورد معامله گری هدایت می‌کند.

معامله گری نباید یک کار سخت، بلکه باید یک چیز سودآور باشد.

او گفت از دام حرف‌های زیبا خلاص شوید، و در پشت آنها برخی حقایق همیشگی را خواهید یافت که معامله‌گری شما را نسبتاً آسان می‌کند. مشکل حقایق این است که آنها نه احساساتی هستند و نه عاشقانه. حقیقت عبارت است از واقعیت، عمل‌گرایی و شهود هوشمندانه. ویلیامز به معامله گران گفت که بیاموزند در معامله‌گری مستقل باشند.

ساختار کتابی که باید مطالعه کنید

در قسمت اول کتاب دلایل شکست ۹۰٪ معامله گران شرح داده شده است.

فصل دوم سادگی ساختار بازار و کارکردهای آن را توصیف می‌کند. هر بازاری در جهان برای سهمیه بندی یا توزیع مقدار مشخصی از کالای خاص بین کسانی است که تمایل دارند آن را داشته باشند. در هر ثانیه، در بازار قیمت مناسب و تعادل کامل بین خریداران و فروشندگان تعیین شده است. بازار اولین کسی است که نقض تعادل را احساس می کند و ما باید لحظه را غنیمت بشماریم و همراه با بازار حرکت کنیم.

در فصل سوم، شرح مفصلی از منطق تئوری آشفتگی به عنوان مدلی از بالاترین سطح سازمان یافتگی بازار وجود دارد. توضیح داده شده است که چرا استفاده از منطق‌های آمار خطی در فضای غیر خطی بازار اشتباه است.

فصل چهارم کلید رفتار صحیح در بازار و همچنین ساختار اصلی و نامرئی آن را توضیح می دهد که رفتار معامله گر را توصیف می‌کند. در این فصل ما با این موضوع آشنا می‌شویم همانطور که یک رودخانه، بازار نیز در مسیری پیش می‌رود که کمترین مقاومت را داشته باشد و مسیر حرکت بازار به نوبه خود به شکل بستر رودخانه تعریف می‌شود. همچنین، در مورد یکی از اشتباهات اصلی معامله گر صحبت می‌شود: تلاش برای تغییر جهت بازار به جای تغییر جهت معاملات.

پنج مرحله از تکامل معامله گر

با شروع فصل پنجم، ویلیامز نقشه‌های تکاملی برای توسعه هر معامله گر از مبتدی تا حرفه‌ای و لیستی از ابزارها را برای استفاده در هر سطح آمادگی ارائه می‌دهد. در این فصل، نیازهای معامله گر مبتدی برشمرده شده است. هدف و مهارت‌های آنها بر تلاش برای از دست ندادن پول و کسب تجربه متمرکز است. ابزار یک تاجر مبتدی عبارتند از: سطوح قیمت روزانه، حجم معاملات، اندیکاتور MFI، پنجره های Profitunity و کیسه هوا (Air Bag).

chaos-theory

سپس، بیل ویلیامز نیازهای یک مبتدی پیشرفته را مشخص می‌کند. هدف چنین معامله گری کسب سود منظم در یک قرارداد است. ابزارها عبارتند از: امواج الیوت، فراکتال ها.

در سطح سوم، معامله گر صلاحیت می‌یابد. در این مرحله، آنها باید سود حاصل از هر سرمایه گذاری را به حداکثر برسانند. ابزارهای موجود در این مرحله عبارتند از: همکار معامله گری Profitunity و برنامه‌ریزی معامله گری Profitunity. در سطح سوم، شما توانایی ارزیابی فوری و دقیق هر بازاری را دارید.

سطح چهارم را در مقایسه با سطح قبلی می توان جهش کوانتومی نامید. در این سطح، معامله‌گر ماهر می‌شود. هدف این است که کالا یا قیمت آن را معامله نکنیم، بلکه مجموعه ای از افکار و اعتقادات خود را معامله کنند. این ابزارها عبارتند از: سمت چپ مغز، قلب، سمت راست مغز (تلگراف مغز).

در سطح پنجم، یک شخص به قلمرو هرج و مرج وارد می شود و یک متخصص می شود. هدف، معامله کردن وضعیت ذهنی است. در این سطح، ابزارها حالات ذهنی خود شما هستند (نرم افزار بیولوژیکی). در این سطح می فهمیم تکامل در معامله گری که وظیفه اصلی ما این است که بفهمیم چه کسی هستیم. در این سطح، معاملات به بهترین معنای کلمه به یک بازی بدون تنش تبدیل می‌شوند. آنچه که ما در سه سطح اول یک پدیده تصادفی می‌نامیدیم، در واقع نتیجه درک ناکافی ما از اصل امور است. معامله گر احساس می‌کند همانطور که در امتداد رودخانه شناور است تمام خواسته‌هایش را محقق می‌کند.

در مورد چگونگی تبدیل شدن به یک معامله گر مبتدی، نحوه حرکت به سمت یک مبتدی پیشرفته و موارد دیگر در قسمت دوم این متن بخوانید.

معامله گر ارشد کیست؟

معامله گر ارشد کیست؟

معامله گر ارشد (Head Trader) به مدیر یک کسب‌وکار معاملاتی گفته می‌شود، که در مورد موقعیت‌های معاملاتی، میزان ریسک و همچنین میزان سودآوری آن کسب‌وکار مسئول می‌باشد. در شرکت‌های کارگزاری ثبت‌شده، معامله گر ارشد بر فعالیت تمامی معامله گران و همچنین دیگر کارکنانی که در حوزهٔ کاری او فعال هستند، نظارت می‌کند و یا حتی ممکن است خودش با آن‌ها معاملاتی را انجام دهد. به‌ویژه، معامله گر ارشد باید از اجرا شدن قوانین نظارتی و همچنین انطباق داخلی تمامی کارکنانی که در بخش معامله گری وجود دارند (و نه‌تنها معامله گران) اطمینان حاصل کند.

نکات کلیدی:

1. معامله گر ارشد، مدیریت یک کسب‌وکار معامله گری را برعهده دارد و بر میزان سود، ریسک‌پذیری و همچنین موقعیت‌های معاملاتی که این شرکت به آن‌ها وارد می‌شود، مسئول می‌باشد.

2. ممکن است یک معامله گر ارشد گزارش کار خود را به رئیس سرمایه‌گذاری (Chief Investment Officer) و یا یک مدیر سبد سهام (portfolio manager) بدهد و آن‌ها نقش کلیدی را در انجام و عملی کردن درخواست‌های معاملات منفرد (individual trade requests) خواهند داشت.

3. یک معامله گر ارشد باید از مطلع‌ترین افراد حاضر در شرکت، به شرایط و محیط بازارها باشد.

درک مفهوم یک معامله گر ارشد

معامله‌گر ارشد کیست؟

هر تکامل در معامله گری معامله گر ارشدی که در عملیات کارگزاری وظایف نظارتی و یا تأییدی را برعهده دارد، باید یک مدیر ثبت‌شده باشد، بدین معنی که او باید تمامی مدارک پایهٔ مورد نیاز را کسب کرده باشد و حداقل یکی از مدارک زیر را نیز در کارنامهٔ خود داشته باشد:

  • Series 4: Registered Options Principal Exam – OP
  • Series 9 and 10: General Securities sales Supervisor examination
  • Series 23: General Securities Principal Exam – Sales Supervisor – GP
  • Series 24: General Securities Principal Exam – GP
  • Series 51: Municipal Fund Securities Limited Principal Examination
  • Series 53: Municipal Securities Principal Examination – MP

مدرک مدیریتی مورد نیاز، بسته به محدودهٔ مسئولیت‌های معامله گر ارشد دارد. در شرکت‌های کوچک‌تر، ممکن است تنها یک یا دو معامله گر ارشد حضور داشته باشند. اما در شرکت‌های بزرگ، می‌توانیم شاهد تعداد زیادی از معامله گران ارشد باشیم، که هر یک از آن‌ها تکامل در معامله گری مسئولیت فعالیت یک بازار خاص را برعهده دارند. معامله گر ارشدی که در زمینهٔ اوراق بهادار منتشرشده توسط شهرداری‌ها (Municipal Bonds) به فعالیت می‌پردازد، باید حداقل دارای مدرک (Series 53 License) باشد. مدارک مختلف به‌منظور انجام معامله‌های کالاها و یا قراردادهای آتی به‌کار برده می‌شوند. یک مدیر ثبت‌شده در بخش قراردادهای اختیار معامله (Options)، به‌عنوان مثال، نیازمند است که مدرک (Series 4 License) را کسب کرده باشد.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد قراردادهای آتی می‌توانید از مطلب آموزشی «قراردادهای آتی چیست؟» دیدن نمایید.

توصیفاتی در مورد شغل معامله گر ارشد

در بسیاری از حیطه‌ها، مانند شرکت‌های مدیریت سرمایه (wealth management companies) و یا مدیران مالی (money managers)، یک معامله گر ارشد ممکن است نیازمند ارسال گزارش کار خود به یک رئیس سرمایه‌گذاری و یک مدیر ارشد عملیاتی باشد. او همچنین دارای نقشی کلیدی در تحقق و اجرای درخواست‌های انجام‌شده به‌منظور انجام معاملات شخصی خواهد داشت. معامله گران ارشد ممکن است در ایجاد و نگه‌داری روابط بین دیگر کارگزاری‌های خارجی و همچنین متولیان دیگر مسئول باشند. یک معامله گر ارشد باید در زمرهٔ باسوادترین افراد حاضر در آن شرکت با توجه به محیط و ساختار بازار باشد. در ادامه برخی ویژگی‌های خاص را می‌بینید که ممکن است جزو مسئولیت‌های یک معامله گر ارشد باشد:

1. مدیریت معاملات از آغاز تا تحلیل‌های پس از انجام معامله، که شامل ساخت معاملات، آنالیزهای انجام‌شده پیش از انجام معامله، اجرای معامله، و همچنین تسویهٔ معامله می‌شود.

2. اطمینان از تطابق کارکنان با قوانین نظارتی و پایبند ماندن آن‌ها به این قوانین.

3. طراحی ساختارهای معاملاتی، سیاست‌های معاملاتی و همچنین مراحل اجراشدن آن‌ها، در کنار ارزیابی و سنجش کارگزار و همچنین ثبت وقایع رخ‌داده در معاملات.

4. کمک به مدیران سبدهای سرمایه با ایجاد تعادلی دوباره با استفاده از تخصیص‌بندی مناسب دارایی‌ها.

سیر تکامل شغلی معامله گر ارشد

از آنجایی که قوانین نظارتی روزبه‌روز تغییر می‌کند وظایف معامله گران ارشد، که پیش‌تر انجام معامله گری فعال بود به سمت نقش و وظایف نظارتی و انطباقی تغییر کرده است. به‌خصوص در اروپا، قوانین نظارتی (MiFID II Regulations) در حال تغییر اولویت‌های روزانهٔ معامله گران ارشد به سمت ساختار بازار و همچنین تغییرات قوانین نظارتی می‌باشند، و دیگر آن‌ها را از معامله گری و پیگیری لحظه‌به‌لحظهٔ بازار، دور می‌کند. در حالی که یکی از شروط تبدیل‌شدن به یک معامله گر ارشد، تجربهٔ بالای معامله گری در بازارها می‌باشد، اما نقش جدید آن‌ها مدت‌زمان کمی را به‌منظور انجام معاملات در اختیارشان می‌گذارد.

مثالی از انجام دستورات توسط یک معامله گر ارشد

یک معامله گر ارشد در یک صندوق سرمایه‌گذاری را در نظر بگیرید که سفارش خرید یک سهام را از یک مدیر سبد سهام دریافت می‌کند. سفارش ذکرشده، خرید 100,000 سهم از سهام شرکت الف به بهترین نحو ممکن می‌باشد. از آنجایی که معامله گر ارشد می‌داند که سهام شرکت الف دارای حجم معاملاتی پایینی می‌باشد و به‌صورت میانگین روزانه 150,000 سهم از آن معامله می‌گردد، او تصمیم می‌گیرد که روزانه 50,000 سهم را بخرد تا با خرید ناگهانی در بازار، بر قیمت سهام تأثیری نگذارد. از این به بعد، او همچنین به نشانه‌های علاقهٔ سایر معامله گران توجه می‌کند تا بتواند متوجه حضور یک فروشندهٔ بدیهی شود. در این حالت این معامله، به‌عنوان یک معامله تقاطعی (Cross Trade) شناخته خواهد شد.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد صندوق‌های سرمایه گذاری می‌توانید از مطلب آموزشی «صندوق‌های سرمایه گذاری چیست؟» دیدن نمایید.

از آنجایی که معامله گر ارشد با نحوهٔ معامله شدن سهام شرکت الف آشنایی دارد، او می‌داند که بهترین ایده در این حالت، قرار دادن دستورات معاملاتی در ماشین‌ها نیست، زیرا که حجم معاملات در این حالت بسیار بزرگ خواهند شد. دانستن این اطلاعات به‌منظور قرار دادن بهترین دستور معاملاتی ضروری می‌باشد و با سال‌ها تجربه به دست می‌آید.

تیم تحریریه دیجی کوینر

این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.

تکامل در معامله گری

پس از اتمام آموزش فارکس و انجام تمرینات، بسیاری از معامله‌گران مشکلی در درک و تحلیل نمودارها ندارند و تقریبا خیلی راحت می‌توانند فرصت‌های معاملاتی خوبی را پیدا کنند. اما به نظر می‌رسد شکاف بزرگی وجود داشته باشد بین توانایی پیدا کردن فرصت‌های معاملاتی و توانایی ورود به معاملات و اجرایی کردن آن‌ها. طی صحبت‌هایی که با بسیاری از معامله‌گران مبتدی انجام می‌دهم، اولین چیزی که با آن برخورد می‌کنم این است که آن‌ها در اجرای معاملات مشکل دارند، نه در پیدا کردن آن‌ها.

دلایل عدم ورود به معاملات

معمولا بزرگترین دلیل عدم ورود افراد به فرصت‌های معاملاتی بسیار عالی این است که به توانایی‌های خود باور ندارند. معامله‌گران و به ویژه افراد مبتدی معمولا اینطور فکر می‌کنند که معامله‌گری باید خیلی سخت و پیچیده باشد. بنابراین وقتی با یک فرصت معاملاتی واضح و عالی مواجه می‌شوند، به جای اینکه به آن معامله ورود کنند، مدام خودشان و آن معامله را زیر سوال می‌برند. به این خاطر که معامله کردن نباید به این آسانی‌ها باشد، مگر نه؟

دلیل دیگری که باعث می‌شود افراد در ورود به فرصت‌های خوب معاملاتی دچار مشکل شوند این است که وقتی حساب دِمو و پول غیرواقعی را کنار می‌گذارند و می‌خواهند در حساب ریِل و با پول واقعی کار کنند، ممکن است شرایط تغییر کند. وقتی می‌خواهید با پول واقعی کار کنید، احساسات شما درگیر می‌شود. حالا دیگر شما می‌دانید که ممکن است پولی که برای بدست آوردن آن کار کرده‌اید و زحمت کشیده‌اید را از دست بدهید و همین امر می‌تواند ذهنیت معامله‌گری شما را به کلی به هم بریزد. در حالیکه وقتی روی حساب دمو و با پول غیرواقعی کار می‌کردید، احتمالا خیلی خونسرد بودید و فرصت‌های خوب معاملاتی را به راحتی شکار می‌کردید و اصلا هم به خودتان شک و تردید راه نمی‌دادید. به همین خاطر، زمانی که کار در حساب ریِل را شروع می‌کنید، مدیریت ریسک معاملات به نحوی که مشخص کنید تا چه حد و چند دلار ضرر کردن در هر معامله برای شما قابل قبول است، امری بسیار مهم و ضروری است. به این دلیل که باید تا حد ممکن احساسات را از خودتان دور کنید تا بتوانید به همان ذهنیت معامله کردن در حساب دِمو برسید.

قانون مورفی

مسئله دیگر «قانون مورفی» است که بطور خلاصه بیان می‌کند که هر چیزی که امکان خطا در آن وجود داشته باشد، بالاخره به خطا می‌رود. در معامله‌گری هم این اتفاق می‌افتد. یعنی مثلا شما با چند فرصت معاملاتی مواجه شده‌اید اما به هیچ کدام ورود نکرده‌اید و بعد یک فرصت مشابه دیگر ظاهر می‌شود و شما به آن ورود می‌کنید و این دقیقا همان یک معامله از ده معامله است که با ضرر ختم می‌شود. همین معامله منفی ضربه بدی به اعتماد به نفس شما وارد می‌کند و باعث می‌شود به فرصت معاملاتی خوب بعدی هم ورود نکنید، که بعد معلوم می‌شود در صورت ورود سود می‌کردید. این طرز عملکرد ممکن است به چرخه مخربی تبدیل شود و شما را ناامید و دلسرد کند و باعث شود معاملات بدی انجام دهید، چون وقتی می‌بینید که فرصت‌های خوب معاملاتی را از دست می‌دهید و به آن‌ها ورود نمی‌کنید، بالاخره عجله می‌کنید و در یک موقعیت بد به معامله ورود می‌کنید و در نتیجه همینطور بیشتر و بیشتر ضرر می‌کنید. اگر بحث پول و سرمایه در میان نبود، این داستان واقعا خنده‌دار می‌بود.

مورد دیگر چیزی است که من آن را عادت به واپس‌نگری می‌نامم. بسیاری از معامله‌گران درکی از این مورد ندارند، اما در واقع به تحلیل واپس‌گرایانه خود معتاد هستند. آن‌ها چون نمی‌توانند ببینند چه اتفاقی در آینده رخ می‌دهد، از ورود به معامله هراس دارند. بررسی بازار در زمان حال (forward-testing) یا معامله کردن در حساب دِمو می تواند این وضعیت را برطرف کند.

چگونه از ورود به معاملات خوب هراس نداشته باشیم؟

در ادامه اقداماتی را توضیح می‌دهم که با انجام آن‌ها می‌توانید این عادت‌های منفی را از خود دور کنید و افکار منفی را از ذهن خود خارج کنید.

برای اینکه در هنگام تکامل در معامله گری ورود به معامله ترس و وحشتی نداشته باشید، باید به یاد داشته باشید که برای کسب درآمد از بازار، بایستی نمونه‌های بسیاری از روش معاملاتی خود را انجام دهید واگر در طول زمان مشاهده کردید که این روش سودمند است، در این صورت برای آن چک لیست تهیه کرده و فقط طبق چک لیست وارد معامله شوید.

در کل هدف این است که نسبت به معاملات خود اطمینان داشته باشید و وقتی فرصت‌های معاملاتی مد نظر شما در نمودار ظاهر می‌شود، از ورود به آن هراسی نداشته باشید.

بعضی از اقداماتی که می‌توانید انجام دهید عبارتند از:

۱- اگر می‌بینید در ورود به معاملات مشکل دارید، حجم معاملات خود را کاهش دهید. به این ترتیب حداقل به معامله ورود می‌کنید و تأثیر روانی کار با پول واقعی را تجربه می‌کنید. در این صورت دیگر افسوس نمی‌خورید که چرا آن معامله را انجام ندادید.

۲- هرچه کمتر به نمودارها نگاه کنید، وقت کمتری دارید که در مورد درست و غلط بودن فرصت‌های معاملاتی فکر کنید. خیره شدن مداوم به نمودارها باعث می‌شود خودتان را در هر موردی بتوانید متقاعد کنید. بنابراین مدت زمان نشستن در مقابل مانیتور و بررسی نمودارها را محدود کنید.

۳- به دنبال یک پین‌بار که سیگنال ورود به معامله را صادر کند، نباشید. بلکه نمودارها را حس کنید و آن‌ها را از چپ به راست بخوانید و بررسی کنید. نمودارها را مثل یک کتاب در نظر بگیرید که باید از چپ به راست خوانده شوند (مثلاً کتابی که به زبان انگلیسی نوشته شده). برای اینکه بدانید چه اتفاقی در صفحه فعلی در حال وقوع است و چه اتفاقاتی ممکن است در صفحات بعدی رخ دهد، باید صفحات قبلی کتاب را مطالعه کرده باشید و از محتوای آن‌ها اطلاع داشته باشید. بازار هم مثل یک کتاب است که همیشه در حال نوشته شدن است. بنابراین خیلی مهم است که بدانیم بازار در حال ترسیم چه تصویری است.

تحلیل پرایس اکشن فقط به سیگنال گرفتن از یک کندل مربوط نمی‌شود، بلکه به معنای خوانش و بررسی «حکایت و داستانی» است که پرایس اکشن آن را از چپ به راست روایت می‌کند، درست مانند صفحات یک کتاب. داشتن این توانایی که قادر باشید با نگاه کردن به نمودار، زبان بازار را بخوانید و حرکت بعدی آن را پیش‌بینی کنید، مهارتی است که هر معامله‌گری باید آن را کسب کند. برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه خوانش و بررسی پرایس اکشن مقاله” تحلیلِ پرایس اکشنِ میان الگوییِ کندل‌استیک “را مطالعه نمایید.

استراتژی معامله گری به سبک و سیاق کروکودیل ها

کروکودیل ها، نماد صبر و انتظار در شکار هستند. آنها ممکن است روزها و یا طی هفته صبورانه منتظر بمانند تا شکاری از همه جا بی خبر به نزدیکی آب بیاید و آن را شکار کنند. معامله گران صبور و خون سرد در بازار سرمایه را به کروکودیل تشبیه می کنند. چرا که آنها در فرایند سرمایه گذاریشان تعجیل ننموده و صبورانه در پی یافتن بهترین موقعیت سرمایه گذاری برای کسب سود هستند.

ما برای اینکه بتوانیم در معاملاتمان موفق باشیم، لازم است از طبیعت چیزهایی را یاد بگیریم. همانطور که در بازارهای مالی از اعداد فیبوناچی برای تشخیص سطوح حمایت و مقاومت استفاده می شود، لازم است از طبیعیت یک سری شخصیت و رفتارها را بیاموزیم. چرا که بازار چیزی نیست جز تبلور رفتار جمعی انسان ها.

کروکدیل ها چه چیزی می توانند درمورد معامله گری به ما یاد دهند؟

در قسمت استوایی استرالیا، کروکودیل قاتلی ترسناک و باهوش است که چندین روز یا هفته صبورانه منتظر می ماند تا شکاری بی خبر از همه جا به لبه آب بیاید و تبدیل به غذای بعدی او شود. کروکودیل ها از بسیاری از جهات موفق ترین حیواناتی هستند که تا به حال وجود داشته اند. آنها حدود ۲میلیون سال است که مشغول زندگی اند و حتی از دایناسورها نیز بیشتر زندگی کرده اند. کروکودیل ها قاتلانی فرصت طلب اند. مشهور است که آنها ابتدا رفتار شکار خود را به دقت بررسی می کنند و تا سرحد مرگ منتظر می مانند و وقتی که زمان مناسب فرا رسید با دقت و اعتماد به نفس شکار خود را صید می کنند. در واقع برای مردم امری عادی است که با این حیوانات برای روز ها و شاید هفته ها بدون هیچ نشانه ای از حمله شنا کنند تا اینکه روزی یک نفر برای شنا، ماهی گیری یا حتی قدم زدن می رود و دیگر باز نمی گردد.

این شواهد دنیای واقعی نشان می دهد که یکی از قدیمی ترین و خوش تکنیک ترین شکارچیان روی زمین، در واقع یکی از صبورترین و منظم ترین ها نیز هست. تئوری سازگاری با محیط داروین نیز به این حیوانات علاقه خاصی دارد. آنها به این دلیل از زمان دایناسورها تا کنون دوام آورده اند که روش شکار و وفق دادن خودشان با محیط، روشی موفق بوده است. کروکودیل شاید آخرین شکارچی طبیعت باشد. او فقط به یک وعده در هفته احتیاج دارد. زیرا شکارهایی کم اما با ارزش را ارجحیت می دهد به زیاد و بی ارزش.

نقش کروکودیل ها برای معامله گران

کروکودیل بهترین نقش ما به عنوان یک سرمایه گذار است. رفتار آنها نمونه ای عالی است که یک سرمایه گذار باید داشته باشد. ما بدون شک شکارچی هستیم نه فقط سرمایه گذار، بلکه انسان ها به طور ذاتی شکارچی اند. به عنوان سرمایه گذار ما باید روش شکار کروکودیل را کپی برداری کنیم. ما باید در روش مان صبور، منظم، انعطاف پذیر و خوش تکنیک باشیم. آنها همچنین توانایی سریع یاد گرفتن و اجتناب کردن از حرکات ریسکی را نشان دادند که در ادامه در مورد آن صحبت می کنیم. این ها کارهایی است که ما باید به عنوان سرمایه گذار انجام دهیم.

به کروکودیل ها فکر کنید. آنها بزرگ و چاق هستند و به میزان زیادی پروتئین در رژیم روزانه شان نیاز دارند تا بتوانند زنده بمانند، شنا و شکار کنند. آیا بهترین راه مصرف انرژی برای او این است که کل روز را در آب شنا کند و به دنبال ماهی های کوچک بگردد که به آسانی به تله می افتند؟ تصور کنید که چه قدر انرژی باید صرف این کار کند. کروکودیل ها به گونه ای رشد و تکامل پیدا کرده اند تا شکارچیانی صبور باشند و غذاهای کوچک به اندازه یک وعده غذایی بزرگ توجه آنها را جلب نمی کند.

به عنوان سرمایه گذار هدف ما انجام یک معامله بزرگ و شیرین است تا ما را تا معامله بعدی ساپورت کند. مطمئناً ما ضررهایی کوچک نیز در راه سود بزرگمان خواهیم داشت. اما هدف اصلی اینجا واضح است. کناره ها بایستید تا یک دفعه به هدف خود حمله کنید. ما نمی خواهیم که در کل تکامل در معامله گری طول رودخانه شنا کنیم و به دنبال ماهیان کوچک باشیم. ما منتظر خواهیم ماند تا برای خودمان یک شکار پر سود صید کنیم.

در زبان انگلیسی اصطلاحی وجود دارد که حتماً شما آن را شنیده اید: تمام چیز های خوب نصیب کسی می شود که صبر می کند(گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی). این عبارت فقط در مورد صبرداشتن، منظم و با طرح و نقشه بودن صحبت می کند. اما مفهوم آن در مورد کروکودیل و یک سرمایه گذار صدق می کند.

کروکودیل ها در تلاش هایشان نتایج خوبی می گیرند

کروکودیل ها سعی می کنند که تلاش بی نتیجه کمتری داشته باشند. زیرا آنها زمان و انرژی را هدر نمی دهند. آنها صبر می کنند و خودشان را کنترل می کنند تا شکارشان، خودش به دهانشان برود.

به عنوان سرمایه گذار، صبور بودن می تواند شانس موفقیت شما را بالا ببرد. کنترل کردن خودمان تنها چیزی است که می توانیم انجام دهیم. ما نمی توانیم طعمه خود(بازار) را کنترل کنیم. ما می توانیم پول خود را ذخیره کنیم و صبورانه منتظر بمانیم تا زمان مناسب برای ما فرا رسد. اینگونه شما می توانید شکار خوبی کنید نه با صد بار سرمایه گذاری کردن در تلاش هایی بی نتیجه برای عوض کردن بازار.

معامله گری در بورس را از کروکودیل ها بیاموزید| استراتژی معامله در بورس| سرمایه گذاری در بورسکروکدیل ها سریع یاد می گیرند

کروکودیل ها سریع یاد می گیرند و خود را با تغییرات محیط سازگار می کنند. خصوصاً سریع یاد می گیرند که از شرایط خطرناک دوری کنند. همین توانایی یادگیری سریع و دوری از خطر باعث شده که آنها مدت زیادی زندگی کنند و از دایناسورها نیز پیشی بگیرند.

ما همیشه گفته ایم که “مدیریت ریسک” کلید موفقیت است. برخی سرمایه گذاران سریع مثل کروکودیل ها یاد نمی گیرند. آنها اشتباه دفعه قبل را دوباره و مجدد تکرار می کنند تا زمانی که تمام سرمایه خود را برباد دهند. با اینکه ما بسیار از کروکودیل ها باهوش تریم، اما احساساتی تر نیز هستیم و این احساسات باعث می شوند که یک سرمایه گذار در مورد خودش و بازار درنگ یا تردید کنند و موقعیت از دست برود. یک کروکودیل به خودش شک نمی کند آن فقط یک شکارچی حواس جمع است و “صبور بودن و منظم بودن” با تکرار، تبدیل به عادت می شوند.

اگر ما اطرافمان را جستجو کنیم و با هر چیزی سرمایه گذاری کنیم، حساب هایمان را خالی خواهیم کرد و پول کافی برای نهایت استفاده از یک معامله خوب را نخواهیم داشت. همانطور که اگر یک کروکودیل تمام روز را به دنبال ماهی های کوچک برود دیگر انرژی کافی برای شکاری بزرگ را نخواهد داشت.

تقریباً تمام رفتار های کروکودیل شبیه سازی نکته ای است که می توان از آن در معامله استفاده کرد. کروکودیل اثبات طبیعی این است که “کمتر بهتر است” و اینکه دستور العمل موفقیت صبر کردن برای بدست آوردن فرصت مناسب است. این دستورالعمل به کروکودیل ها کمک کرده تا ۲ میلیون سال در زمین زندگی کنند و اگر به درستی از آن استفاده کنید، به شما نیز کمک خواهد کرد تا در بورس دوام بیاورید.

برای کروکودیل این مهم است که شکارش را درک کند و بداند که کجا آن را پیدا خواهد کرد و صبورانه منتظر بماند تا زمان مناسب فرا رسد. به عنوان سرمایه گذار ما باید بدانیم که سقف تجارت ما کجاست و قبل از راه رسیدن آن، پول خود را به هدر ندهیم.

چطور با تخفیف کارمزد در صرافی های ارز دیجیتال ثبت نام کنیم؟

نام صرافی تخفیف کارمزد IP خارج از ایران لینک ثبت نام
کوکوین دارد نیاز دارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
کوینکس
دارد نیاز دارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
بیت پین
دارد نیاز ندارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
کیوسک دارد نیاز ندارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
بیت ۲۴
دارد نیاز ندارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
آبان تتر
دارد نیاز ندارد ثبت نام با تخفیف کارمزد

توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت می‌کنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.

برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا