انواع الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیال

الگوهای کلاسیک
الگوهای کلاسیک بخش مهمی از تحلیل تکنیکال هستند که به راحتی میتوان در هر نمودار و هر تایم فریم آنها را مشاهده نمود.الگوهای کلاسیک میتوانند به عنوان سیگنالی برای پیش بینی و یا ورودوخروج معامله گر مورد استفاده قرار گیرد. به طور کلي الگوهای کلاسیک به دودسته بازگشتی و ادامه دهنده تقسيم ميشوند.الگو بازگشتی زمانی رخ میدهد که در محدوده قیمتی ازانتهای روند فروشندها بر خریداران قالب میشوند که قیمت توان گذر از آن محدوده را ندارد و قیمت شروع به اصلاح میکند،و بااستفاده از قوانین الگوها می توان میزان کاهش قیمت را پیش بینی کرد. برای اطمینان از تغییر روند از واگرایی اندیکاتورهای (مکدی_ار اس ای)کمک می گیریم که مهر تایید بر الگوهاهستند. الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو جزء بازگشتی ها هستند. در الگو ادامه دهنده روندها بعد از افزایش قیمت تصمیم به استراحت میگیرند که برای مدت زمانی در همان محدوده ها نوسان کنند که بعد از گذشت زمان خریدار و فروشنده بر سر یک قیمت همنظر میشوند و در نهایت به مسیر قبلی خود ادامه می دهند . الگو پرچم،مثلث ،کنج در دسته الگوهای ادامهدهنده قرار ميگيرند.
الگوی سر و شانه: اين الگو در تايم فريمهای مختلفی تشکيل ميشوند، ولي بيشترين استفاده در تايم روزانه است.اين الگو يکی از الگوهای برگشتی کلاسيک بهحساب ميآيد. زمانی که قیمت بتواند از خط گردن با حجم معاملات بالا و گپ معاملاتی يا به همراه يک کندل قوی اين خط را رد کند و طی 3روز متوالی قیمت پایینتر از آن بسته شود بهمنزله شکست خط گردن تلقی خواهد شد.گاهی اوقات قیمت بعد از خارج شدن دوباره خط گردن را لمس میکند که اصلاحا به آن پولبک می گویند. هدف قيمتی اول از شانه تا خط گردن و هدف دوم به اندازه فاصله سر تا خط گردن می باشد. نکته ای که حائز اهمیت است اینکه هر چه شانه چپ و راست ازنظر بازه زمانی و تغییرات قیمتی به هم نزدیکتر باشند الگو اعتبار بیشتری دارد ، و همچنین صاف بودن خط گردن به اعتبار الگو می افزاید .
الگوی سقف دوقلو: اين الگو نيز همانند الگوی سرشانه يک الگوی بازگشتی است. سقف دوقلو يک سيگنال نزولي در بازار است . برای تایید الگو حتما از واگرایی در اندیکاتور مکدی در قله دوم کمک میگیریم و در صورت عبور از خط گردن با حجم بالا و تثبیت قیمت در پایینتر از آن میگوییم سقف دوقلو شکل گرفته است .هدف قيمتی بهاندازه فاصله سقف الگو تا خط گردن می باشد.
الگوی کف دوقلو:الگو کف دوقلو الگو باز گشتی ونشانه شروع روند صعودی در بازار تلقی می شود که حتما برای تایید الگو بایستی نمودار قیمت را با اندیکاتورها ترکیب کنیم . برای ورود به معامله در صورت مشاهده این الگو به دو صورت بای لیمیت و بای استاپ میتوان عمل کرد که این دو پوزیشن به استراتژی معاملاتی هر فرد بستگی دارد.
الگوی پرچم: اين الگو يکی از الگوهای ادامهدهنده در تحليل تکنيکال است. تشکيل این الگو پس از يکروند پرقدرت شکل می گیرد که موجب استراحت و تجديدقوا به منظور ادامه روند اصلی ميشود.ولی در بعضی مواقع باعث تغيير روند در يک سهم خواهد شد مثلا زمانی که سهم وارد الگو انواع الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیال شده و بهصورت عکس از الگو خارج شود، باعث تغيير روند ميشود. باید در نظر داشت که به هیچ عنوان قبل از شکست خط و تثبیت آن در جهت ادامه روند ،تصمیم به معامله نمیگیریم . هدف قيمتی اول به حد فاصل سقف و کف ، هدف دوم بهاندازه پایه پرچم می باشد .
در تصویر زیر، سمت چپ الگوی پرچم و سمت راست الگوی مثلث را مشاهده می کنید:
الگوی مثلث :اين الگو یکی از الگوهای ادامهدهنده است ،ولی می تواند بصورت الگو بازگشتی هم عمل کند . تغييرات قيمت در مثلث متقارن به این صورت هست که سقف ها پایین تر از سقف قبلی و کف ها بالاتر از کف قبلی قرار می گیرند. ولی در مثلث نامتقارن تغییرات قیمت در سقف باهم برابر است ولی هر چه به کنج مثلث نزدیک می شویم کف ها بالاتر از کف قبلی قرار می گیرند. معمولا شکست های مثلث در مقاومت رخ می دهند که مي توان انتظار داشت به اندازه قاعده اولين حرکت داخل مثلث درجهت بالا به روند خود ادامه دهد نکته ای که لازم است بدانیم اینکه هیچگاه مجاز به معامله در داخل مثلث نیستیم ما منتظریم تا شکست رخ دهد ،که دراین صورت هست تصمیم به معامله میگیریم .
همچنین چنانچه یک مستطیل مانند شکل زیر تشکیل شود، الگوی مستطیل شکل میگیرد:
الگوی کنج:این الگو مانند سایر الگوها دو نوع صعودی و نزولی دارد که بعد از شکست هرکدام از ضلع ها صعودی یا نزولی بودن آن مشخص می شود. معمولا این الگو را در دسته الگوهای ادامه دهنده قرار می دهند. این الگو از دو خط روند همگرا تشکیل می شود که در آخر همدیگر را قطع میکنند. هرچه به انتها نزدیک میشویم فشردگی قیمت بیشتر می شود و به نسبت حجم آن کاهش میابد وانتظار می رود هنگام وقوع شکست ضلع بالا حجم آن افزایش چشمگیری داشته باشد آن زمان است که از شکل گیری این الگو اطمینان حاصل می شود که تصمیم به معامله میگیریم .
الگوهای نموداری ؛ راهنمای الگوهای نموداری کلاسیک به زبان ساده
الگوهای نموداری کلاسیک یکی از ابزارهای محبوب در تحلیل تکنیکال میباشد. برای تحلیل بازارهای مالی با استفاده از ابزار تحلیل تکنیکال، راههای زیادی وجود دارد. برخی از تحلیلگران از اندیکاتورها و اسیلاتورها استفاده میکنند اما برخی تنها از نمودار قیمت برای تحلیل آن استفاده میکنند.
نمودار کندل استیک یکی از انواع نمودارها در نمایش قیمت و زمان معاملات در بازارهای مالی میباشند. ایده اصلی در مورد استفاده از الگوهای نموداری، استفاده از گذشته و تاریخچه قیمت و یافتن الگوهای تکرارشونده در آن میباشد.
الگوهای کندل استیک یکی از انواع الگوهای تکرار شونده در نمودار قیمت میباشد که این ابزار هم در بازار سهام و هم فارکس و هم اکنون در بازار ارزهای دیجیتال نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
تعدادی از این الگوهای نموداری معروف، که به الگوهای نموداری کلاسیک نیز شناخته میشوند را در این مقاله به صورت ساده و قابل فهم برای همه، معرفی خواهیم کرد. نکته ای را که باید به آن توجه کرد این است که الگوهای نموداری، مبنای علمی نداشته و قوانینی پشت آن وجود ندارد، بلکه اعتبار آنها، به میزان تعداد افرادی که از آنها استفاده میکنند وابسته است.
الگوهای نموداری :الگوی پرچم
الگوی پرچم زمانی اتفاق میافتد که پس از یک روند پرقدرت، در خلاف جهت این روند، قیمت در حالت اصلاح قرار بگیرد. این الگو پتانسیل روند بعد را نشان خواهد داد. حجم معاملات در این الگو بسیار اهمیت دارد. روند پرقدرت پیش از این الگو بایستی با حجم بالا همراه باشد. اما در زمان اصلاح قیمت، حجم معاملات نیز بایستی کاهش یابد.
پرچم صعودی
الگوی پرچم صعودی
این الگو در میانه یک روند صعودی پرقدرت ایجاد میشود. روند صعودی پیش از این الگو باید روند صعودی قوی بوده و پس از رسیدن به این الگو، قیمت کمی استراحت کرده و با شکست الگو، مجددا به روند صعودی قدرتمند خود ادامه دهد.
پرچم نزولی
الگوی پرچم نزولی
دقیقا مشابه الگوی پرچم صعودی بوده با این تفاوت که در یک روند نزولی ایجاد خواهد شد. پس از شکست این الگو، انتظار ادامه روند قبل را داریم.
پرچم سه گوش یا Pennant
الگوی سه گوش
این الگو دقیقا مشابه دو الگوی بالاست با این تفاوت که خط روند ها در این الگو همگرا بوده و شمایلی شبیه به یک مثلث را ایجاد خواهد کرد. Pennant یک الگوی خنثی بوده و صعود و نزولی بودن روند بعد را مشخص نمیکند.
الگوهای نموداری : الگوی مثلث
الگوی مثلث، یک الگوی نموداری است که در یک محدوده قیمتی، خطوط روند همگرا شده که عموما ادامه دار بودن روند قبل را نشان میدهند. اما گاهی نقش الگوی بازگشتی را نیز ایفا میکنند.
مثلث افزایشی
الگوی مثلث افزایشی
الگوی مثلث افزایشی زمانی ایجاد میشود که یک محدوده مقاومتی افقی در بالا قیمت و یک خط روند صعودی در پایین قیمت تشکیل شده باشد. هر زمان قیمت به محدوده مقاومتی خود رسیده، با فشار انواع الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیال فروش همراه شده و قیمت به سمت خط روند صعودی حرکت میکند و همواره کف بالاتر از کف قبلی ایجاد میکند. قیمت با شکست محدوده مقاومتی، این الگو را شکسته و با رشد قیمت همراه خواهد شد. شکست این الگو معمولا با حجم بالا انجام میشود. همانطور که در تصویر نشان داده شده، الگوی مثلث افزایشی، یک الگوی صعودی میباشد.
مثلث کاهشی
الگوی مثلث کاهشی
الگوی مثلث کاهشی، برعکس الگوی مثلث افزایشی میباشد. این الگو از یک محدوده حمایتی افقی در زیر قیمت و یک خط روند نزولی در بالای قیمت تشکیل میشود. شکست این الگو زمانی انجام میشود که قیمت از محدوده حمایتی افقی عبور کرده و در زیر آن معامله شود. معمولا این شکست با حجم بالا همراه خواهد بود. پس از شکست این الگو، انتظار ریزش شدید قیمت را داریم. همانطور که در تصویر بالا مشخص است، الگوی مثلث کاهشی یک الگوی نزولی میباشد.
مثلث متقارن
الگوی مثلث متقارن
الگوی مثلث متقارن از دو خط روند همگرا تشکیل میشود. یک خط روند نزولی در بالای قیمت و یک خط روند صعودی در پایین قیمت، بازار را کنترل میکنند. این الگوی نموداری، در بعضی مواقع یک الگوی صعودی بوده و در برخی دیگر الگوی نزولی میباشد. در انواع الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیال واقع این الگو، یک الگوی خنثی میباشد و نمیتوان از قبل جهت شکست الگو را حدس زد.
الگوهای نموداری : وج – Wedges
الگوی کنجگوشه یا وج از همگرایی دو خط روند ایجاد میشود. در این الگو سقفها و کفهای جدید با شیب متفاوتی از هم تشکیل میشوند که معمولا نشاندهنده متراکم شدن بازار و اتمام روند حاضر میباشد. تشکیل الگوی وج در بازار، به معنی ضعیف شدن روند فعلی بازار نیز میباشد. درون این الگو، حجم معاملات کاهش خواهد یافت و تغییرات قیمتی درون این الگو کم و کمتر خواهد شد.
الگوی رایزینگ وج
الگوی رایزینگ وج
همانطور که در تصویر بالا مشخص است، الگوی رایزینگ وج یک الگوی بازگشتی نزولی است. زمانی که این الگو در نمودار تشکیل میشود، انتطار ضعیف شدن روند صعودی و بازگشت روند به یک روند نزولی را داریم. در نهایت زمانی که قیمت، خط روند صعودی که در زیر الگو قرار دارد را بشکند، روند نزولی آغاز میشود.
فالینگ وج
الگوی فالینگ وج
الگوی فالینگ وج یک الگوی بازگشتی صعودی است. این الگو نیز همانند الگوی رایزینگ وج از دو خط روند همگرا تشکیل میشود.
الگوهای نموداری : الگوی سقف و کف دوقلو
الگوی کف دوقلو و الگوی سقف دوقلو در نمودار به شکل W و M ظاهر میشوند. توجه داشته باشید که نیازی نیست هر دو سقف یا کف در یک قیمت کاملا یکسان تشکیل شوند، مقداری تفاوت در این قیمتها نیز اعتبار این الگو را کاهش نخواهد داد.
الگوی سقف دوقلو
الگوی سقف دوقلو
الگوی سقف دوقلو یک الگوی بازگشتی میباشد. زمانی که قیمت در یک روند صعودی، دوبار به سمت یک مقاومت رفته اما موفق به عبور از آن نمیکند، این الگو در نمودار ظاهر میشود. زمانی که قیمت، پایینترین قیمت بین این دو سقف را به سمت پایین بشکند، این الگو تکمیل شده و انتظار ریزش قیمت را داریم.
الگوی کف دوقلو
الگوی کف دوقلو
الگوی کف دوقلو یک الگوی بازگشتی صعودی است. این الگو دقیقا برعکس الگوی سقف دوقلو میباشد. در یک روند نزولی زمانی که قیمت دوبار به یک حمایت واکنش نشان داده و موفق به شکست آن نشود، این الگو در نمودار ظاهر میشود. در صورت شکست بالاترین قیمت بین این دو کف ایجاد شده، این الگو تکمیل شده و انتظار رشد قیمت را داریم.
الگوهای نموداری :الگوهای سروشانه
الگوی سروشانه
الگوی سروشانه یک الگوی بازگشتی نزولی میباشد. این الگو از سه سقف متوالی و یک خط مبنا که به خط گردن مشهور است، تشکیل شدهاست. سقف اول و سوم بایستی حدودا در یک محدوده تشکیل شده و سقف میانی یا سقف دوم باید بالاتر از این دو، تشکیل یابد. این الگو زمانی تکمیل میشود که قیمت بتواند خط گردن را به سمت پایین بشکند. در اینصورت انتظار ریزش قیمت را داریم.
الگوی سرو شانه معکوس
الگوی سرو شانه معکوس
الگوی سروشانه معکوس همانطور که در تصویر بالا نشان داده شده، برعکس الگوی سروشانه میباشد. این الگو، یک الگوی بازگشتی صعودی میباشد. این الگو نیز از سه کف متوالی تشکیل یافته که کف اول و سوم، تقریبا در یک محدوده قیمتی شکل میگیرند. کف میانی یا کف دوم، پایینتر از دو کف دیگر تشکیل میشود. تکمیل این الگو زمانی انجام میشود که خط گردن به سمت بالا شکسته شود.
سخن پایانی
الگوهای نموداری کلاسیک یکی از معروفترین ابزارهای تحلیل تکنیکال میباشند. توجه کنید که الگوهای نموداری همانند سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال، نباید به تنهایی ملاک تصمیم گیری تریدر باشد.
اگر به این مطالب علاقمند هستید، ممکن است مطالب زیر برایتان سودمند باشد:
دوره آموزش تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال به صورت رایگان
کانال سیگنال ارزهای دیجیتال اکسچینو مگ
گروه تحلیل و نقد ارزهای دیجیتال اکسچینو مگ
دانشنامه آموزش تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
الگوهای قیمتی کلاسیک در تحلیل تکنیکال چیست؟
الگوهای زیادی در تحلیل تکنیکال وجود دارد که آشنایی با آنها میتواند کمک زیادی به تحلیل و در نتیجه معاملات بهتری کند. هشت الگوی کلاسیک در بازار سرمایه شناسایی شده است که به دلیل استفاده زیاد از آنها از اعتبار بالایی برخوردار هستند. این الگوها در بازار سرمایه به راحتی قابل تشخیص هستند اما شناخت صحیح الگوها ضروری است. همچنین این الگوها در بازههای زمانی (دورههای زمانی) متفاوتی شکل میگیرند، انواع الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیال انواع الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیال اما بیشتر در زمانهای روزانه کاربرد دارند.
دو نوع الگوی قیمت در تحلیل تکنیکال وجود دارد:
الگوهای ادامهدهنده در میان روند صعودی یا نزولی خود را نشان میدهند و با مشاهده چنین الگوهایی میتوان به ادامه روند قبلی پی برد. به عنوان مثال قیمت یک سهم از 100 تومان به 200 تومان افزایش یافته است و پس از آن با یک سری نوسانات به صورت اصلاح قیمتی یا زمانی و با رعایت یک الگوی مستمر میتوان متوجه شد که رشد سهم ادامه خواهد داشت و بعد از یک حرکت خنثی و نوسانی، حرکت صعودی خواهیم داشت.
ساختار الگوهای بازگشتی در انتهای روند صعودی یا نزولی شکل میگیرد و نشان میدهد که رشد قیمتی و یا نزول قیمت که در یک سهم اتفاق افتاده در نقطهای به پایان رسیده و سپس روند تغییر میکند، اگر روند صعودی باشد تبدیل به یک روند نزولی میشود و اگر روند نزولی باشد به روند صعودی تبدیل میشود. به عنوان مثال همانطور که در تصویر زیر مشاهده میکنید، ابتدا شاهد رشد یک سهم در قالب یک روند صعودی هستیم و با مشاهده الگوی بازگشتی متوجه میشویم که روند قبلی به احتمال زیاد به پایان میرسد.
الگوهای ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال
1- الگوی مثلث
این الگو انواع مختلفی دارد، اما به طور کلی اگر بتوانیم دو خط را بین سقفها و کفها به صورت همگرا رسم کنیم تا مثلث شکل بگیرد، این الگو تشکیل شده است. این الگو میتواند بازگشتی یا ادامه دهنده باشد.
مثلث متقارن:
زمانی که شیب خطوط سقف و خطوط کف با یکدیگر در جهت عکس هم برابر باشند، مثلث متقارن تشکیل میشود. مثلث متقارن یکی از الگوهای ادامهدهنده است. ترسیم مثلث متقارن به 4 نقطه اتصال (2 نقطه سقف قیمت و 2 نقطه از کف قیمت) نیاز دارد. معمولا حرکت قیمت در داخل مثلثها دارای حرکت 5 موجی است. اگر دارای 3 قله یا سقف یا کف باشد، حرکت قیمت در داخل یک مثلث متقارن، حرکت رنجی است که بازار برای ادامه روند فعلی این اصلاح زمانی و قیمتی را انجام میدهد. اگر هنگام ورود به مثلث متقارن روند قیمت صعودی باشد، روند بعدی مثلث صعودی خواهد بود و اگر روند اولیه نزولی باشد، پس از پایان مثلث نزولی خواهد بود.
معمولا زمانی که قیمت در داخل الگو قرار دارد، نشان دهنده یک حرکت نوسانی است. یعنی اگر قیمت از مثلث خارج شود قویتر شده و به روند خود ادامه می دهد. برای انواع الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیال سیگنالدهی از مثلث متقارن، بررسی رفتار قیمتی خط مقاومت و حمایت ضروری است.
هنگامی که خط حمایت شکسته میشود، انتظار یک حرکت نزولی را داشته باشید و زمانی که خط مقاومت شکسته میشود، انتظار یک روند صعودی بیشتر را داشته باشید.
مثلث صعودی (صعودی)
زمانی که قیمت بین یک خط مقاومت افقی و یک خط روند حمایتی صعودی قرار میگیرد، شاهد تشکیل یک مثلث افزایشی هستیم. به عبارت دیگر، بازار با خط مقاومت ایجاد شده تمایل زیادی به افزایش قیمت از محدوده فعلی ندارد، اما خریداران خط روند حمایتی صعودی را دنبال میکنند.
هنگامی که خط مقاومت در الگوی مثلث افزایشی شکسته می شود، حجم خرید به شدت افزایش می یابد و هدف قیمت برابر با فاصله بین خط مقاومت و خط حمایت به عنوان یک خط عمودی است. یعنی اگر این فاصله 100 تومان باشد، وقتی خط مقاومت را میشکند، بازار انتظار رشد قیمت 100 تومان را دارد.
مثلث کاهشی (نزولی)
در الگوی مثلث نزولی شیب هر دو خط حمایت و مقاومت نزولی است، اما شیب خط مقاومت نزول بیشتری را نشان میدهد. وقتی قیمت داخل این مثلث قرار دارد، روندی خنثی و متمایل به نزولی دارد. هنگامی که قیمت از سطح حمایت یا مقاومت با حجم معاملات زیاد عبور کند و شکست معتبر باشد، قیمت ادامه روند قبلی را که قبل از ورود به ناحیه مثلث داشته طی میکند.
2- الگوی مستطیلی
الگوی مستطیلی را میتوان نوعی پرچم در نظر گرفت. اما باید بین آنها تفاوت قائل شویم، زیرا از نظر کارایی بسیار متفاوت هستند. به طور کلی، این الگو نیز ادامهدهنده است و یک حرکت خنثی بین حرکات اصلی یک روند قدرتمند است. وقتی یک روند معین قابل توجه است، اگر یک الگوی مستطیلی در نمودار دیده شود، میتوان بر اساس آن تصمیم گرفت. اما مانند الگوی پرچم، در زمانهای دیگر که جهت بازار مشخص نیست، اعمال نمیشود. از طرفی مستطیل شباهت زیادی به نقوش سقف و کف چند ضلعی دارد. زیرا در تمام این اشکال نمودار، قیمت پس از حرکت در یک جهت خاص، برای مدتی بین حمایت و مقاومت افقی در نوسان است. شناسایی دقیق این الگوها با جهت و شرایط شکست قیمت امکانپذیر است. محدوده نوسان مکانی است که خریداران و فروشندگان با یکدیگر رقابت میکنند که نتیجه آن مسیر آینده بازار را تعیین میکند. مانند الگوی پرچم، شکست سقف مستطیلی پس از یک روند صعودی یک سیگنال صعودی است و شکست کف الگو نشاندهنده ادامه روند نزولی است.
3- الگوی پرچم
این الگو یکی از الگوهای ادامهدهنده در تحلیل تکنیکال است، یعنی سهم در مدار صعود وارد الگوی پرچم شده و سپس با هدف قیمتی مشخص به حرکت خود ادامه میدهد. الگوی مشابهی از پرچمها در روند نزولی وجود دارد.
این الگو گاهی اوقات روند یک سهم را تغییر میدهد! هنگامی که سهم وارد الگو میشود روند را تغییر میدهد و و در جهت برعکس از الگو خارج میشود. در تصویر زیر نمونه اصلی یک پرچم را مشاهده میکنید:
نکات و اهداف قیمت:
الگوی پرچم از یک پرچم و یک دسته تشکیل شده است
در صورت شکست در ادامه فرآیند، به صورت یک الگوی دهنده و در غیر این صورت الگوی بازگشتی عمل میکند.
هدف قیمت اول به اندازه یک میله پرچم است و هدف قیمت دوم به شکل یک کانال است
طول پرچم نباید از 50 درصد میله پرچم ایده آل بیشتر شود.
این الگو بیشتر در رالیها (صعود یا فرود متوالی) دیده میشود.
سه حالت کلی الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال
الگوی سر و شانه
این الگو یکی از الگوهای بازگشتی کلاسیک محسوب میشود، زمانی که نمادی در مسیر صعودی قرار میگیرد، در صورت تشکیل این الگو، تغییر جهت داده و به سمت پایین حرکت میکند. در حالت صعودی، برعکس است، سهام در روند نزولی قرار میگیرد و سپس الگوی سر و شانه شکل میگیرد و روند نزولی معکوس میشود و به سمت بالا باز میگردد. برای شکلگیری این مدل شرایطی وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره میشود.
اجزای الگوی شانه:
- سر (بالاترین قله را در الگو دارد.)
- شانهها (دو شانهای که ممکن است در حالت ایدهآل هم اندازه باشند و می توانند صاف یا غیر صاف باشند.)
- خط گردن (خطی که دو نقطه حاصل از به هم پیوستن سر و شانه را به هم میپیوندد و معیار ما برای تشخیص دقیق الگو است.)
حالا بیایید به الگو نگاه کنیم، این الگو در حالت ایده آل به صورت زیر است:
گاهی اوقات ممکن است به دلایلی مانند حمایتهای مالی قبلی و سایر حمایتها یا مقاومتها، هدف قیمتی شما برآورده نشود.
این الگو زمانی که بتواند با حجم معاملات یا شکاف معاملاتی بالا یا با الگوی شمعی ماروبوزو از خط گردن عبور کند و بتواند برای سه روز معاملاتی بالای آن معامله کند، شکست خط گردن محسوب میشود.
الگوی کف یا سقف دوقلو
این الگو همانند الگوی سر و شانه یک الگوی بازگشتی است. برای شناسایی این الگو کافی است الگویی مانند شکل زیر در نمودارهای خود پیدا کنید:
همانطور که میبینید، در صورت وجود یک روند صعودی و ایجاد چنین الگویی، اگر سهم از قله دوم قیمت شروع به پایین آمدن کند و خط حمایت را با قدرت بشکند یک تغییر روند رخ داده است و انتظار میرود به اندازه طول بین قله و دره الگو، قیمت پایین بیاید. در حالت صعودی نیز درست برعکس این فرایند صادق است.
الگوی کف یا سقف سه قلو
این الگو مانند الگوی سقف دوقلو، الگوی بازگشتی است و فقط به جای دوقلو شدن، سه تایی میشود، به عبارتی به جای «دو سقف» به «سه سقف» تبدیل میشود. این الگو برای حالت مقابل یعنی کف سه قلو نیز صادق است.
کلام آخر
در این مقاله الگوهای قیمتی کلاسیک در تحلیل تکنیکال بررسی شد. این الگوها دو نوع ادامه دهنده و بازگشتی دارند و تشخیص نوع آن بستگی به نحوه رفتار قیمت با خطوط هندسی الگوها دارد. تشخیص درس الگوها میتواند بسیار مفید باشد و معاملات پرسودی را رغم بزند، اما نکته مهم انجام تمرین زیاد و البته ترکیب این الگوها با سایر ابزارهای تکنیکال به خصوص اندیکاتورها و مباحث واگرایی است.
آموزش تحلیل تکنیکال کلاسیک صد در صد رایگان
در علم تکنیکال، تحلیل تکنیکال کلاسیک به شاخهای اطلاق میشود که به بررسی خط روندها و الگوهای قیمتی میپردازد ولی از آن جایی که چنین تحلیلهایی قدمت زیادی دارند، به آنها لقب کلاسیک داده میشود. این روش تحلیلی را «چارلز داو» بنیانگذاری کرده است.
در واقع تحلیل تکنیکال کلاسیک روشی است برای ارزیابی اوراق بهادار و از نمودارها و دادههایی مانند قیمت و حجم معاملات برای این کار استفاده میکند. این نوع تحلیل نمیخواهد ارزش ذاتی اوراق بهادار را به دست بیاورد بلکه سعی میکند از نمودارها و ابزارهای مختلف برای تشخیص الگوها استفاده کند و برای آینده پیشنهاداتی را ارائه دهد. در هر حال اغلب روشهای سرمایه گذاری، به تحلیل تکنیکال کلاسیک نیم نگاهی دارند.
به دلیل اهمیت اطلاع از انواع الگوهای تحلیل تکنیکال کلاسیک، در این مقاله تصمیم گرفتیم به معرفی و بررسی آنها بپردازیم و در همین راستا مثالهایی را عنوان کنیم؛ پس با ما همراه باشید.
فهرست عناوین مقاله:
تاریخچه تحلیل تکنیکال کلاسیک
«چارلز داو» نقش مهمی در ظهور تحلیل تکنیکال دارد. او پایهگذار و مؤسس نشریه مشهور «والاستریت ژورنال» است که در واقع معیاری برای ارزیابی سایر نشریات است. هم چنین «شاخص صنعتی داو جونز» هم به وسیله او ایجاد شده است.
«چارلز داو» در سال ۱۸۵۱ در شهر استرلینگ، ایالات متحده چشم به جهان گشود و در سن ۲۱ سالگی در شهر ماساچوست به عنوان یک خبرنگار برای روزنامه «اسپرینگ فیلد» شروع به کار کرد. او بعدها در نشریه دیگری با نام «کی یرنان» با «ادوارد دیویس جونز» انواع الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیال همکاری خود را آغاز کرد و آنها پس از مدتی خبرگزاری خود را با نام «داو، جونز و شرکا» تأسیس کردند.
در سال ۱۸۸۹ که خبرگزاری آنها ۵۰ کارمند داشت، تصمیم گرفتند نام نشریه خود را به «والاستریت ژورنال» تغییر دهند و تعداد صفحات آن را بیشتر کنند و سپس به کمک شریک جدیدشان «چارلز برگاسترسر» در «والاستریت ژورنال» چندین شاخص مختلف «داو-جونز» را مورد بررسی قرار دادند.
اگرچه «داو» کتابی در زمینه تحلیل تکنیکال منتشر نکرد، اما سری مقالاتی که در روزنامه« وال استریت ژورنال» چاپ کرد، راه را برای پیشگامان این علم هموار کرد. مقالات او براساس سه فرضیه منتشر میشد که به نام «نظریه داو» شهرت دارند و در ادامه به بررسی آنها میپردازیم
«داو» معتقد بود که همه فاکتورهای جغرافیایی، بنیادی، سیاسی و همه اتفاقات و موارد دیگر در قیمت یک سهم اثر خود را میگذارد و نیازی به بررسی آنها نیست و صرفاً باید نمودار قیمت را تحلیل کرد. بنابراین تنها کاری که باقی میماند بررسی نمودار قیمت است که بر اساس تحلیل تکنیکال دلیل آن، میزان عرضه و تقاضا است، به عنوان مثال زمانی که یک خبر خوب اساسی منتشر میشود یا زمانی که انتظارات مثبت در بازار به وجود میآید، قیمتها افزایش پیدا میکنند.
بهعنوان یک مثال عینی برای این فرضیه، میتوان به زمستان ۱۳۹۴ اشاره کرد یعنی زمانی که پس از توافق برجام و به وجود آمدن انتظارات مثبت در بازار، قیمت سهام شرکتهای سازنده خودرو چندین برابر شدند.
نکته مهم در این مقوله این است که تحلیل گران تکنیکال، با توجه به اصل «داو» در پی یافتن علل تغییر جهت قیمتها نیستند، بلکه صرفاً با شناسایی چرخشهای صورت گرفته در بازار یا جهشهای قیمت، به دنبال بهترین نقاط ورود و دستیابی به حداکثر سود از بازار هستند.
- قیمتها از یک روند مشخص پیروی میکنند وتغییرات قیمت تصادفی نیست.
تحلیلگران تکنیکال، بر این باور هستند که قیمتها از یکروند تبعیت میکنند و تا زمانی که این روند شکسته نشود، تمایل دارند تا در جهت روند حرکت کنند. تشخیص این روندها معمولاً با استفاده از ابزارهای متفاوت تحلیل تکنیکال انجام میشود و تحلیلگران با به کارگیری این ابزارها روند کنونی را تشخیص میدهند و قیمتهای آینده را پیشبینی میکنند.
اصل مهم دیگری که در تحلیل تکنیکال به چشم میخورد این است که حرکات قیمت تکرار میشوند و تحلیل تکنیکال از نمودارها و الگوهای انواع الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیال قیمت برای بررسی و پیگیری حرکات قیمت در بازار و درک روندها استفاده میکند.
مهمترین دلیلی که این اصل مطرح شده، ناشی از روانشناسی بازار است، به عبارت دیگر، فعالین بازار به سطوح مختلف قیمت واکنش نشان میدهند و همین امر باعث تکرار پذیر بودن قیمتها شده است؛ به عنوان مثال قیمت سهم هرگاه به ۵۰۰ تومان برسد معاملهگران وارد بازار میشوند و با خرید خود قیمت را افزایش میدهند و هرگاه قیمت سهم به ۶۰۰ تومان برسد، افزایش فروش سهم در بازار موجب کاهش قیمت میشود.
مفاهیم پایهای تحلیل تکنیکال
علم تحلیل تکنیکال، به دو گروه تقسیم بندی میشود:
تحلیل تکنیکال عینی یا تفسیری عبارت است از بررسی نمودارها و تلاش برای یافتن الگوها. در این نوع از تحلیل تکنیکال، تحلیل گران قادر هستند تفاسیر مختلفی از یک نمودار داشته باشند و ممکن است یک تحلیلگر برای درک یک نمودار، به نتیجهای برسد که متفاوت از دیدگاه یک تحلیلگر دیگر باشد.
تحلیل تکنیکال عینی به دو نوع تقسیم میشود:
- تحلیل براساس اندیکاتورها
- تحلیل براساس قیمتها
از هر دو این تحلیلها زیاد استفاده میشود و لازم نیست که حتماً از یکی از آنها استفاده شود چون هدف هرکدام از این نوع تحلیلها متفاوت است.
از آن جایی که در تحلیل تکنیکال ذهنی تحلیل گران با اعداد و ارقام مشخصی مانند قیمت، حجم و مدلهای محاسباتی (مانند میانگین متحرک) سر و کار دارند نمیتوان تفاسیر متفاوتی ارائه داد. معاملهگران و متخصصان این علم روی فرمولها و محاسبات تحلیل تکنیکال ذهنی به توافق رسیدهاند. برخی معتقدند از آن جایی که با روش تحلیل تکنیکال ذهنی نمیتوان تفاسیر مختلف ارائه داد، این روش کاربردیتر از روش تحلیل تکنیکال عینی است.
در ادامه مفاهیم پایهای تحلیل تکنیکال کلاسیک را بررسی میکنیم.
نمودار یا چارت
در تحلیل تکنیکال، نمودارها شبیه نمودارهایی هستند که در دیگر کسب و کارها وجود دارد. در واقع نمودارها اصلیترین ابزار تحلیل گران تکنیکال هستند، به زبان ساده نمودار یک تصویر گرافیکی از یک سری قیمت در بازه زمانی مشخص است؛ به عنوان مثال، یک نمودار میتواند قیمت سهم یک شرکت را در یک بازه زمانی یکساله نشان دهد؛ در چنین نموداری، هر نقطه بیانگر قیمت بسته شدن سهم در همان روز است. اگر بازه زمانی این نمودار هفتگی باشد هر نقطه نشان دهنده قیمت آخرین معامله آن سهم در همان هفته خواهد بود.
نمودارهایی که به منظور نمایش اطلاعات قیمت سهام به وسیله نرمافزارها استفاده میشود، عبارتند از:
نمودارهای خطی قدیمیترین و سادهترین نوع نمایش اطلاعات قیمت هستند. این نمودارها از نقاط به هم وصل شدهای که آخرین قیمت سهام در بازه زمانی مشخصی را نشان میدهند، تشکیل شده است. در زمانهایی که بینظمی در بازار زیاد باشد، به منظور حذف نوسانات زیاد از نمودار خطی استفاده میشود.
نمودارهای میلهای از رایجترین نمودارهایی هستند که تحلیل گران تکنیکال از آنها استفاده میکنند. این نمودارها شامل یک میله عمودی میشوند که کمترین قیمت تا بیشترین قیمت سهام را نشان میدهند. معمولاً خطی در سمت راست این میله قرار دارد که قیمت بسته شدن سهم را نشان میدهد و خط سمت چپ میله نیز نشان دهنده قیمت بازشدن سهم است.
بعضی از تحلیلگران تکنیکال بر این باور هستند که مهمترین قیمت در روند معاملات، قیمت بستهشدن یا پایانی سهام است؛ به همین دلیل تنها قیمت بسته شدن را ترسیم میکنند.
به نمودارهای شمعی، نمودارهای شمعی ژاپنی نیز اطلاق میشود. این نمودارها در بورس ایران رواج زیادی دارد. نمودار شمعی دارای دو بخش اصلی است که عبارتند از بدنه و سایههای بالا و پایین. بدنه سیاه در نمودار شمعی (که در برخی از نرمافزارها به رنگ قرمز است) به این معناست که قیمت بستهشدن، از قیمت باز شدن کمتر است و بدنه سفید (که در برخی از نرمافزارها به رنگ سبز است) به این معناست که قیمت بستهشدن سهم از قیمت بازشدن بیشتر است. سایه پایین شمع نشان دهنده کمترین قیمتی است که سهم به آن رسیده و سایه بالای شمع نیز نشان دهنده بیشترین قیمتی است که سهم به آن رسیده.
الگوهای تحلیل تکنیکال کلاسیک
در تحلیل تکنیکال کلاسیک از الگوهای زیادی استفاده میشود که شناخت آنها به تحلیل دقیقتر و در نتیجه معاملات پرسودتر کمک زیادی میکند. به طور کلی هفت الگوی کلاسیک در بازارهای سرمایه وجود دارد که به دلیل رواج آنها و استفاده زیاد کاربران از آنها از اعتبار بالایی برخوردار هستند. این الگوها غالباً در بازار سرمایه به آسانی قابل تشخیص هستند، ولی برای تشخیص آنها لازم است شناخت صحیحی از الگوها داشته باشیم. از سوی دیگر این الگوهای کلاسیک در دورههای زمانی مختلفی به وجود میآیند، ولی حداکثر استفاده از آنها در زمان روزانه است.
- الگوی سرشانه: الگوی سر و شانه یکی از الگوهای کلاسیک است. الگوی سرشانه از الگوهای بازگشتی کلاسیک به محسوب میشود. در صورتی که یک روند در مسیر صعودی قرار داشته باشد، چنانچه این الگو تشکیل شود، روند تغییر مسیر میدهد و به سمت پایین میآید. معکوس این عمل هم میتواند اتفاق بیفتد به این صورت که که سهم در یکروند نزولی قرار میگیرد و سپس الگوی سرشانه تشکیل میشود و روند نزولی تغییر مسیر میدهد و به سمت بالا حرکت میکند. برای شکل گرفتن این الگو شرایطی باید وجود داشته باشد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
اجزای تشکیلدهنده الگوی سرشانه
- سر (بلندترین قله در الگو)
- شانهها (دو شانه الگو که در حالت ایدهآل، اندازه یکسانی خواهند داشت و ممکن است همسطح یا غیر همسطح باشند.)
- خط گردن (خطی که دو نقطه از سر و یک شانه را به هم متصل میکند و معیار تشخیص دقیق الگو است.)
- الگوی کف یا سقف دو قلو: برای تشکیل الگوی کف یا الگوی سقف دو قلو، قیمت دو مرتبه یک سطح حمایتی را لمس میکند. در این صورت خریداران به یک اتفاق نظر میرسند و حمایت قوی به وجود میآید و بازار میل به صعود پیدا میکند؛ به همین دلیل خریداران بیشتری وارد بازار میشوند و قیمتها افزایش پیدا میکند. این فرآیند باعث شکسته شدن یک سطح مقاومتی مهم میشود. این شکست، خریداران بیشتری را به بازار میآورد و علاقه فروشندگان به فروش را کاهش میدهد. در اغلب موارد قیمت به میزان فاصله دو کف تا نقطه مقاومت رشد میکند.
وقتی سقف دو قلو تشکیل میشود، فشار فروش به وجود آمده از برخورد دوباره به یک مقاومت و عدم توانایی برای شکست آن، موجب ریزش شدید قیمت شده و کاهش قدرت خریداران و افزایش تعداد فروشندگان را به دنبال خواهد داشت که این موضوع باعث شکست حمایت بعدی قیمت خواهد شد. از بین رفتن این حمایت، فشار فروش را در بازار بیشتر میکند و موجب ریزش بیشتر قیمت میشود و در اغلب مواقع به میزان فاصله قله قیمتی تا حمایت شکسته شده، قیمت کاهش خواهد یافت.
- الگوی سقف سه قلو: این الگو هم نظیرالگوی کف و سقف دو قلو در واقع یک الگوی برگشتی است که تنها بهجای دوقلو به سهقلو تبدیل میشود؛ به عبارت دیگر در عوض دو سقف یا کف، به سه سقف یا کف تبدیل میشود. این الگو برای حالت برعکس یا کف سهقلو نیز میتواند تشکیل شود.
- الگوی پرچم یاFlag: درتحلیل تکنیکال الگوی پرچم، یکی از الگوهای ادامهدهنده به حساب میآید، در این حالت، سهم در مدار صعود وارد الگوی پرچم میشود و پس از آن با هدف قیمت به حرکت خود ادامه میدهد.
این الگو گاهی اوقات باعث تغییر روند در یک سهم میشود. در واقع وقتی که سهم وارد الگو میشود و یا برعکس از الگو خارج میشود، تغییر روند رخ میدهد. الگوی پرچم شامل یک پرچم و یک دسته است. این الگو در صورت شکست در ادامه روند به صورت یک الگوی ادامه دهنده و در غیر این صورت مانند یک الگوی بازگشتی عمل میکند.
-
انواع الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیال
- الگوی مثلث یاTriangle: این الگو از انواع گوناگونی برخوردار است، اما به طور کلی اگر بتوان بهصورت همگرا دو خط را رسم کرد که تشکیل یک مثلث بدهد، این الگو بهحساب میآید. الگوی مثلث میتواند بازگشتی یا ادامهدهنده باشد.
- الگوی دره یاWedge: الگوی دره هم مانند الگوی مثلث است با این تفاوت که به شکل یک کنج تشکیل میشود و قوانین آن مطابق با مثلث است.
- الگوی الماس یاDiamonds: الگوی الماس یک الگوی برگشتی است و اگر سهم در روند صعودی وارد این الگو شود، روند آن نزولی میشود. الگوی الماس بهصورت برعکس نیز صادق است.
- الگوی فنجان و دسته یاCup: از الگوی فنجان و دسته برای ادامه روند در مسیر صعودی استفاده میشود، به صورتی که سهم وارد کاپ میشود و اگر از آن خارج شود، به میزان قعر الگو رشد خواهد کرد. الگوی کاپ میتواند به صورت ساده تشکیل شود و بدون دسته باشد، ولی معمولاً در قسمت راست الگو، یک دسته کوچک تشکیل میشود.
- الگوی مستطیل: این الگو نیز با توجه به خروج سهم میتواند صعودی یا نزولی باشد.
سخن پایانی
در بازار بورس، کسب سود، هدف اصلی سرمایهگذاران محسوب میشود. خرید سهم با کمترین قیمت ممکن و فروش آن با بالاترین قیمت یکی از مهمترین حالتهایی است که سرمایهگذاران همیشه به دنبال آن بودهاند. تحلیل سهم به متدهای مختلفی امکانپذیر است که مهمترین آنها عبارتند از تحلیل تکنیکال کلاسیک.
۵ الگوی کلاسیک در ترید ارزهای دیجیتال که هر کسی باید بشناسد!
واضح است که نمودارها فاکتورهای تکنیکال تأثیرگذار بر قیمتها را نشان داده و تاریخ قیمتها را بررسی میکنند. با بررسی یک دوره طولانی از حرکات قیمت دارایی، میتوان الگو (Pattern)های تکرار شونده را شناسایی کرد که تأثیر مناسبی در تریدهای فعلی در بورس، فارکس یا بازارهای ارز دیجیتال دارد. بسیاری از تریدرها، الگو های کلاسیک را شاخصهای مناسب و قابل اعتمادی برای ترید ارزهای دیجیتال میدانند.
الگو های کلاسیک در ترید
این الگو های کلاسیک، احتمال ادامه روند فعلی یا تغییر جهت آن را نشان میدهد. آنها دورههای تثبیت را که در یک روند کاملا مشخص مشخص شده، نشان میدهند و به تریدرها کمک میکنند تا تصمیمات آگاهانهای بگیرند. در این مقاله به رایجترین الگو ها نگاهی خواهیم داشت:
از مورد اول شروع میکنیم.
۱. پرچم (Flag)
از لحاظ بصری این الگو شبیه یک پرچم روی یک میله است. این میله پرچم جهت روند غالب را نشان میدهد. به دلیل تغییر شدید در یک روند، پرچم به عنوان بخشی از آن تشکیل میشود.
پس از این که جهت روند مشخص شد، باید روی ارتفاع میله پرچم متمرکز شوید: این نشان دهنده هدف قیمت در انتهای شکل گیری الگو است. معمولاً داخل پرچم پنج موج شکل میگیرد و در موج پنجم، قیمت از الگو فراتر میرود (بریک اوت میکند).
پرچمها معمولا با شکست قيمتی شدیدی همراه هستند. برای ارزیابی میزان شکست، تریدر باید عمق بدنه (Body)، زاویه شیب و تعداد امواج قبلی را اندازه گیری کند. هر چه شیب زاویه تندتر باشد، شکست قویتر خواهد بود. تحلیلگران توصیه میکنند که تنها پس از اینکه شکست اتفاق افتاد، با این الگو ترید ارزهای دیجیتال را انجام دهید.
۲. پرچم سه گوش (Pennant)
این الگوی شبیه به پرچم است اما یک ساختار مثلثی دارد. سه گوشها وسط یک روند غالب ظاهر میشوند. تفاوت بین یک سه گوش و یک پرچم در این است که پرچم سه گوش در یک محدوده باریک حرکت میکند و موجهای انتهای پرچم سه گوش، کوچکتر از ابتدای شکل گیری آن هستند.
با تشکیل یک پرچم سه گوش، معمولا حجم معاملات کاهش مییابد و بعد از شکست دوباره رشد میکند. پرچمها معمولا از بیش از ۲۰ کندل تشکیل میشوند. مانند پرچم، ارتفاع پرچم نشان دهنده تارگت قیمت پس از شکست قیمت پنج موج از محدوده بدنه است.
۳. مثلث (Triangle)
این الگو در عمل و بسته به نوع الگو مانند مثلث معمولی با اوجهای مختلف به نظر می رسد. مثلثها معمولاً در انتهای روند غالب تشکیل میشوند. بسته به جهت روند موجود، مثلث یک سیگنال ادامهدار قوی یا ضعیف را نشان میدهد.
بسته به روند غالب مثلثها میتوانند بر مبنای موارد زیر به تریدر کمک کنند تا هنگام ترید ارزهای دیجیتال تصمیم آگاهانهای بگیرد.
به طور معمول مثلث صعودی در روند صعودی تشکیل میشود و مسیر حرکت قیمت را ادامه میدهد. همین مورد در مورد مثلث نزولی نیز صدق میکند. اما اگر یک مثلث صعودی در دوره روند خرسی ظاهر شود (یا برعکس آن – یک مثلث رو به پایین در روند گاوی ظاهر می شود) پس استحکام روند کم است. تحلیل اطلاعات اضافی برای شناسایی ادامهدار بود روند لازم است.
مثلث متقارن نه یک الگوی صعودی است و نه یک الگوی نزولی و به همین دلیل تحلیل آن به روند اصلی بستگی دارد. این یک الگوی خنثی است که دوره تثبیت قیمت را نشان میدهد.
ویژگیهای اصلی الگو های مثلث در زیر آورده شده است:
- پنج موج: احتمالا در صورت وجود امواج بیشتر، حرکت قیمت پس از شکست معنی دارتر خواهد بود.
- شکست قیمت در بخش اول یا دوم مثلث نشانگر قدرت روند است. به همین ترتیب، شکست قیمت در قسمت آخر مثلث نسبتاً ضعیف و تغییرات کوتاه است.
- پس از شکست، قیمت فاصلهای برابر با بزرگترین قسمت بدن را پوشش میدهد.
۴. گُوه (Wedge)
گُوه مانند مثلث است، اما معکوس کننده روند. این الگو معمولا روند صعودی را معکوس میکند اما استثناهایی نیز دارد. بعضی اوقات گُوه در حال رشد روند را ادامه میدهد.
اگر قبل از گُوه در حال رشد روند نزولی وجود داشته باشد، معلوم میشود که گُوه در حال رشد، روند را ادامه داده است. در انواع الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیال درجه اول پس از گُوه در حال رشد، قیمت کاهش مییابد.
گُوه نزولی یک الگوی خرسی است. این یک الگوی نسبتا نادر از تحلیل تکنیکال است که در روند نزولی تشکیل شده است. معمولا یک گُوه در حال سقوط روند صعودی را نشان میدهد اما همیشه این گونه نیست.
۵. سر و شانه (Head & Shoulder)
الگوی سر و شانه یک الگوی کاملا متداول پس از یک روند صعودی است و سه قله را نشان میدهد که وسط آن (قله) بالاترین و دو قله دیگر در طرفین (شانهها) است. این اندیکاتور قیمت را برعکس کرده و روند نزولی جدیدی ایجاد میکند.
در مقابل این الگو یک وضعیت معکوس وجود دارد اما در حال حاضر در روند نزولی، جایی که این سیگنال معکوس باعث ظهور روند صعودی میشود.
سخن پایانی
پیدا کردن الگو های کلاسیک در عمل مدتی طول میکشد.
هرچه نمودارها در طی تحلیل تکنیکال (TA) تحلیل شوند، پیدا کردن آنها سادهتر خواهد بود. این الگو ها سیگنالهای ترید ارزهای دیجیتال خوبی هستند؛ زیرا به پیش بینی اهداف قیمت کمک میکنند.
سودمندی کلی چنین الگو هایی برای تریدر قابل اهمیت است. برای مدیریت صحیح ریسک، این سیگنالها را نباید در گزینه ای جداگانه در نظر گرفته شوند.