فاركس حرفه اي

تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی

اندیکاتور ها :

تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال

تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال اصولا برای پیش بینی روند قیمتی ارز های دیجیتال مانند بیت کوین اتریوم و . در کوتاه مدت مورد استفاده قرار می گیرد . تاکید این نوع تحلیل بر روی قیمت ارز های دیجیتال بوده و معتقد است که تنها با مشاهده تاریخچه قیمتی رمز ارز ها و تحلیل نمودار های مربوطه می توان روند آینده بازار را پیش بینی کرد .

برای مشاوره تحلیل تکنیکال ارز های دیجیتال

برای مشاوره تحلیل تکنیکال ارز های دیجیتال

عناوین اصلی این مقاله

یکی از مهمترین شروط برای موفقیت در بازار ارز دیجیتال و یا هر بازار مالی دیگر توانایی پیش بینی درست روند آینده آن بازار و تصمیم گیری در مورد نحوه انجام معاملات در آن می باشد . تنها افرادی که بتوانند به درستی این روند را پیش بینی کنند در این بازار ها موفق به کسب سود می شوند .

از این رو تمامی افرادی که قصد شروع فعالیت و سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال را دارند لازم است تا قبل از ورود به این بازار به طور کامل بر اصطلاحات پایه ای و نحوه تحلیل در این بازار تسلط پیدا کنند تا بتوانند با اتکا بر این تحلیل ها و با آگاهی کامل اقدام به سرمایه گذاری و انجام معامله در آن کنند .

مهمترین روش های تحلیل بازار ارز دیجیتال شامل تحلیل بنیادی ( فاندامنتال ) و تحلیل تکنیکال می شود که در این بین تحلیل تکنیکال به این دلیل که بیشتر برای پیش بینی روند کوتاه مدت قیمت ها و نوسان گیری استفاده می شود مورد توجه بسیار زیاد فعالین این بازار می باشد .

اما شاید برای خیلی از افراد تازه وارد به بازار ارز دیجیتال این سوال وجود داشته باشد که تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال چیست و به چه صورت انجام می شود ؟ در این مقاله به ارائه مطالبی در این رابطه پرداخته شده است .

تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال چیست ؟

تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال به پیش بینی روند آینده بازار ارز دیجیتال با استفاده از بررسی روند گذشته آن می پردازد ، در واقع در این نوع تحلیل ارز دیجیتال تنها متغیر مهم برای پیش بینی و تصمیم گیری در مورد آینده بازار قیمت و حجم معاملات بوده و با استفاده از بررسی روند گذشته و الگو های موجود در آن به پیش بینی روند بازار و قیمت ها در آینده می پردازند .

تحلیلگر در این روش معتقد است رفتار مردم در مقابل اتفاقات مختلف در طول تاریخ یکسان بوده و به صورت یک الگوی تکرار شونده عمل کرده در نتیجه این انتظارات مردم از روند حرکتی قیمت هاست که جهت حرکت بازار را در آینده مشخص می کند ، پس برای پیش بینی آن باید انتظارات و احساسات مردم را مد نظر قرار داد .

تحلیل تکنیکال اصولا برای پیش بینی در کوتاه مدت مورد استفاده قرارا می گیرد و برای بلند مدت نتیجه قابل اطمینانی ارائه نمی دهد از این رو این تحلیل بیشتر مورد استفاده افرادی است که تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی قصد سرمایه گذاری های کوتاه مدت و نوسان گیری در بازار ارز دیجیتال را دارند .

ویژگی های تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال

برای تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال ویژگی هایی تعریف شده است که در واقع اساس ایجاد این نوع تحلیل قیمتی بر پایه این ویژگی ها و فرضیات قرار دارد ، در ادامه به ارائه این ویژگی ها پرداخته شده است :

این تحلیل تنها بر روی قیمت تمرکز داشته و معتقد است قیمت لحظه ای انواع ارز دیجیتال نشان دهنده انتظارات و احساسات عوامل اقتصادی مختلف بوده که با استفاده از آن می توان به پاسخ تمامی سوالات خود در مورد روند بازار دست یافت .

تحلیل تکنیکال تنها به جایی که قیمت در حال حاضر قرار دارد اهمیت می دهد و بر خلاف تحلیل بنیادی به دنبال دلیل قرار گرفتن آن در این نقطه ( متغیر های اقتصادی و واقعی تاثیر گذار بر آن ) به هیچ عنوان نمی باشد .

این تحلیل برای پیش بینی کوتاه مدت کارایی داشته و برای بلند مدت معمولا نتیجه قابل اعتمادی ارائه نمی دهد .

تاکید این نوع تحلیل بازار بر استفاده از نمودار ها و مشخص کردن الگو ها و روند های حرکت قیمت به وسیله آن ها می باشد .

این تحلیل در تمام بازار هایی که بر اساس عرضه و تقاضا کار می کنند قابل استفاده می باشد .

تحلیل تکنیکال برای بازار های با شرایط عادی و حجم معاملات و نقدینگی بالا پیش بینی دقیق تری را ارائه می کند .

از آنجایی که کانون توجه این نوع تحلیل بر انتظارات مردم می باشد اخبار مختلف تاثیر های چشم گیری بر روند آن داشته که در نتیجه میزان ریسک این نوع پیش بینی را بالا می برد .

اصطلاحات اصلی در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال

تمامی افرادی که قصد استفاده از تحلیل تکنیکال برای پیش بینی روند بازار ارز دیجیتال را دارند لازم است تا با اصطلاحات و سطوح اصلی این تحلیل آشنایی داشته باشند تا با استفاده از آن ها بتوانند به بررسی نمودار های قیمت و تحلیل روند آن در طول دوره های مختلف بپردازند . در ادامه اصلی ترین اصطلاحات تحلیل تکنیکال ذکر شده است :

خطوط روند ( Trend Line ) :

قیمت تمامی ارز های دیجیتال در طول زمان دارای نوساناتی می باشد ، تحلیل گران تکنیکال با بررسی این نوسانات در طی چندین دوره متوجه شدند که این نوسانات در بازه های مختلف از یک الگوی خطی مشخصی پیروی می کنند و از مجموع آن ها می توان به یک روند کلی برای آن ها دست یافت که ممکن است صعودی و یا نزولی باشد . در تعریف این دو باید گفت که :

روند صعودی قیمت : چنانچه در یک بازه زمانی مشخص بتوان مجموعه ای از تغییرات قیمت یک ارز دیجیتال را به یکدیگر وصل کرد به شکلی که اگر سه کف قیمتی با یک خط به یکدیگر وصل شود به ازای هر کف یک قله قیمتی وجود داشته باشد که از قله قبل از خود بیشتر باشد در این حالت اصطلاحا تغییرات قیمتی دارای روند صعودی می باشد .

روند نزولی قیمت : این روند درست برعکس روند صعودی قیمت بوده و به این صورت است که اگر بتوان نوسانات قیمتی یک ارز دیجیتال در یک بازه زمانی مشخص را به یکدیگر وصل کرد به شکلی که اگر سه قله قیمتی با یک خط به یکدیگر وصل شود به ازای هر کدام از قله ها یک کف قیمتی که از کف قبلی خود بیشتر است وجود داشته باشد در این صورت گفته می شود که تغییرات قیمتی دارای روند نزولی هستند .

خطوط مقاومت :

در دوره های زمانی مختلف تغییرات قیمت یک ارز دیجیتال مانند بیت کوین ، اتریوم و . ناحیه های قیمتی وجود دارند که در صورت نزدیک شدن روند های صعودی به آن ها با مقاومت روبه رو شده و توانایی عبور از آن را ندارد ، به این نواحی که با خط افقی نشان داده می شوند اصطلاحا خطوط مقاومت گفته می شود .

در واقع با رسیدن روند صعودی یک رمز ارز به آن ناحیه فعالان بازار معتقد هستند که قیمت به اندازه کافی افزایش داشته و به زودی بر می گردد ، در نتیجه آن صف های تقاضا جمع شده و در عوض صف های عظیم عرضه تشکیل می شود که این خود سبب کاهش قیمت و برگشت آن می شود .

لازم به ذکر ست که هر چقدر مدت زمانی بیشتری طول بکشد تا یک سطح مقاومت شکسته شود این مقاوت قدرتمند تر بوده و در صورت شکستن آن حرکت صعودی قیمت بزرگ تری حاصل می شود .

خطوط حمایت :

این خطوط برعکس خطوط مقاومت بوده و به این صورت است که در مسیر روند نزولی قیمت ها نواحی وجود دارد که هر بار قیمت به آنها نزدیک شده و یا برخورد کرده توانایی عبور نداشته و باز می گردد به این نواحی اصطلاحا خطوط حمایت گفته می شود .

در واقع در این نواحی فعالان بازار اعتقاد دارند که قیمت به اندازه کافی پایین آمده و به زودی روند صعودی خود را آغاز می کند در نتیجه صف های عظیم تقاضا تشکیل شده و صف های عرضه جمع می شوند . در این حالت نیز هرچقدر مدت زمان بیشتری طول بکشد تا یک خط حمایتی شکسته شود ریزش بزرگ تری را حاصل می دهد .

معمولا معاملات بازار ارز دیجیتال در بین خطوط حمایت و مقاومت انجام می شود .

سقف تاریخی قیمت :

هنگامی که قیمت ها برای اولین بار در تمام بازه تاریخی خود عبور از یک خط قیمتی جدید را تجربه کنند در این حالت اصطلاحا به آن ناحیه سقف تاریخی قیمت گفته می شود . این حالت درست مانند خطوط مقاومت بوده با این تفاوت که در این حالت قیمت جدید برای اولین بار رخ داده اما در خطوط مقاومت ممکن است چندیدن بار از آن ناحیه عبور کرده و یا آن را لمس کرده باشد . در این حالت نیز مانند خطوط مقاومتی در صورت عبور از سقف تاریخی قیمت قبلی با یک جهش بزرگ تر مواجه می شویم .

اندیکاتور ها :

ابزار هایی هستند که با استفاده از فرمول های ویژه ای به پیش بینی روند حرکتی بازار می پردازند و در دو دسته اندیکاتور های روی نمودار و اندیکاتور های خارج از نمودار تقسیم می شوند . لازم به ذکر است که این نوع ابزار قادر به اندازه گیری میزان حرکت نبوده و تنها جهت آن را مشخص می کنند .

میانگین‌ های حرکت ( Moving Average ) :

در این حالت به پیش بینی روند قیمتی یک ارز دیجیتال بر اساس میانگین تغییرات آن در یک بازه زمانی مشخص در گذشته پرداخته می شود . در واقع با میانگین گرفتن از تمام قیمت های گذشته یک ارز دیجیتال در یک بازه زمانی مشخص خطی به دست می آید که به آن میانگین حرکت قیمت ارز دیجیتال گفته می شود .

حجم معاملات ( Volume ) :

حجم ترید یکی از مهمترین متغیر های مورد توجه فعالین بازار ارز دیجیتال می باشد و توصیه می شود که در تصمیم گیری های خود برای پیش بینی روند قیمت یک رمز ارز مورد توجه قرار گیرد . نحوه عملکرد آن به این صورت است که به طور مثال اگر یک ارز روند قیمتی صعودی داشته باشد اما حجم معاملات کاهش یافته باشد احتمال می رود که به زودی کاهش قیمت رخ دهد و بر عکس .

علی رغم تمام نکاتی که گفته شد اما لازم به ذکر است که صرف داشتن دانش تحلیل تکنیکال به ویژه برای افراد تازه وارد به بازار دیجیتال کافی نبوده و افراد برای داشتن یک سرمایه گذاری مناسب و سود ده نیازمند دریافت مشاوره سرمایه گذاری ارز دیجیتال از افراد حرفه ای در این زمینه نیز می باشند .

برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال در کانال تلگرام سرمایه گذاری عضو شوید ، همچنین کارشناسان مرکز مشاوره سرمایه گذاری دینا نیز آماده اند تا با ارائه خدمات مشاوره سرمایه گذاری تلفنی دینا به سوالات شما عزیزان پیرامون تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال پاسخ دهند .

در ادامه بخوانید: دانلود برنامه تریدینگ ویو

سوالات متداول

1- ✔️ تحلیل تکنیکال چیست ؟

✔️ این تحلیل به پیش بینی روند بازار یک ارز دیجیتال بر اساس مطالعه تاریخچه قیمت آن پرداخته که در متن مقاله به طور کامل توضیح داده شده است

2- ✔️ ویژگی های تحلیل تکنیکال به چه صورت است ؟

✔️ تمامی ویژگی های این نوع تحلیل در متن مقاله به طور کامل توضیح داده شده است

3- ✔️ اصطلاحات مورد استفاده در تحلیل تکنیکال چه چیز هایی هستند ؟

✔️ در متن مقاله به ارائه لیستی از اصطلاحات اصلی و پر کاربرد در تحلیل تکنیکال و تعریف هر یک از آن ها پرداخته شده است

تفاوت‌ تحلیل بنیادی با تکنیکال را کامل بدانیم!

همانطور که می‌دانید فعالیت در بازار بورس با مفهومی به نام “ریسک” گره خورده است. در این بازار پر از ریسک و نوسان کسی می‌تواند بهتر و بیشتر سود کند که تحلیل‌گر خوبی هم باشد. ما در این مطلب سعی داریم به تفاوت‌ تحلیل بنیادی با تکنیکال بپردازیم و در انتها بهترین روش‌های استفاده از هر دو تحلیل را با شما به اشتراک بگذاریم.

تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی روشی برای پیش‌بینی رفتار احتمالی نمودار با کمک اطلاعات گذشته همچون قیمت و نوسانات آن، حجم معاملات و … است. تحلیل تکنیکال در تمام بازارهایی که بر پایه عرضه و تقاضا فعالیت می‌کنند کاربرد دارد، تحلیل تکنیکال روش مناسبی برای تحلیل بازارهایی مانند ارزهای خارجی، بورس اوراق بهادار و بازار طلا، فلزات گران‌بها و مسکن است. تحلیلگران تکنیکال بر خلاف تحلیلگران بنیادی به ارزش ذاتی اوراق بهادار کاری ندارند، آن‌ها از روی تحلیل و بررسی نمودارها، رفتار آتی قیمت را پیش‌بینی می‌کند.

سه اصل در تحلیل تکنیکال

برای اینکه تفاوت‌ تحلیل بنیادی با تکنیکال را بهتر بشناسیم لازم است اصول اساسی تحلیل تکنیکال را درک کنیم.

  1. در نمودار قیمت، دنبال همه چیز بگردید

یک انتقاد اساسی در تحلیل تکنیکال آن است که عوامل فاندامنتال یا پایه‌ای شرکت را کنار می‌گذارد و تنها توجهش به حرکت نموداری قیمت‌ها است، در حالیکه قیمت هر سهمی همه عوامل فاندامنتالی (بنیادی) که بر شرکت تاثیر دارد یا می‌تواند داشته باشد را منعکس می‌کند. تحلیل‌گران تکنیکال معتقدند که عوامل بسیار زیادی مثل فاکتورهای اقتصادی کلان و روان‌شناسی بازار سرمایه و بسیاری مسائل دیگر، ارزش سهام را تعیین می‌کنند که این فقط تحلیل رفتار نمودار قیمت است که از بررسی عرضه و تقاضا برای یک سهم خاص در بازار به دست آمده، به آن توجه دارد.

افراد در تحلیل تکنیکال، معتقدند که حرکت قیمت‌ها از روند خاصی پیروی می‌کند یعنی بعد از استقرار یک روند، حرکت قیمت در آینده، در همان جهت خواهد بود مگر عوامل و ابزارهای تحلیل تکنیکال روند دیگری برای سهم پیدا کنند.

یک باور مهم دیگر در تحلیل تکنیکال، آن است که تاریخ معمولا به جهت حرکت قیمت، تمایل به تکرار شدن دارد. ذات تکراری حرکت قیمت، به روان‌شناسی بازار نسبت داده می‌شود، به عبارت دیگر، شرکت‌کنندگان در بازار مایل هستند که در طول زمان واکنش مشابهی نسبت به نوسانات بازار ارائه دهند. تحلیل تکنیکال، از الگوهای نموداری برای تحلیل حرکت‌های بازار و درک الگوها بهره‌مند می‌شود . هر چند که بسیاری از این نمودارها، بیش از ۱۰۰ سال است که مورد استفاده قرار می‌گیرند، اما تصور می‌شود که هنوز با اطلاعات امروزی ارتباط دارند زیرا آن‌ها الگوهای حرکت قیمت را به شکلی نشان می‌دهند که اغلب خودشان را تکرار می‌کنند.

تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی، روشی برای آنالیز کردن سهام یا اوراق بهادار به ‌واسطه محاسبه ارزش ذاتی آن است. این تحلیل، با مطالعه تمامی گزینه‌های اثربخش بر ارزش، نظیر وضعیت مالی و مدیریت تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی شرکت، صنعت و شرایط اقتصادی کلان صورت می‌گیرد. هدف اساسی در چنین تحلیل‌هایی، کشف ارزش خاصی است که بتوان آن را با قیمت فعلی مقایسه کرد و در نتیجه این مقایسه، سرمایه‌گذار بتواند برای خرید یا فروش سهم و اوراق بهادار تصمیم‌گیری کند. اگر ارزش (Value) پایین‌تر از قیمت (Price) کنونی باشد، می‌گویند قیمت سهام افزایش ‌یافته است و سرمایه‌گذار می‌تواند برای فروش سهم تصمیم‌گیری کند. از سوی دیگر اگر ارزش بیشتر از قیمت فعلی باشد، سهام به ‌عنوان سهام سودآور شناخته می‌شود که مبنای خرید سهم است. هنگامی‌ که بازار این شکاف را درک کند و با بالا بردن قیمت سهم، آن را تنظیم کند، سرمایه‌گذار به خواسته خودش که کسب سود بوده است، می‌رسد. هدف از تحلیل بنیادی سهام در بورس همین است.

در تحلیل بنیادی سهام، تحلیلگر با در نظر گرفتن عواملی مثل درآمد شرکت، عواید کوتاه‌مدت، حاشیه سود، رشد آینده، تحلیل را انجام می‌دهد. به‌ عبارت‌ دیگر، وضعیت مالی یک شرکت مدنظر است. اگر سرمایه‌گذار علاقه‌مند به اوراق قرضه (اوراق مشارکت) باشد، تحلیل‌ها به‌ واسطه مطالعه نرخ سود، اطلاعات مربوط به اوراق قرضه، تعدیلات احتمالی در نرخ اعتبار اوراق و شرایط کلان اقتصادی انجام می‌گیرد. شاید یکی از موفق‌ترین تحلیلگران بنیادی تاریخ، وارن بافت باشد که در اوراکل اوماها، به دلیل استراتژی‌های سرمایه‌گذاری خود، تبدیل به یک میلیاردر شده است.

تجزیه‌ و تحلیل بنیادی چگونه انجام می‌شود؟

تحلیل بنیادی در واقع گذاشتن زمان و مطالعه اعداد ترازنامه شرکت، وضعیت جریان نقدی، وضعیت درآمد و نحوه کنار هم قرار گرفتن آن‌هاست. اما فراتر از اعداد، برای یک تحلیلگر بنیادی جنبه‌های نامشهود مانند کیفیت مدیریت و سهم بازار حائز اهمیت است. همچنین داشتن یک بینش جامع در مورد جهت بازار و روند صنعت، تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی کمک زیادی می‌کند. به‌طور خلاصه، اصول یک شرکت به دو جنبه وسیع کمی و کیفی تقسیم می‌شود. عده زیادی از تحلیلگران در زمان تصمیم‌گیری هر دو جنبه را با هم در نظر می‌گیرند.

اصول کمّی

اصول کمی قابل ‌اندازه‌گیری هستند و ویژگی‌های عددی در مورد یک عملیات تجاری را شامل می‌شود. این اصول را از طریق صورتحساب‌های مالی شرکت، به دست می‌آورند. این صورتحساب‌ها اطلاعاتی از سود، درآمدهای کوتاه‌مدت، نقدینگی و سایر دارایی‌ها را نشان می‌دهند و چندین نام دارند. سه نوع صورت‌ وضعیت‌های مالی که باید در نظر داشته باشید عبارت‌اند از ترازنامه، صورتحساب درآمد و صورت سود و زیان. ترازنامه نشان‌دهنده توانایی شرکت برای برقراری تعادل بین دارایی‌ها و میزان بدهی‌اش به سایر نهادهای مختلف است. حال آنکه صورتحساب درآمد، میزان درآمد و مخارج شرکت را در یک بازه زمانی مشخص نمایش می‌دهد. شما از طریق این صورتحساب است که می‌توانید بفهمید شرکت درآمدی کسب کرده است یا از دست‌داده است. همچنین، میزان نقدینگی شرکت برای خرید هر آنچه که به منظور ارتقا یا گسترش کسب‌وکار مدنظر است، با مطالعه وضعیت نقدینگی شرکت قابل‌ بررسی است.

با انجام تحلیل بنیادی کمّی، شما می‌توانید تشخیص دهید که:

  • آیا شرکت پول‌سازی می‌کند یا نه؟
  • شرکت چه میزان از هر دلاری را که به دست می‌آورد، سود می‌برد؟
  • آیا درآمد کوتاه‌مدت افزایش پیدا می‌کند؟

اگر یک شرکت به سوددهی رسیده باشد، نشانه حرکت رو به ‌جلوی کمپانی و رشد مثبت آن در درآمد است. یک شرکت سالم باید توانایی پرداخت بدهی خود را داشته باشد.

اصول کیفی

افزون بر مطالعه اعداد موجود در صورتحساب‌های مالی، شما باید جنبه‌های نامشخص کسب‌وکار را نیز تحلیل کنید.

  • آیا از مدل کسب‌وکار شرکت آگاه هستید؟
  • آیا با فعالیت‌های اصلی مجموعه آشنایی دارید؟

یکی از مواردی که باید از آقای بافت یاد بگیریم این است که او ابدا در صنعت تکنولوژی سرمایه‌گذاری نمی‌کند. فکر می‌کنید چرا؟ فقط چون از فعالیت‌های این صنعت چیزی نمی‌داند. یک سرمایه‌گذار باید در رابطه با صنعت و حوزه فعالیتی که تمایل به سرمایه‌گذاری دارد به اندازه کافی مطلع باشد. یکی دیگر از جنبه‌های مهم که‌ باید آن را در نظر گرفت، مزیت رقابتی است. زیرا مزیت رقابتی کاتالیزوری است که موفقیت در دراز مدت را برای یک کسب‌وکار را هدایت می‌کند. Michael Porter از مدرسه کسب‌وکار هاروارد می‌گوید که داشتن یک مزیت رقابتی پایدار، با داشتن یک وضعیت رقابتی منحصربه‌فرد است که به دست می‌آید.

تحلیل فاندامنتال به زبان ساده

جالب است بدانید سرمایه گذاری یکی از پر سود ترین کار های دنیا است، اما موفقیت در آن صددرصدی نیست فرقی ندارد شما در چه بازاری سرمایه گذاری می‌کنید، اگر این سرمایه گذاری با دانش و تحلیل نباشد شما شکست خواهید خورد در ادامه با یکی از ابزار تحلیلی که تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی است آشنا می‌شوید.

تحلیل فاندامنتال(بنیادی) چیست؟

با استفاده از تحلیل فاندامنتال یا بنیادی، شما می‌توانید ارزش واقعی یک دارایی مالی مثل سهام یک شرکت یا یک رمزارز مانند بیت‌کوین را ارزیابی کنید در این تحلیل افراد با استفاده از برسی اخبار، حوادث، موقعیت ها و عوامل بیرونی دیگر متوجه ارزش فعلی آن سهام می‌شوید که آیا ارزش سرمایه گذاری دارد یا خیر.

برای مثال اگر شما می‌خواهید روی یک شرکت سرمایه گذاری کنید و سهام آن را بخرید با برسی درآمد سالانه، سود خالص، هزینه ها و مقدار ضرر هایی که در این سال ها داده است و همچنین بررسی رقبا و مزیت های رقابتی آن شرکت می‌توانید ارزش سهام آن را محاسبه کنید و آن را با قیمت اصلی مقایسه کنید اگر قیمت محاسبه شده بیشتر از قیمت اصلی بود متوجه میشویم می تواند رشد کند و بیشتر شود ولی اگر قیمت پایین تر بود این شرکت رشد خود را داشته و امکان کم شدن سهام آن وجود دارد پس سرمایه گذاری نمی‌کنید.

تفاوت تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال:

در تحلیل تکنیکال شما با استفاده از برسی قیمت های قبلی قیمت فعلی و بسیاری از شاخص های دیگر این تلیل می‌توانید روند کلی قیمت را پیش بینی کنید و عوامل بیرونی دیگر در نظر گرفته نمی‌شود. در مقابل در تحلیل فاندامنتال شما عوامل بیرونی را بررسی می‌کنید و پیش بینی بلند مدت تری را خواهید داشت.

تحلیل تکنیکال و فاندامنتال از دو روش کاملا متفاوت از هم استفاده می‌کنند ولی هر دو اطلاعات مفیدی در اختیار افراد می‌گذارند ونمی‌توان گفت کدام یک بهتر از دیگری است و بهتر است هر دو تحلیل را در نظر بگیرید تا سرمایه گذاری مطمئن‌تری داشته باشید.

fundamental analysis

مزایای تحلیل فاندامنتال:

  • تحلیل فاندامنتال دید بسیار وسیع و جامعی را در اخیار افراد قرار می‌دهد.
  • این تحلیل دید بلندمدت دارد و برای سرمایه گذاری بلند مدت بسار مناسب است.
  • تحلیلی بسیار قدرتمند برای ارزیابی یک دارایی می‌باشد.
  • شما با این تحلیل درک کامل از فرایند تجارت را بدست خواهید آورد و سرمایه گذار موفق‌تری خواهید شد.

معایب تحلیل فاندامنتال:

  • تحلیلی زمان گیر و بسیار تخصصی است.
  • زمان خاصی برای سرمایه گذاری به شما نمیدهد و شما به روش های دیگر تحلیل نیز نیاز دارید.

همانطور که قبلا اشاره کردیم این تحلیل ابزاری بسیار قدرتمند برای سرمایه‌گذاران می‌باشد و شما می‌توانید سرمایه‌گذاری دقیق‎‌تری داشته باشید ولی این تنها ابزار سرمایه‌گذاری نیست و شما نمی‌توانید فقط به آن بسنده کنید شما می‌توانید با دنبال کردن ما از جدیدترین مقالات و اخبار این حوزه آگاه شوید.

تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی

300 سال پیش هنگامی که چارلز داو اولین نظریه اقتصادی در رابطه تحلیل بازار را بیان کرد، اهمیت قیمت‌ها و رابطه نزولی و صعودی آن‌ها با هم به وضوح مشخص شد. بعد از طی شدن زمانی، بسیاری از معامله‌گران به این مهم پی بردند که تحلیل کردن تنها مشاهده جو حاکم بر بازار نبوده و باید مفاهیم مهمی را در این رابطه آموزش ببینند. آموزش تحلیل تکنیکال از گذشته تا به امروز مورد توجه معامله‌گران قرار داشته و بخشی از فرآیند آموزش بورس است ، افراد با گذراندن دوره‌های آموزشی مدرن، به یک معامله‌گر حرفه‌ای تبدیل شده‌اند.
تحلیل تکنیکال در برابر تحلیل فاندامنتال(بنیادی) قرار دارد، بیشتر تحلیل گر های به سمت تحلیل تکنیکال می روند زیرا تمام اطلاعات مورد نیاز در خصوص سهم در نمودار ها می باشد و اما در مقابل تحلیلی فاندامنتال فقط قواعد ورود و خروج بازار با استفاده از همان تحلیل تکنیکال بدست می آورند .
علم تحلیل تکنیکال: دانش مطالعه رفتارهای گذشته بازار با هدف پیش بینی آینده بازار
در واقع تکنیکالیست ها تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی بر این اصل معتقدند که قیمت سهام، منعکس کننده تمام فاکتورهای اثر گذار بر روی سهام است یعنی عواملی همانند تحلیل بنیادی، شرایط اقتصادی خرد و کلان، روانشناسی بازار، اخبار و… جدای از قیمت نیستند و تمامی این فاکتور ها در قیمت لحاظ شده و تغییرات قیمت نتیجه تمام فاکتورهای موثر خواهد بود بنابراین تحلیل قیمت ها، تمام آن چیزی است که برای واکاوی آینده یک بازار مالی نیاز داریم!“قیمت ها تمایلی به تغییر روند خود ندارد در واقع قیمت ها دوست دارند روند قبلی خود را حفظ کنند.” روند فعلی قیمت ها تا زمان اعمال یک فاکتور خارجی بازدارنده پابرجا خواهد ماند بنابراین “فقط کافی است روند فعلی قیمت ها را تحلیل کنیم.“وقتی بازار نسبت به قیمت واکنشی نشان داده و الگویی را شکل میدهد در آینده نیز واکنش مشابه ای خواهد داشت و احتمالا این الگو دوباره تکرار خواهد شد.

آشنایی با اصول تحلیل تکنیکال

اصول اساسی تحلیل تکنیکال، شامل سه دست کلی است:

۱- اطلاعات کامل در نمودار قیمت نهفته است.

در واقع مبنای تحلیل تکنیکال همین اصل است. گام اول باید به درک صحیحی از این موضوع برسیم تا بتوانیم با تحلیل تکنیکال آشنا شویم . تحلیلگر تکنیکال می‌داند که تمامی فاکتورهای تأثیر گذار روی قیمت سهم، در نمودار لحاظ شده است. به این معنی که تحلیل قیمت‌ها همان چیزی است که به آن نیاز دارد. اگر عرضه از تقاضا بیشتر شد قیمت‌ بصورت افزایشی و اگر تقاضا بیش از عرضه باشد قیمت کاهش خواهد یافت. تحلیل تکنیکال تغییرات قیمت‌ها را از روی نمودار بررسی میکند و با عواملی که موجب تغییر قیمت می‌شوند (مانند عوامل اقتصادی و سیاسی و..) مرتبط نمی باشد. اگر اصول اولیه تکنیکال را بپذیریم یعنی به این درک دست یافته ایم که قیمت، همه چیز است.

۲- تکرار تاریخ

افرادی که در بورس معامله می کنند می‌کنند به طور معمول در برابر نوسانات قیمت واکنش‌های مشابهی نشان می‌دهند، مجموع این واکنش‌ها باعق به وجود آمدن الگوهای نموداری می شود. از این الگو ها جهت تحلیل تغییر قیمت‌ها استفاده می‌شود. الگوهای نموداری از ۵۰ سال قبل تا به امروز کاربرد دارند و اصل تاریخ تکرار می‌شود به این موضوع اشاره دارد.

۳- روند مشخص قیمت ها

روند به معنای جهت حرکتی قیمت‌ها می‌باشد. با فرض اینکه وقتی از روند صعودی صحبت می‌کنیم به حرکت افزایشی قیمتها توجه می کنیم. تحلیلگران تکنیکال بر این اصل معتقد هستند که قیمت ها از روندها پیروی می کنند. قیمت‌ها تمایل دارند که روند فعلی خود را حفط کنند. تحلیلگران بر این باور هستند که تغییر جهت روندها بر اساس عوامل خارجی است یعنی جهت حرکت قیمت در آینده تغییر نخواهد کرد مگر اینکه عوامل خارجی بر آن اثر گذاشته باشند.

انعطاف‌پذیری و سازگاری تحلیل تکنیکال

اصلی ترین و مهم ترین ویژگی تحلیل تکنیکال تطبیق پذیری و تنوع بالای آن برای انواع معاملات در زمان‌های مختلف می‌باشد. اصول تحلیل تکنیکال را می‌توان در تمام بازارها استفاده کرد. بازار بورس همیشه نوسانات زیادی دارد و در زمان های مختلف می‌تواند فعال‌تر یا آرام‌تر شود. تحلیلگران تکنیکال این انعطاف پذیری و سازگاری را دارد که بر قسمت‌های فعال بازار متمرکز شود و در بازه زمانی خاصی یک روند را انتخاب کند یا روندی را حذف نماید.
به بیان ساده تر علم تحلیل تکنیکال در تمام بازارها از بورس تهران تا بورس نیویورک کاربرد دارد، در واقع هر نمودار قیمت و زمانی تاریخچه‌ای از خود ساخته که این تاریخچه توسط علم تحلیل تکنیکال قابل تحلیل است.

آشنایی با انواع چارت و نمودار قیمت

یکی از مباحثی که در آموزش تحلیل تکنیکال به آن اشاره می‌شود انواع نمودارهایی است که تحلیل‌گران تکنیکال از آن بهره مند می شوند. معمولا دربیشتر پنل‌های تحلیلی تکنیکال از این نمودارها استفاده می شود. این نمودارها شامل نمودار خطی، میله‌ای، شمعی و غیره می‌شوند. اما، قبل از شروع بحث نمودار ها بهتر است انواع قیمت بررسی کرده تا مفاهیم را بهتر درک کنید.

قیمت باز شدن (OPEN): اولین قیمتی است که در بازه معاملاتی روز بین خریدار و فروشنده معامله می شود.

قیمت بسته شدن (CLOSE): آخرین قیمتی که در بازه معاملاتی روز بین خریدار و فروشنده معامله می‌شود.

بالاترین قیمت مجاز (HIGH) : بالاترین قیمتی که در بازه معاملاتی روز صورت گرفته است.

پایین‌ترین قیمت مجاز (LOW) : پایین‌ترین قیمتی که در بازه معاملاتی روز صورت گرفته است.

انواع نمودار ها

نمودار خطی

به طور معمول، ابتدایی ترین قدم در دوره‌های آموزش تحلیل تکنیکال ، نمودارها هستند ، نمودار ساده‌ترین نوع آنها است. این نمودار تنها به نقاط قیمت بسته شدن (close) هر سهم اشاره دارد و بازه بسته شدن قیمت هارا به شکل یک خط به یکدیگر متصل و در معرض نمایش می‌گذارد اما دلیل استفاده از این نمودار به عقیده بسیاری از تحلیل‌گران، اهمیت آخرین قیمت در معاملات است؛ به گونه‌ای که تمام پایین شدن قیمت ها جهت رسیدن به قیمت بسته شدن یا همان قیمت CLOSE انجام می‌شود.نمودار خطی به طور پیش فرض فقط آخرین قیمت های بسته شدن نمایش می دهد به این معنی که سایر اطلاعات نظیر قیمت بازشدن، بالاترین و پایین‌ترین قیمت‌های تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی سهام را نشان نمی‌دهد؛ اما، می‌توان با استفاده از نرم‌افزارهای تحلیلی تنظیمات آن را تغییر داد و تمام اطلاعات فوق را در آن به نمایش گذاشت.

نمودار میله‌ای

نمودار میله‌ای همانطور که از نامش پیداست، تمام مشخصات قیمت از پایین‌ترین تا بالاترین قیمت را در یک بازه زمانی خاص نشان می‌دهد؛ در سر ابتدایی این میله پایین‌ترین قیمت و در قسمت بالایی آن بالاترین قیمت نمایش داده می‌شود. ما بین این دو سر قیمت باز شدن و بسته شدن قرار دارد که به صورت یک خط افقی از طول میله قابل مشاهده است.

نمودار شمعی

در نمودار شمعی خلاصه‌شده نمودار میله‌ای بوده و تمام اطلاعات را به طوربسیار ساده‌تری نمایش داد.این نمودار نسبت به سایر نمودارهای قبلی از محبوبیت بیشتری نزد تحلیل‌گران برخوردار است. نحوه نمایش قیمت‌ها در این نمودار به قدری ساده و جامع است که تمام تحلیل‌گران، و فعالات بازار سرمایه چه مبتدی و یا حرفه ای به راحتی رابطه بالاترین و پایین‌ترین قیمت، باز شدن و بسته شدن قیمت‌ها را درک کنند.

مزایا تحلیل تکنیکال
  • ساز گاری بالال
  • یادگیری بیشتر ، درک و فهم راحت تر
  • سرعت بالای تحلیل تکنیکال و واکنش بهتر
  • معاملات الگوریتمی
  • جستجو و پیدایش = بهترین نقطه خرید و فروش
  • پیش بینی وضعیت آینده اقتصاد
معایب تحلیل تکنیکال
  • عدم کاربرد تحلیل تکنیکال در عرضه اولیه ها
  • تحلیل متعصبانه
  • دریای بیکران ابزارها و روش های مختلف تحلیل تکنیکال!
  • تحلیل شخصی و خود تفسیرگری

روند (Trend) و کاربرد آن در آموزش تحلیل تکنیکال

با کمک این مفهوم می‌توان به خوبی از گذشته قیمت‌ها، چگونگی انتظارات فعالان و تغییرات سطوح مقاومت مطلع شد. خط روند یک خط ترسیمی در نمودار می باشد که به برای نشان دادن روند کلی بازار یا سهام به نمودار اصلی اضافه می‌گردد
.دلیل کاربرد این روش ترسیمی در تحلیل تکنیکال این است که تمام نوسانات جزیی بازار را در نمودار حذف می‌کند تا تحلیل‌گران به راحتی بتوانند مسیر اصلی قیمت‌ها و نقطه نهایی (نقطه‌ای که قیمت در تلاش است تا به آن برسد مشاهده کنند. روند به طور کلی به سه نوع نزولی، صعودی و خنثی تقسیم می‌شود.روند نزولی و صعودی به موج‌هایی اشاره دارد که باعث بالا و پایین شدن قیمت‌ها در مسیر اصلی شده و روند خنثی زمانی صورت می‌گیرد که میزان عرضه و تقاضا تقریبا یکسان باشد.اما، سه روند دیگر به نام‌های روند کوتاه‌مدت، روند بلند مدت و روند میان‌مدت تعریف شده است که در آموزش تحلیل تکنیکال به آن‌ها نیز اشاره می‌شود.

انواع روند از لحاظ زمانی

همیشه در نمودارهای قیمتی دو مولفه را بایکدیگر درنظر می‌گیریم ، این دو مولفه متشکل از قیمت و زمان هستند.روندها جدا از این‌که صعودی و یا نزولی و یا حتی خنثی باشند، دارای زمان نیز هستند. از این‌رو روند را از لحاظ زمانی به سه دسته زیر تقسیم‌بندی می‌کنند:

تحلیلگران با استفاده از مولفه‌های قیمتی و زمانی اعلام می کنند، یک سهم در روند صعودی میان‌مدت است و یا سهم در روند نزولی بلند‌مدت قرار دارد.

قیمت همه چیز را نشان می‌دهد
هرگونه تغییرات قیمتی که در نمودار مشاهده می کنیم، تصمیمات هیجانی ناشی از عرضه و تقاضای معامله‌گران دیگر شکل می‌گیرد. این دسته از اتفاقات باعث تغییر قیمت و و در نهایت ایجاد حرکات قیمتی می‌شود. اما همان‌گونه که هر علتی از یک یا چند معلول تشکیل شده، بنابراین این حرکات قیمتی قبل از تغییر نشانه‌هایی را از خود به جای می‌گذارند.

تاریخ در نمودار تکرار می‌شود

به طور معمول قیمت‌ در طول روندهای مختلف حرکت می‌کند و روندهای گذشته را مجدد تکرار می‌کند. به طور طبیعی روند قیمت به همین گونه است که تمایل به تکرار دارد. براساس روانشناسی بازار، احساساتی مثل ترس و هیجان همواره در چرخه‌های قیمتی گذشته باعث تکرار روندهای گشته می‌شود که در نمودار به یک شکل است.

تحلیل بنیادی چیست؟ آموزش کامل تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی

عمده سرمایه‌گذاران با استفاده از دو روش تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، بازار سرمایه را تحلیل می‌کنند. بررسی‌ها نشان می‌دهد کسانی که در سرمایه‌گذاری بلندمدت بازدهی بالایی داشته‌اند، همگی از تحلیل بنیادی استفاده کرده‌اند. اگرچه تحلیل بنیادی پیش‌نیازهای بیشتری لازم دارد و نسبت به دیگر تحلیل‌ها دشوارتر است، اما می‌تواند سودآوری شرکت‌ها را به‌صورت دقیق‌تر برآورد کند و برای سرمایه‌گذاری مفید باشد .

از آنجا که انجام تحلیل بنیادی برای تمام شرکت‌ها فرآیندی وقت‌گیر است و در زمینه‌های مختلف نیاز به تخصص‌ دارد، تیمی از متخصصان در انیگما، تحلیل بنیادی تمامی شرکت‌ها را انجام داده‌اند و در اختیار سرمایه‌گذاران قرار داده شده است. همچنین در این مقاله تلاش شده با تحلیل بنیادی، انواع متدها و پیش‌نیازهای آن بیشتر آشنا شوید.

تحلیل بنیادی چیست؟ (Fundamental Analysis)

تحلیل بنیادی روشی است که در آن تحلیلگران ارزش ذاتی سهام را با بررسی عوامل مؤثر مانند اقتصاد، صنعت، وضعیت مالی و سودآوری شرکت، محصولات تولیدی و تأمین‌کنندگان، چشم‌انداز بازار و… به‌دست می‌آورند. هریک از تحلیلگران درک متفاوتی از ارزش ذاتی یک سهم دارند و قیمت هر سهم در بورس همواره حول ارزش ذاتی خود نوسان می‌کند و در گذر زمان به آن میل خواهد کرد.

در نمودار زیر روند نوسانات قیمت یک سهم حول ارزش ذاتی آن نمایش داده شده است. اگر قیمت سهم در بورس از ارزش ذاتی محاسبه‌شده کمتر باشد (نقطه C)، احتمال افزایش قیمت سهم وجود دارد و آن سهم برای خرید مناسب است. در صورتی که قیمت سهم بیشتر از ارزش ذاتی آن باشد (نقطه A)، خرید آن سهم پیشنهاد نمی‌شود و بهتر است دارندگان آن، سهم خود را بفروشند. همچنین اگر قیمت در نزدیکی ارزش ذاتی باشد احتمالاً فرد با خرید یا فروش آن سود نمی‌کند (نقطه B). درنتیجه اگر تحلیلگر بنیادی دقت بالایی در تحلیل خود داشته باشد، برآورد بهتری از ارزش ذاتی سهام خواهد داشت و درنتیجه موفق عمل می‌کند.

نمودار ارزش ذاتی و قیمت سهام در بازار

نمودار ارزش ذاتی و قیمت سهام در بازار

رویکردهای تحلیل بنیادی

در تحلیل بنیادی دو رویکرد بالا به پایین و رویکرد پایین به بالا وجود دارد. در رویکرد بالا به پایین که به آن نگاه کل به جز نیز گفته می‌شود، تحلیلگر ابتدا اقتصاد کلان جهان و عوامل موثر بر آن را تحلیل می‌کند. سپس اقتصاد ایران و مواردی مانند قیمت دلار، تصمیمات سیاسی که بر اقتصاد کشور تاثیرگذار است و بسیاری دیگر از موارد بررسی می‌شود. در مرحله بعد صنعت‌های موجود در کشور مورد بررسی قرار می‌گیرند. در این مرحله صنعتی که با توجه به اقتصاد کلان و اقتصاد کشور از شرایط مطلوب‌تری برخوردار باشد، انتخاب می‌شود. پس از بررسی تمام موارد ذکر شده می‌توان شرکت‌های فعال در آن صنعت و جایگاه شرکت در زنجیره آن صنعت را مورد بررسی قرار داد و تحلیل کرد.

در رویکرد دوم این روند به طور عکس پیش می‌رود. به این صورت که ابتدا یک شرکت از نظر عملکرد و میزان سودآوری مورد بررسی قرار می‌گیرد، سپس صنعت آن شرکت و در نهایت اقتصاد داخلی و جهانی و تاثیرات آن بر صنعت و شرکت مورد نظر، بررسی می‌شود.

ارزش‌گذاری سهام در تحلیل بنیادی

تحلیلگران بنیادی براساس متدهای مختلف هر سهم را ارزش‌گذاری می‌کنند. برای آشنایی بیشتر با روش‌های ارزش‌گذاری و کارایی‌شان می‌توانید مقاله روش‌های ارزش‌گذاری در تحلیل بنیادی و ویژگی‌های آن» را بخوانید. به‌طور خلاصه این روش‌­ها شامل موارد زیر هستند:

ارزش‌گذاری مبتنی بر دارایی‌ها

در این روش می‌توان از طریق محاسبه ارزش دفتری سهام، ارزش جایگزینی و یا ارزش خالص دارایی‌ها (NAV) ارزش حدودی یک شرکت را برآورد کرد.

ارزش‌گذاری با استفاده از ضرایب

در ارزش‌گذاری به روش ضرایب با استفاده از برخی نسبت‌های مالی نظیر نسبت قیمت به درآمد، قیمت به سود عملیاتی، قیمت به سود خالص و قیمت به ارزش دفتری ارزش‌گذاری می‌شود.

ارزش‌گذاری مبتنی بر تنزیل جریان‌های وجوه نقد

در این متد، سهام در بازه‌های زمانی طولانی از روش‌های FCFF ،FCFE و DDM ارزش‌گذاری می‌شوند.

ارزش‌گذاری مقایسه‌ای

در این روش می‌توان ارزش یک شرکت را با شرکت مشابه آن مقایسه کرد.

برای تحلیل بنیادی با هریک از متدهای بالا، باید وضعیت و شرایط مالی شرکت بررسی شود. برای این کار تحلیلگران باید با مفاهیم حسابداری، صورت‌های مالی، فرایندهای تولید محصولات، زنجیره ارزش صنعت و.. آشنا باشند. در ادامه تلاش شده است تا طریقه دستیابی به اطلاعات ذکرشده، مطرح گردد.

حسابداری چیست؟

حسابداری شناسایی، اندازه‌گیری، ثبت و گزارش شفاف اطلاعات مالی بنگاه‌های اقتصادی است؛ به‌گونه‌ای که امکان قضاوت و تصمیم‌گیری آگاهانه برای تمامی استفاده‌کنندگان وجود داشته باشد. حسابداران با فراهم کردن اطلاعات لازم کمک می‌کنند مدیران و سهامداران نسبت به مسائل اقتصادی شرکت آگاه باشند و بتوانند با استفاده از این اطلاعات تصمیمات و سیاست‌های مناسب را اتخاذ کنند. همچنین این اطلاعات به افرادی که می‌خواهند سرمایه‌گذاری کنند کمک می‌کند تا پیش از سرمایه‌گذاری از وضعیت مالی و عملکرد شرکت‌ها مطلع شوند و طبق آن تصمیم‌گیری کنند.

  • در حسابداری قانونی وجود دارد که به آن معادله اساسی حسابداری گفته می‌شود. درک این قانون بسیار ساده است و بیان می‌کند که در یک شرکت کل میزان دارایی‌ها با جمع بدهی‌ها و حقوق صاحبان سهام برابر است.

به‌طور مثال شخصی برای تأسیس و راه‌اندازی یک شرکت 200 میلیون تومان پول نیاز دارد، به این مبلغ کل دارایی شرکت گفته می‌شود. حال فرض کنید شخص خودش 150 میلیون تومان پول دارد و 50 میلیون تومان دیگر را از بانک وام دریافت می‌کند یا از شخص دیگری این مبلغ را قرض می‌گیرد. در این‌جا بدهی شرکت 50 میلیون تومان و حقوق صاحبان سهام نیز 150 میلیون تومان است. طبق معادله اساسی حسابداری دارایی شرکت (200 میلیون تومان) با مجموع بدهی (50 میلیون تومان) و حقوق صاحبان سهام آن شرکت (150میلیون تومان) برابر است.

جزئیات اطلاعات مالی بنگاه‌های اقتصادی مانند سرمایه، بدهی و… بسیار گسترده هستند و توسط حسابداران ثبت می‌شوند. حسابداران این گزارش‌های مالی را به‌صورت جامع در قالب صورت‌های مالی ارائه می‌دهند. شرکت‌های بورسی موظف‌اند این اطلاعات را در سامانه جامع اطلاعات ناشران بورسی کدال (codal.ir) منتشر کنند تا همه بتوانند به آن دسترسی داشته باشند. همچنین این اطلاعات را در بسیاری از سایت‌های دیگر نیز می‌توان یافت.

صورت‌های مالی اساسی کدام‌اند؟

شرکت‌ها فعالیت‌های خود را در قالب دوره‌های مالی مختلف به ‌صورت گزارش‌های دوره­‌ای ارائه می‌دهند که به آن صورت‌های مالی منتهی به دوره مورد گزارش گفته می‌شود. برای مثال صورت‌‌های مالی سال مالی منتهی به 1399/12/30، صورت‌های مالی میان‌دوره‌ای 9 ماهه منتهی به 1399/09/30 و صورت‌های مالی میان‌دوره‌ای 6 ماهه منتهی به 1399/06/30 نمونه‌هایی از صورت‌های مالی شرکت فولاد مبارکه اصفهان هستند که در سامانه کدال منتشر شده‌اند. صورت‌های مالی اساسی عبارت‌اند از:

ترازنامه

ترازنامه وضعیت و موقعیت مالی هر بنگاه را در انتهای دوره مالی نشان می‌دهد. به این معنی که شرکت چه دارایی‌هایی دارد و این دارایی‌ها از چه محلی (بدهی‌ها و سرمایه) تأمین شده است. ترازنامه بر اساس معادله اساسی حسابداری است و از دو ستون تشکیل شده است. در ستون تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی سمت راست انواع دارایی‌ها و در ستون سمت چپ بدهی‌ها و سرمایه صاحبان بنگاه آمده است. طبق معادله اساسی حسابداری این دو ستون همواره باید برابر باشند. در حقیقت ترازنامه در هر لحظه تصویری از تمام حساب‌های مالی تجمیع‌شده شرکت را نمایش می‌دهد.

صورت سود و زیان

صورت‌ سود و زیان عملکرد مالی شرکت را در یک دوره مالی نشان می‌دهد. در صورت مالی سود و زیان با استفاده از درآمدها و هزینه‌ها سود شرکت محاسبه می‌شود. سود خالص برابر کلیه درآمدها منهای کلیه هزینه‌های شرکت در یک دوره مالی است. درآمد در اینجا شامل هرگونه درآمد نقدی و غیرنقدی حاصل از ارائه خدمات، فروش کالا و… است. همچنین هزینه یعنی تمام وجوه نقدی و غیرنقدی که برای مواردی مانند خرید مواد اولیه، حقوق کارکنان، مالیات و… پرداخت می‌شود.

همان‌طور که گفته شد در فرمول بالا تمام درآمدها و هزینه‌های نقدی و غیرنقدی مدنظر است. چون وجه نقد و گردش آن در بنگاه‌های اقتصادی اهمیت زیادی دارد باید صورت مالی دیگری نیز وجود داشته باشد.

صورت جریان وجوه نقدی

جریان وجوه نقدی یکی از صورت‌های مالی است که پول نقد در حال جریان، یعنی دریافت‌ها و پرداخت‌های نقدی را در پایان دوره مالی نشان می‌دهد. این وجوه نقد می‌تواند وجه نقد ناشی از فعالیت‌های عملیاتی، سرمایه‌گذاری‌ها و تأمین مالی باشد.

گزارش فعالیت هیئت‌مدیره چیست؟

گزارش فعالیت هیئت‌مدیره گزارشی است که سالیانه پس از پایان سال مالی شرکت‌ها همراه با صورت‌های مالی حسابرسی شده در سامانه کدال منتشر می‌شود. این گزارش از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و مواردی مانند اعضای هیئت‌مدیره، وضعیت عمومی شرکت، جایگاه شرکت در صنعت، فرصت‌ها و تهدیدها، وضعیت درآمدی، چشم‌انداز شرکت و… در آن آمده است. از آنجا که آینده شرکت در سرمایه‌گذاری مهم است، افراد با مطالعه گزارش هیئت‌مدیره علاوه بر اطلاعاتی که از طریق صورت‌های مالی به دست می‌آورند، درباره آینده شرکت و طرح‌ها و برنامه‌های اقتصادی آن نیز مطلع می‌شوند.

فرض کنید شرکتی برای واردکردن برخی مواد اولیه موردنیاز خود به دلایلی مانند تحریم به مشکل برخورده باشد و تصمیم بگیرد با راه‌اندازی واحدی جدید، خود آن ماده خاص را تولید کند. اگر شرکت در طرح خود موفق عمل کند سود زیادی خواهد کرد. موضوعاتی مانند مثالی ذکر شده در گزارش هیئت‌مدیره مطرح می‌شود و افراد می‌توانند با دید بهتری درباره سرمایه‌گذاری در آن شرکت تصمیم بگیرند.

مزایا و معایب تحلیل بنیادی

از مهمترین مزایای تحلیل بنیادی می‌توان به دقیق بودن آن اشاره کرد. همچنین تحلیل بنیادی برای سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت بسیار مناسب است. یکی دیگر از مزیت‌های تحلیل بنیادی کاربرد خوب آن برای سرمایه‌های بالا است. بنابراین تحلیل بنیادی برای سرمایه‌گذارانی با سرمایه زیاد که به دنبال کسب سود در بلندمدت هستند، کاربرد زیادی دارد.

تحلیل بنیادی در کنار مزایای خود، دارای معایبی نیز می‌باشد که از این معایب می‌توان به دشوار و زمان‌بر بودن آن اشاره کرد. همچنین همانطور که مطرح شد افراد برای انجام این تحلیل نیاز به اطلاعات مالی و حسابداری دارند. در تحلیل بنیادی باید عوامل زیادی مانند شرایط اقتصاد داخلی و بین‌المللی، جایگاه شرکت در زنجیره صنعت، وضعیت مالی و سوددهی شرکت‌ها و… بررسی شود. برخلاف تحلیل تکنیکال، بررسی تمام این موارد و انجام تحلیل بنیادی برای تمام شرکت‌ها به تخصص‌ و صرف زمان زیادی نیاز دارد و برای تمام افراد امکان‌پذیر نیست . می‌توانید در مقاله‌های تحلیل تکنیکال چیست و معایب تحلیل تکنیکال با تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا شوید.

چرا باید از تحلیل بنیادی استفاده کرد؟

تحلیل

هنگامی‌که سرمایه‌گذار سهمی را می‌خرد، مالک آن شرکت می‌شود. اگر ارزش شرکت و دارایی‌های آن افزایش یا کاهش داشته باشد، در ارزش سهام فرد نیز تأثیرگذار است. همچنین فرد به نسبت سهام خود از سود شرکت بهره می‌برد یا از زیان آن ضرر خواهد کرد. پس داشتن اطلاعات دقیق و جامع از شرایط اقتصادی، سوددهی، برنامه‌ها و… یک شرکت برای سرمایه‌گذاری بسیار مهم و تأثیرگذار است. تحلیل بنیادی، تحلیلی است که همه این اطلاعات مهم را بررسی کرده و با توجه به آن قیمت سهم را محاسبه می‌کند.

انیگما با تیمی از متخصصان، تحلیل بنیادی تمامی شرکت‌ها را انجام داده و در اختیار سرمایه‌گذاران قرار می‌دهد. سرمایه‌گذاران می‌توانند با دسترسی به این اطلاعات و سرمایه‌گذاری مناسب، سود زیادی کسب کنند.

برای کسب اطلاعات بیشتر و ارتباط با تحلیلگران انیگما اطلاعات خود را در قسمت نظرات وارد کنید.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا