نظریه داو جونز

آشنایی با تحلیل تکنیکال بورس
در سالهای نه چندان دور، افراد برای تحلیل بازار از تجربهی خود کمک میگرفتند؛ بسیاری از کاسبان سرشناس در بازار با استفاده از تجربیات خود و پدرانشان میتوانستند با تحلیل درست، سود بسیار خوبی کسب نمایند. اما با وسعت و رقابتی شدن شدید بازار و حضور فضای مجازی در بازار دیگر تجربه به تنهایی کافی نبود و باید تحلیلها با کمک علم، شکل واقعیتری به خود میگرفتند. افراد حاضر در بورس نام تحلیل تکنیکال را زیاد شنیدهاند ما در این مقاله سعی میکنیم شما را با این تحلیل آشنا نماییم. اگر شما هم مایل هستید تحلیل تکنیکال بورس را بیاموزید، پس تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید.
در هر بازار مالی که داد و ستد جریان دارد، اشخاص تلاش میکنند تا به سود بیشتری دست پیدا کنند. بهدست آوردن این سود نیاز به شناسایی فرصتها دارد. منظور از فرصت، بهترین زمان برای خریدن کالای سرمایهای با کمترین قیمت و فروش کالا با بالاترین قیمت است. برای این کار فعالان در بازار سرمایه همیشه در حال تحلیل بازار هستند.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
دربارهی شروع تحلیل تکنیکال اختلاف نظرهایی وجود دارد؛ بعضی از نوشتهها آن را به یک تاجر برنج ژاپنی به نام سوکیوهونما نسبت میدهند و برخی دیگر استفاده از تحلیل تکنیکال را مربوط به قرن هجدهم و اروپاییها میدانند. با این حال به نظر میرسد باید چارلز داو که یک روزنامهنگار آمریکایی است را به عنوان آغازگر تحلیل تکنیکال مدرن بشناسیم.
چارلز داو به همراه دوست خود ادوارد جونز شرکتی در کنار دفتر بورس داشت که نام آن را داو جونز گذاشته بودند؛ کار این شرکت تهیهی بولتنهای بورسی بود. شرکت داو جونز اولین بولتن شاخصهای سهام را منتشر کرد. در این بولتن داو تحلیلی از محاسبهی مبنای وزنی قیمت سهام منتشر میکرد. به تدریج نظریاتی که او هر هفته دربارهی شاخص بورس ارائه مینمود به نظریه داو شهرت پیدا کرد. نظریات داو سبب شد فعالان بورس متوجه شوند در زمانهای خاصی قیمتها و صعود و نزول ارزش سهام تکرار میشوند. آنها این بالا و پایین شدن قیمتها را بر روی نمودارهایی بردند و به صورت الگوهایی تکرار پذیر رسم کردند.
ریچارد وایکاف بر اساس نظریات داو آموزشهای تحلیل تکنیکال در کشور آمریکا برگزار نمود. در سال ۱۹۴۸ اولینکتابهای تحلیل تکنیکال در آمریکا چاپ شد. در سال ۱۹۵۰ تحلیلهای ریاضی نیز وارد تحلیل تکنیکال شد با گستردگی بورس و پذیرش این نوع از تحلیل بین فعالان بورسی، تحلیل تکنیکال در جهان رواج پیدا کرد.
تعریف تحلیل تکنیکال
تعاریف زیادی برای تحلیل تکنیکال عنوان شده است که ما در این قسمت به تعدادی از آنها میپردازیم.
تحلیل تکنیکال، علم بررسی نمودار قیمت-زمان سهام است.
تحلیل تکنیکال، بررسی گذشتهی نمودار سهام، پیشبینی آیندهی سهام و سرانجام اتخاذ بهترین تصمیم در حال حاضر است. این تصمیم میتواند یکی از موارد خرید، فروش، نگهداری، و یا خروج از بازار سهام باشد.
به عبارتی، تحلیل تکنیکال به معنی جستجو و کشف قوانین ریاضی، الگوها و اشکال هندسی است که اغلب بر روی نمودار قیمت ظاهر میشوند و میتوان بر مبنای آنها انتظار وقوع رفتارهای مشخص را از جانب قیمت داشت.
اصول اساسی تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال بر روی سه اصل برقرار است که به اصول اولیه معروفاند و نخستین بار توسط چارلز داو بیان شدند:
همه چیز در قیمت نهفته است.
طبق این نظریه اشخاص میتوانند با در نظر داشتن قیمت سهام، تحلیل خود را بر ارزش آیندهی سهام پیشبینی نمایند. به این نظریه اصطلاح اصل کفایت اطلاعات نیز گفته میشود.
آینده شبیه به گذشته است.
اصلی وجود دارد که نشان میدهد رخدادهای گذشته، دوباره به شیوهای یکسان تکرار میشوند. این اصل در ریاضی به استقرای ریاضی معروف است. بنابراین تحلیلگران با این در نظر گرفتن این اصل به دنبال الگویی تکرار شونده در روند ارزش سهام میگردند.
قیمت تمایل به حفظ روند جاری دارد.
در زمانهایی که بازارها بر یک روند قیمتی پیش میروند، مشاهده میشود که تا زمانی که یک شوک به بازار وارد نشود، بازار روند خود را حفظ میکند. مثلا زمانی که بازار یک روند صعودی را از خود نشان میدهد، اکثر معاملهگران تمایل دارند بازار بر همین روند فعالیت خود را ادامه دهد و فعالان نسبت به اخبار مثبت بازار واکنش نشان داده و بازار روند صعودی خود را حفظ کند؛ اما زمانی که بازار در اثر یک شوک روند نزولی پیدا کند اخبار منفی بیشتر داغ شده و بازار روند نزولی طی خواهد کرد.
البته این اصول تحلیل تکنیکال همیشگی نیستند و همیشه امکان نقض آنها وجود دارد.
مباحث اصلی تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال در مرور زمان بر اساس نظریات گوناگونی که به آن اضافه شده، شاخ و برگ زیادی پیدا کرده است. بر همین اساس امروز فعلان بازار با کمک آن میتوانند به تحلیلهای مناسبی دست پیدا کنند. در ادامه تعدادی از این الگوها را مورد بررسی قرار میدهیم.
الگوی کندال یا شمعهای ژاپنی
این الگو اولین بار توسط برنج فروشان ژاپنی شکل گرفت و به آن شمعهای ژاپنی گفته میشد؛ اما در زبان انگلیسی به Candlestickشمعدان گفته میشود. این نوع نمودارها علیرغم سادگی، یکی از کارآمدترین تحلیلها هستند. هر کندل استک بر یک بازه زمانی خاص تعریف میگردد که این بازهی زمانی، بستگی به تایم فریم انتخابی برای نمودار دارد. هر کندال از یک بدنه مستطیلی شکل و دو پاره خط در بالا و پایین آن تشکیل میشود. به قسمت مستطیلی اصطلاحاً بدنه کندل و به پاره خطهای بالایی و پایینی اصطلاحاً شاخ و دم و یا فتیلههای شمع و یا سایه (shadow) میگوییم. رنگ بدنهی کندل میتواند صعودی یا نزولی بودن آن را مشخص نماید.
الگوها و پترنهای تکنیکال
در این روش به جستجوی اشکال هندسی آشنا بر روی نمودار میگردیم. هر یک از این اشکال میتواند موقعیتهای بسیار سودآوری را در اختیارمعاملهگر قرار دهد. برخی از مهمترین پترنهای کلاسیک عبارتند از: خطوط افقی (سطح حمایت و مقاومت)، خطوط مورب (خطوط روند و کانال صعودی و نزولی)، الگوهای سقف و کف دوقلو، الگوهای سرشانه مستقیم و معکوس، انواع مثلث متقارن، کنجهای صعودی و نزولی، الگوی پرچم و… .
اندیکاتورها و سیستمهای معاملاتی اندیکاتوری
اندیکاتورها مجموعهای از فرمولهای ریاضی هستند که بصورت یک ابزار قدرتمند در اختیار شما قرار میگیرند تا روند جاری را بهتر تشخیص دهید. همچنین به شما کمک میکنند تا بهترین نقاط را برای ورود و خروج بهینه و بهموقع پیدا کنید. اندیکاتورها علیرغم آنکه هیچگونه ادعایی مبنی بر دارا بودن قابلیت پیشبینی آینده ندارند اما برمبنای خاصیت ریاضیگونه و روباتیکشان میتوانند شما را از دام بزرگترین آفت معاملهگری که همان شک، تردید و دودلی است نجات دهند. در واقع اندیکاتورها میتوانند نقش بهترین مشاور مالی را برای شما ایفا نمایند.
ابزار فیبوناچی
برای تشخیص درست تحلیل بازگشت و یا ادامهی روند در بازار مالی، از ابزار فیبوناچی استفاده میکنیم. این ابزار در بین کاربران تکنکیال بورس بسیار محبوب است. ابزارهای فیبوناچی طیف گستردهای دارند اما در میان این طیف سه مدل آن از سایر موارد اهمیت بیشتری دارد:
- فیبوناچی اصلاحی: برای اینکه بدانیم یک حرکت اصلاحی چه زمانی به پایان خود نزدیک میشود از این ابزار استفاده مینماییم.
- فیبوناچی گسترشی: از این ابزار بیشتر کاربران برای تعیین اهداف قیمتی استفاده میکنند. البته از فیبوناچی گسترشی برای پیدا کردن نقاط ورود نیز استفاده میشود.
- فیبوناچی بازتابدهنده: به این ابزار فیبوناچی پروجکشن نیز میگویند. برای این که نقاط متقارن را در تحلیل پیدا کنیم، ابزار فیبوناتچی بازتابدهنده کاربرد بسیاری دارد.
امواج الیوت
یکی از عجیبترین مباحث نوین در تحلیل تکنیکال، امواج الیوت است. امواج الیوت جزء معدود تحلیلهای تکنیکال به حساب میآید که هواداران آن ادعای پیشبینی بازار را دارند. نظریهی امواج الیوت سعی میکند به نمودار قیمت بهعنوان مجموعهای از امواج نگاه کند و تلاش میکند بر مبنای نحوهی چیدمان در کنار یکدیگر بتواند روند آتی بازار را حدس بزند. در تئوری الیوت، امواج نظریه داو جونز الیوت در یکی از دو گروه اصلی امواج ایمپالسیو و اصلاحی طبقهبندی میشوند. امواج ایمپالسیو امواجی هستند که قیمت را به جلو پیش میبرند و امواج اصلاحی در مواقعی رخ میدهند که قیمت ناچار به توقف، تنفس و تجدید قوا میشود.
نتیجهگیری
بسیاری از افراد حاضر در بورس برای آنکه بتوانند سرمایهی خود را اضافه نمایند در این بازار حضور پیدا میکنند. با این حال، پس از مدتی به دلیل اینکه در سرمایهگذاری خود اشتباه کردهاند دچار ضرر و زیان شده و همهی سرمایهی خود را از دست میدهند. یکی از دلایل بروز چنین اتفاقی، این است که آنها در بورس بهگونهای علمی حضور ندارند و بیشتر براساس شایعات و نقلقولها اقدام به خرید و فروش سهام مینمایند. این در حالیست که بورس یک فعالیت کاملا علمی است و باید براساس علم و دانش اقدام به خرید و فروش سهام نمود. تحلیل تکنیکال یکی از این روشها است که میتواند در خرید و فروش سهام به شما کمک کند. آنچه نگارش شد قطرهای از یک دریای بیکران بود که باید برای دانستن این دانش در بازار سهام کاملا تحلیل تکینکال را آموخت.
اگر شما هم در مسیر یادگیری بورس هستید، ما در اکسپرت شو، پیشنهاد میکنیم سایر مطالب ما در زمینه آموزش بورس را از دست ندهید.
آشنایی با تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی
قیمت همهچیز است! در واقع قیمت تنها چیزی است که باید مورد تحلیل قرار گیرد، چراکه تمام عوامل عرضه و تقاضا بر روی قیمت اثرات خود را گذاشتهاست.
برای خیلیها این سؤال مطرح میشود که تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟ پیش از هر چیز لازم است بدانید تحلیل تکنیکال یا تحلیل فنی(Technical Analysis) حدود ۳۰۰ سال عمر دارد. شاید بتوان گفت که نخستین استفاده مستقیم اقتصادی مشهور از تحلیل تکنیکال را چارلز داو انجام دادهاست. (چارلز داو متولد سال ۱۸۵۱ در شهر استرلینگ در ایالاتمتحده بوده و شاخص صنعتی داو جونز و والاستریت ژورنال توسط وی به ثبت رسیدهاست) گفتارها و دیدگاههای داو در مورد رفتار بازار و مباحث روند به نظریه داو شهرت یافتهاست.
نظریه داو چه میگوید؟
قیمت همهچیز است! در واقع قیمت تنها چیزی است که باید مورد تحلیل قرار گیرد، چراکه تمام عوامل عرضه و تقاضا بر روی قیمت اثرات خود را گذاشتهاست.
بازار دارای روندهای مشخصی است. براساس نظریه داو بازار از روندهای صعودی و نزولی مشخصی تبعیت میکند؛ در واقع روند صعودی پیوسته افزایش یافته و قلهها را میسازد و روندهای نزولی درههای قیمتی را تشکیل میدهد. داو معتقد بود که قانون سوم نیوتن (همان قانون عمل و عکسالعمل) در بازارهای مالی نیز کار میکند؛ به این معنی که پشت هر صعود (عمل) نزولی (عکسالعمل) نهفتهاست.
در ادامه به بررسی تعاریف دیگری از تحلیل تکنیکال میپردازیم:
تحلیل تکنیکال روشی است برای پیشبینی قیمت اوراق، کالا و سایر عوامل قیمتپذیر بر پایهٔ الگوی تغییرات قیمت، حجم و بدون در نظر گرفتن عوامل بنیادین بازار
تحلیل تکنیکال، تحلیلی است که براساس بررسی حرکات قیمت در گذشته، به بررسی و پیشبینی آینده میپردازد.
تحلیل تکنیکال، تحلیلی است بر پایه رفتارهای بازار بهواسطهٔ بررسی نمودار قیمت، حجم معاملات، شکلگیری الگوها و سایر شاخصهای تکنیکال
همچنین آقای جیپرینگ در کتاب Technical Analysis Explained اشاره میکند که اصلیترین هنر تحلیل تکنیکال این است که در مراحل نخست تغییرات قیمتی با ورود به سهم برای کسب بازدهی به موجسواری بپردازید.
علم تحلیل تکنیکال در حالت کلی به دو دسته زیر تقسیم میشود:
تحلیل تکنیکال ذهنی Subjective Technical Analysis
در این نوع تحلیل مفاهیم براساس یکسری مشاهدات است که پس از مشاهده، هر فردی برداشت خود را از آن الگو خواهد داشت. یعنی اگر فردی یک الگو را در نموداری ببیند، ممکن است فرد دیگر آن الگو را بنا به دلایلی شناسایی نکند و بهعبارتدیگر برداشتها متفاوت خواهند بود، مثلاً در الگوهای کلاسیک این نکته وجود دارد.
تحلیل تکنیکال عینی Objective Technical Analysis
در این نوع تحلیل همانطور که از نامش پیداست، مفاهیم براساس محاسبات است و بنابراین وقتی گفته میشود که قیمت بالای پارامتر معینی قرارگرفته است، تا حدودی این حرف دقیق است و تفسیر همه تحلیلگران از این گزاره یکسان است.
با توجه به این تعاریف، تعریفی که از تحلیل تکنیکال میتوان داشت به این صورت است:
تحلیل تکنیکال در واقع یک هنر است که به شما این امکان را میدهد تا با استفاده از روشها و تکنیکهایی که شامل یکسری ابزار، نمودار، اندیکاتور و… است، بهپیشبینی قیمتها بپردازید و مهمتر از آن این است که در این نوع تحلیل به این مرحله میرسید که اگر این اتفاقی برای سهم یا شاخصی رخ بدهد، انتظار بازار برای آن سهم یا شاخص چه خواهد بود.
نکتهای که اینجا مطرح میشود این است که تحلیل تکنیکال و تحلیل نموداری نهتنها در بازارهای مالی همچون بازار سرمایه به کار میرود، بلکه در سایر بازارها از جمله بازار مسکن، بازار ارز و بازارهای کالایی همچون فلزات رنگی و محصولات کشاورزی و … نیز استفاده میشود؛ بنابراین شما با تحلیل تکنیکال میتوانید تنها با تکیهبر دانش تکنیکی و نموداری خود و بدون توجه به اخبار، شایعات و عوامل بنیادی به بررسی رفتار بازار و خریدوفروش در آن بپردازید. یادآوری میشود که براساس آموزههای تحلیل تکنیکال همه اطلاعات مهم بازار در قیمتها و حجم معاملات منعکس شدهاست.
نخستین تحلیلگران تکنیکال چه کسانی بودند؟ از چارلز داو تا جان مگی
نخستین تحلیلگران تکنیکال چه کسانی بودند؟ از چارلز داو تا جان مگی
برخی از سبکهای سرمایهگذاری فقط و فقط به تحلیل تکنیکال سهام وابسته هستند. افرادی که به این شیوهها پایبندند چنین ادعا میکنند که اصلا کاری به بنیاد سهام ندارند. چرا که تمام آنچه که برای تحلیل به آن نیاز دارند، در نمودارهای قیمتی و فنی قابل مشاهده است. اما تحلیل تکنیکال سهام بورس از کجا سرچشمه گرفت؟ منشا آن کجاست؟ در این مطلب نگاهی به این مسئله خواهیم داشت و به افرادی اشاره خواهیم کرد که پیشگامان این عرصه بودند و نامشان به عنوان نخستین تحلیلگران تکنیکال ماندگار شده است.
فهرست مطالب این مقاله با دسترسی سریع
چارلز داو (Charles Dow)؛ همهچیز زیر سر اوست!
چارلز داو در تاریخ مسائل مالی جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است. او نشریهی وال استریت ژورنال را تاسیس کرد. نشریهای که به عنوان معیاری برای سنجش مقالات مالی به کار میرود. اما دلیل مهمتر این است که او شاخص صنعتی داو نظریه داو جونز جونز را ایجاد کرد. او با این کار دری را به دنیای تحلیل تکنیکال سهام بورس باز کرد. آقای داو میانگین قیمتهای بالا و پایین معاملات خود را به صورت روزانه، هفتگی و ماهانه ثبت کرد. سپس دادههای ثبتشده را با الگوهای بازار در زمان رشد یا افت مرتبط کرد. پس از آن بود که شروع به نوشتن مقالاتی کرد که نشان میداد چطور به کمک الگوهای مشخص میتوان وقایع و رخدادهای قبلی بازار سهام را پیشبینی کرد و توضیح داد. او این مقالات را همیشه پس از وقوع این اتفاقها مینوشت. با این حساب نام آقای داو را میتوان در صدر فهرست تحلیلگران تکنیکال جای داد.
با اینهمه نمیتوان تمام یا حتی بخش عمدهای از اعتبار نظریهای را که به اسم داو است، برای او لحاظ کرد. اگر شخصی به نام ویلیام. پی. همیلتون نبود، نظریه داو تنها در تایید اصول بیپایه و سست بازار کاربرد داشت. آن هم از طریق رویکردی به گذاشته.
ویلیام پیتر همیلتون (William P. Hamilton)؛ نخستین کسی که دل به دریای مواج تکنیکال زد!
نظریه داو مجموعهای از روندهای بازار بود که میشد آن را به امواج دریا تشبیه کرد. روند بلندمدت و بنیادی چهارساله (یا بیشتر)، مانند جزر و مد بازار بود. حرکات صعودی و گاوی یا نزولی و خرسی این جزر و مدها را تشکیل میدادند. این حرکات با امواج کوتاهمدتتری که به مدت یک هفته تا چند ماه طول میکشید، ادامه پیدا میکردند. در نهایت موجهای کمتلاطم و کوچکی ایجاد میشدند که همان نوسانهای روزانهی ناچیز بودند.
همیلتون که پس از داو، از جمله اثرگذارترین تحلیلگران تکنیکال بورس است، از این معیارها در کنار چند قاعدهی دیگر استفاده کرد تا بتواند بازارهای گاوی یا خرسی را با دقتی قابل توجه پیشبینی کند. او از قواعدی مانند میانگین حمل و نقل و میانگین صنعتی که مسیر همدیگر را تایید میکردند بهره برد.
ویلیام پیتر همیلتون توانست سقوط بازار سهام سال ۱۹۲۹ را خیلی نظریه داو جونز زودتر یعنی در سالهای ۱۹۲۷ و ۱۹۲۸ پیشبینی کند، نظر نهایی را درست سه روز قبل از این واقعه و در تاریخ ۲۱ اکتبر سال ۱۹۲۹ اعلام کرد. چند هفته پس از این اتفاق بود که همیلتون در سن ۶۳ سالگی از دنیا رفت.
بیشتر بخوانید
رابرت رئا (Robert Rhea)؛ مرد عمل
رابرت رئا یکی دیگر از تحلیلگران تکنیکال بود که در این عرصه نام او جزو پیشگامان به چشم میخورد. او از نظریه داو استفاده کرد و آن را به یک شاخص کاربردی تبدیل کرد. رئا از این شاخص برای پیشبینی حرکات کوتاهمدت یا بلندمدت استفاده میکرد. او در سال ۱۹۳۲ کتابی درسی با نام نظریه داو (The Dow Theory) نوشت. رئا در استفاده از این تئوری عملکرد موفقی داشت و میتوانست درهها و قلهها را پیشبینی کند. همچنین توانایی خوبی در کسب سود از این پیشبینیها داشت. رئا در مدتی کوتاه پس از تسلط بر نظریه داو، دیگر نیازی به آن نداشت که بر اساس دانش خودش معاملهای انجام دهد. تنها کاری که باید میکرد این بود که دانشش را روی کاغذ بیاورد.
رئا نوشتههایش را در خصوص سرمایهگذاری با عنوان Dow Theory Comments منتشر کرد. ثروتی که پس از پیشبینی رسیدن بازار به نقطهی کف در سال ۱۹۳۲ و سقف در سال ۱۹۳۷ نصیب خوانندگان این نوشتهها شد، موجب شد هزاران نفر دیگر به خرید آن روی بیاورند. زندگی رئا، مردی که میتوانست بازار را پیشبینی کند نیز همانند همیلتون کوتاه بود. او در سال ۱۹۳۹ درگذشت.
ادسون گولد (Edson Gould)؛ جادوگر بازار بورس
شاید از میان تحلیلگران تکنیکال، دقیقترین پیشگوی بازار با سوابقی طولانی، ادسون گولد بود که تا سال ۱۹۸۳ یعنی در سال ۸۱ سالگی همچنان در حال پیشبینی بازار بود. گولد بیشتر ثروت خود را از طریق نوشتن در روزنامهها به دست آورد تا از سرمایهگذاری. او حق اشتراک نشریه را در سال ۱۹۳۰ به مبلغ ۵۰۰ دلار میفروخت. گولد تمام نقاط مهم در بازارهای گاوی و خرسی را به دست میآورد و پیشبینیهایی میکرد که به طرز عجیبی دقیق بودند. مثلا افزایش ۴۰۰ واحدی شاخص داو جونز را در بازار گاوی ۲۰ ساله پیشبینی کرد؛اتفاقی که منجر به بالا رفتن این شاخص تا ۱۰۴۰ واحد شد.
گولد از نمودارها، روانشناسی بازار و شاخصهایی مانند Senti-Meter (شاخص میانگین صنعتی داو جونز تقسیم بر سود هر یک از سهام شرکتها) استفاده کرد. گولد در شیوهی تجارتش چنان عملکرد خوبی داشت که پیشبینیهای دقیق او حتی پس از مرگش هم ادامه داشت! او در سال ۱۹۸۷ از دنیا رفت. اما در سال ۱۹۹۱، شاخص داو جونز همانگونه که قبلا پیشبینی کرده بود به ۳۰۰۰ واحد رسید. هنگامی که او در سال ۱۹۷۹ این پیشبینی را ارائه میکرد، داو جونز هنوز به ۱۰۰۰ واحد هم نرسیده بود.
اقدامات و فعالیتهای این پیشگامان پایه و اساس مجموعه گستردهای از ابزارهای تحلیل تکنیکال بورس را تشکیل داده است که اکنون معاملهگران از آنها برای توسعهی استراتژیهای سودآور تجاری بهره میگیرند.
جان مگی (John Magee)؛ دلباختهی نمودار!
جان مگی در سال ۱۹۸۴ کتاب معتبر و ارزشمند تحلیل تکنیکال روندهای سهام (Technical Analysis of Stock Trends) را نوشت. مگی یکی از نخستین افرادی بود که فقط بر اساس قیمت سهام و الگوی آن در نمودارهای تاریخی معامله میکرد. مگی هر اطلاعاتی را به صورت آماری ترسیم میکرد: سهام، میانگینها، حجم معاملات و اساسا هر چیزی که قابل پیادهسازی در قالب اشکال گرافیکی بود. سپس این نمودارها را بررسی میکرد تا الگوهای تکنیکال گسترده و اشکال خاصی مانند پرچمها، بدنها، شانهها و مثلثهای کمقدرت را شناسایی کند.
اما جالب آن که مگی از همان اول در مراقبت از پرتفوی مشتریانش نسبت به پرتفوی خود عملکرد بهتری داشت. چرا که او داراییهای سبد خود را بر اساس احساسات درونیاش میفروخت؛ حال آن که نمودارها سیگنالهایی قوی به او ارائه میدادند که بر اساس آن باید داراییهایش را نگه میداشت. با این حال مگی از ۴۰ سالگی تا زمان مرگش در سن ۸۶ سال، یکی از منظمترین و قاعدهمندترین تحلیلگران تکنیکال بود که در آن دوران میزیست. او حتی از خواندن روزنامههای اخیر نیز خودداری میکرد. چرا که میترسید این کار با سیگنالهای نمودارهایش تداخل داشته باشد.
نام چه کسانی از قلم افتاد؟
چنین فهرستی قطعا با مخالفتهایی همراه خواهد بود. مثلا چرا خبری از جسی لیورمور (Jesse Livermore) بدنام نیست؟ معاملهگری که حدس و گمانهای او بر اساس تیکهای قیمتی احتمالا نخستین نمونهی موفق تحلیل تکنیکال سهام بورس است. R. N. Elliott یا WD Gann چه؟ آنها در کجای این فهرست قرار میگیرند؟
لیورمول در زمینهی نظریهپردازی فعالیت زیادی نداشت و سرانجام هم ورشکسته از دنیا رفت. الیوت هم تحلیل تکنیکال بورس را با فرضیههای خود اصلاح کرد اما این نظریهها را به سختی میشد آزمود؛ حتی سختتر از آن این بود که کسی بخواهد بر اساس آنها معاملهای انجام دهد. در واقع او در راس اعداد و ارقام از عرفان کمک میگرفت!
به طور مشابه، در حالی که به نظر میرسد خطوط گان (Gann’s lines) از نظر تئوری مفید و کارآمد هستند، به دلیل حساسیت بالایی که نسبت به خطا دارند، عملی بودنشان جای سوال دارد. چنین ادعا میشود که هر دوی این تحلیلگران تکنیکال از طریق معامله بر اساس نظریههای خود ثروت فراوانی به دست آوردهاند، اما در خصوص لیورمور هیچ مدرک محکمی وجود ندارد که از این ادعا حمایت کند. آنچه مسلم است این که هیچکدام از این دو نفر، املاک و ثروتهای هنگفتی را بعد از مرگشان به جا نگذاشتهاند!
جمعبندی
داو، همیلتون، رئا، گولد و مگی در مسیر اصلی تحلیل تکنیکال سهام بورس قرار دارند. هرکدام در تئوری و در عمل گامی رو به جلو برداشتهاند. البته در این میان چندین مسیر فرعی منشعب هم وجود دارد؛ مسیرهای منحرفکنندهی جذابی که در پیشبرد محور اصلی نقشی نداشتند. هر بار که تحلیلگران تکنیکال یا بنیادی در مورد نقاط ورود به سهام یا خروج از آن صحبت میکنند، به این افراد و فنونی که پایه و اساس این شیوهی تحلیل است ادای احترام میکنند.
آشنایی با تحلیل تکنیکال-قسمت اول
این نوع تحلیل در تلاش نیست تا ارزش ذاتی اوراق بهادار را بدست آورد بلکه سعی دارد از نمودارها و سایر ابزارها برای تشخیص الگوها استفاده کند و پیشنهاداتی برای آینده ارائه دهد. چه شما به تحلیل تکنیکال باور داشته باشید یا نداشته باشید، از آن استفاده کنید یا نکنید، تکنیکهای سرمایهگذاری کمی وجود دارند که حداقل نیمنگاهی به تحلیل تکنیکال نداشته باشند..
تحلیل تکنیکال یکی از روشهای تحلیل بازارهای مالی (در کنار تحلیل بنیادی و تحلیل رفتاری) است.
معمولا افراد برای تحلیل سهام یک شرکت یا قیمت یک کالا به نمودار قیمتی آن مراجعه میکنند. تحلیل تکنیکال روشی است که همهی اصول آن بر طبق قیمت آن سهام یا کالا میباشد و آنچه از رفتار قیمت برداشت میشود و کلیه ابزاری که با استفاده از آن روی قیمت بتوان حرکتهای آینده سهامی یا قیمت کالایی را پیشبینی کرد را گویند.در واقع تحلیل تکنیکال روشی برای ارزیابی اوراق بهادار با استفاده از نمودارها و دادههایی مانند قیمت و حجم معاملات است. تحلیل تکنیکال دانشی تجربی است که به تدریج در طی دویست سال گذشته تکاملیافته است و افراد بسیاری در رشد و هدایت آن نقش داشتهاند. اگرچه مشاهدات تجربی، روانشناسی و تحلیل رفتار طبیعی انسانها در ساختار این علم نقش پیداکرده است، اما استدلال و منطق هم در بستر آن جریان دارد. در واقع تحلیل تکنیکال به نوعی کاربرد ریاضیات و مهندسی در نمودار قیمت زمان می باشد.
در این سری مقاله تحلیل تکنیکال سعی شده که از ابتدا تحلیل تکنیکال معرفی شده و سپس به مرور برخی روش های تحلیل تکنیکال و فلسفه آنها آموزش داده شود.
معمولا مبدا تحلیل تکنیکال به نظریه داو میرسد ولی برخی افراد مانند جوزف وگا نیز با بررسی روند بازارها در هلد پیش از داو اقدام میکردند. در آن سوی جهان در ژاپن هم نمودار های شمعی به معامله گران کمک میکرد تا روند ها را بررسی کنند اما همه چیز در تحلیل تکنیکال از نظریه داو شروع شد.
“چارلز داو روزنامهنگاری آمریکایی بود که در نوامبر ۱۸۵۱ در شهر استرلینک کانک تیکات به دنیا آمد. در سن ۲۹ سالگی به شهر نیویورک رفت و بسترهای لازم برای ورود او به بازارهای سرمایه فراهم شد. «چارلز داو» جایگاه بزرگی در تاریخ مسائل مالی از آن خود کرده است و او را بیشتر به عنوان یک روزنامهنگار و کارآفرین میشناسند. وی پایهگذار نشریه معروف «والاستریت ژورنال» است که همه نشریات دیگر براساس معیارهای آن ارزیابی میشود. همچنین «شاخص صنعتی داو جونز» نیز توسط وی ایجاد گردیده است.
نظریه های داو درباره تحلیل تکنیکال باعث پایه ریزی تحلیل تکنیکال در بازار مالی شد
این سه اصل او عبارتند از:
- بازار همهچیز را منعکس میکند (همهچیز در قیمت لحاظ شده است)
- قیمتها براساس روندها حرکت میکنند ( تغییرات قیمت تصادفی نیست)
- تاریخ تکرار میشود (واکنشی تکراری به محرکهای مشابه در بازار نشان داده میشوند)
در تحلیل تکنیکال ما معمولا با دو گروه تحلیل گر مواجه هستیم:
تحلیل گرانی که قیمت را بر اساس اندیکاتور ها (مانند RSI,MACD,CCI,ADX,ICHIMOKUو…..) تحلیل میکنند و معامله گرانی که بر اساس قیمت تحلیل خود را انجام میدهند.
پایه و اساس تمام تحلیل ها نمودار قیمت ـ زمان می باشد. این نمودار برای نمایش اطلاعات قیمت سهام به کار میرود و به وسیله نرمافزارها نمایش داده میشود.
نمودار های قیمت زمان معمولا سه نوع زیر هستند:
نمودار خطی
مانند نمودار بالا که شاخص دلار آمریکا را در تایم یک ساعته نمایش میدهد. این نمودار براساس تایم فریم یا چارچوب زمانی خود رسم میشود.
مثلا در تایم فریم یک ساعته هرکجا که قیمت در انتهای بازه زمانی معامله شد به یک نقطه تبدیل میشود و از رسم نقطه ها به هم نمودار خطی پدید می آید.
نمودار میله ای (بارچارت)
نمودار میله ای از ساختار زیر تشکیل شده است:
نمودار شمعی
این نوع نمودار ها در تحلیل تکنیکال رواج و استفاده زیادی دارد. نمودار شمعی دارای دو قسمت اصلی است، یکی بدنه و دیگری سایههای بالا و پایین. سایه پایین شمع نشانگر پایینترین قیمتی است که سهم به آن رسیده و سایه بالا نیز بالاترین قیمتی که سهم به آن رسیده را نمایش میدهد.
در مقالات بعدی سعی میشود که با تحلیل تکنیکال و چگونگی انجام آن بیشتر آشنا شویم.
تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی در بورس دارد؟
به طور معمول راههای متفاوتی به منظور سرمایهگذاری وجود دارد که در اصطلاح شامل بازارهای متفاوتی هستند که به آنها بازارهای سرمایهگذاری موازی نیز گفته میشود. در همین راستا بازار سرمایه به عنوان یکی از پرسودترین بازارهای سرمایهگذاری شناخته شده است و در دهههای اخیر افراد زیادی سرمایه خود را به منظور کسب سود در این بازار تزریق کردهاند. یکی از شروط مهم و پایهای در بازار بورس داشتن مهارت کافی و لازم در این حوزه است که افراد با کسب این مهارتها قادرند به بهترین شکل ممکن سرمایه خود را چند برابر کنند. البته در کنار مهارتهای موردنیاز آشنایی با بازار و اخبار مهم و در ارتباط بودن با اشخاص حرفهای و فعالین بازار نیز جزو ارکان این نوع از سرمایهگذاری نیز محسوب میشود. از قدیم از تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال بهعنوان دو بازوی قدرتمند تحلیل سهام و بارز بورس یاد میشده که در زمان حال نیز همین تعریف صادق است.
تحلیل تکنیکال چیست؟
همانطور که از اسم تکنیکال مشخص است، تحلیل تکنیکال با استفاده از دادههای نظیر نمودار، قیمت و حجم معاملات و ابزارهای مختلف به ارزیابی و تحلیل سهام و روند آن در روزهای آینده میپردازد. در اصل از تحلیل تکنیکال به عنوان یک نوع استراتژی معاملاتی به منظور ارزیابی سهم موردنظر و شناسایی فرصتهای خوب برای ورود و خروج به سهم یاد میشود. شما از تحلیل تکنیکال میتوانید بر روی تمام اوراق بهادری که دارای تاریخچه هستند و سوابق نوسانات و امور سرمایهگذاری آن قابلدسترس باشد استفاده نمایید. از تحلیل تکنیکال در اوراق سهم، بازار آتی و سایر اوراق استفاده میشود اما در نظر داشته باشید که عمده استفاده از این روش بیشتر در تحلیل سهام مورد معامله در بازار بورس کاربرد دارد.
میتوان حدس زد که از زمان گذشته فرآیند تحلیل تکنیکال دستخوش تغییرات فراوانی بوده و اظهار نظرات بسیاری در این تکنیک پیادهسازی شده و در نهایت قالب اصلی آن در اختیار عموم گذاشته شد. تحلیلگران معمولاً از الگوهای متفاوتی در این پروسه از تحلیل سهام استفاده میکنند و به نتیجه دلخواه خود دست مییابند. در ادامه قصد داریم شما را با این الگوهای مهم در تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا کنیم.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
تاریخچه تحلیل تکنیکال برمیگردد به شخصی به نام چارلز داو که او به عنوان متخصص امور مالی در گذشته از جایگاه بالایی بهرهمند بود و جالب این است که از او بهعنوان روزنامهنگار و کارآفرین یاد میشده. آقای داو بنیانگذار نشریه معروف والاستریت ژورنال نیز بوده و همچنین درگذر زمان شاخص صنعتی داو جونز نیز توسط وی تأسیس شد. چارلز داو به دنبال موفقیتهای پیدرپی در صنعت سرمایهگذاری، جزو اولین اشخاصی بود که قدم به عرصه تحلیل تکنیکال نهاد او با تشخیص و تعیین قیمت متوسط روزانه و هفتگی و ماهانه و نظم و ترتیب دادن به برخی الگوها به جریانات بازار پرداخت. بعدها با حضور اشخاص برجسته در بازار سرمایه و ارائه نظرات علمی و دقیق، تحلیل تکنیکال به عنوان پایه و اساس شناخت سهم و روند آن در آینده مشخص شد.
چگونه تحلیل تکنیکال کنیم
معمولاً در این حوزه تحلیلگر تکنیکال با تمام حواس و دانستههای خود در تلاش است که روند حرکت سهم در آینده و تغییرات قیمتی سهم را پیشبینی کند. در کنار دادههای مختلف به منظور تحلیل، تحلیلگر میتواند از دو عامل قیمت و حجم معاملات سهم موردنظر ارزیابی خود را پیش ببرد. معمولاً برای انجام فرآیند تحلیل تکنیکال میتوان از نظریهها و الگوهای بیشماری استفاده کرد تا به نتیجه دلخواه رسید اما هر تحلیلگری با توجه به پشتوانه علمی و تجربیات خود در حوزه بازار بورس از این علم مهم در ارزیابیهای خود استفاده میکند. جالب است بدانید که از بین تمامی ابزارهای موجود و معرفیشده در حوزه تحلیل تکنیکال، برخی از آنها بر روند کنونی و در حال حاضر سهم تمرکز دارند و برخی از آنها مختص پیشبینی روند آینده سهم هستند.
بررسی فرضیات مهم در تحلیل تکنیکال
در قسمتهای قبلی مقاله با چارلز داو آشنا شدید در این قسمت یک نقل قولی از داو وجود دارد که بیان داشت، مهمترین فرض در تحلیل تکنیکال این است که قیمت، همه اطلاعات را مشخص میکند. در صورت آشنایی با بازار بورس و شناخت فنهای تحلیل تکنیکال متوجه خواهید شد که این نوع از تحلیل بیشتر بر تحلیل آماری نوسانات قیمت سهم تکیه دارد و در تلاش است که با بررسی الگوهای گذشته و روندهایی که طی کرده و وضعیت کنونی سهم، به پیشبینی قیمتی سهم بپردازد. شما به عنوان یک معاملهگر باید این نکته را همیشه در نظر داشته باشید که امکان دارد معادلات در نظر گرفته شده شما با انتشار یک خبر یا تزریق هیجانات در بازار جور درنیاید و روند سهم برخلاف پیشبینی شما حرکت کند.
نظریه بعدی در مورد تحلیل تکنیکال که توسط داو مطرح شد به این شکل است که نوسانات قیمتی بازار به صورت تصادفی نبوده و الگوها و روند آن در طی زمان تکرار خواهد شد. بر اساس این نظریه متوجه میشوید که این روندها ممکن است در بازه زمانی کوتاهمدت و یا بلندمدت خود را نشان دهند و در همین راستا شما با مجهز بودن به دانش تحلیل تکنیکال قادر هستید که در این بازههای زمانی از سرمایه خود در بازار بورس سود کسب کنید. در حال حاضر تحلیل تکنیکال مهم شناخته میشود که در ادامه به تشریح آنها میپردازیم.
- قیمت همهچیز را مشخص میکند: در دنیای تحلیل تکنیکال طبیعتاً عدهای هم منتقد وجود خواهند داشت که بر اساس اظهارنظر آنها این موضوع که تنها در نظر گرفتن نوسانات قیمتی یک سهم برای پیشبینی روند آن سهم کافی است را قبول ندارند. اصل تحلیل تکنیکال بر این معتقد است که همه موارد از جمله فرآیند اصول بنیادی نیز در قیمت یک سهم مشخص بوده، در ادامه تنها چیزی که بسیار مهم واقع میشود تحرکات قیمتی سهم است که با استفاده از آن میتوان میزان عرضه و تقاضای بازار را سنجید.
- قیمت در روند نمودار حرکت میکند: تحلیلگران تکنیکالی بر این اصل معتقد هستند که قیمتها در روندهای زمانی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت در حال حرکتاند و روال گذشته را تکرار میکنند.
- گذشته تمایل به تکرار دارد: معمولاً با فعالیت در بازار بورس و بررسی اجمالی نمودارهای سهمهای متفاوت متوجه خواهید شد که روند قیمت از گذشته تاکنون تکرار میشود. در اصل مواردی نظیر برخورد احساسی و تزریق هیجانات منفی و مثبت در بازار بورس منجر به ایجاد این تکرار میشوند.
معرفی سطوح مختلف تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال سطوح مختلفی دارد که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم:
سطح اول: بررسی انواع نمودارها
نمودار یک جدول است که بر روی آن خطوط گرافیکیای درج میشوند تا بتوان تاریخچهی قیمتها را مشاهده کرد، نمودارها پایه و اساس تحلیل را شکل میدهند که قبل از هرچیزی لازم است ابتدا به آنها توجه شود.
در تحلیل تکنیکال 3 نوع نمودار معروف وجود دارند که در ادامه برای هرکدام مثالهایی خواهیم آورد:
1. خطی
نمودار خطی، یک خط زیگزاگی است که نقاط بسته شدن معاملات سهام شرکت را در بازهی زمانی نشان میدهد.
وقتی این نقاط به هم متصل شوند، چنین تصویری ایجاد میشود که وضعیت کلی را به ما نشان میدهد.
2. میلهای
هر میله در این نمودار به معنای یک بازهی زمانی است، مثلا نیم ساعت، یک ساعت یا یک روز، میلهها قیمت معاملات در آن بازهی زمانی را نشان میدهند که تا سقف و کف آن چه بوده.
3. شمعی
نمودار شمعی تقریباً مانند میلهای است اما زیباتر بوده و اطلاعات بیشتری برای درک قیمت به ما میدهد.
هر شمع به معنای یک بازهی زمانی است و رنگ هر شمع که معمولاً در دو نوع قرمز و سبز رسم میشوند، بیانگر صعود یا نزول قیمتها است. اندازهی شمع نیز تعداد معاملات در آن زمان را نشان میدهد که هر شکلی یک معنی بهخصوص دارد.
جالب است بدانید پر استفادهترین نوع نمودار شمعی است که میان معاملهگران و تحلیلگران بورس، از جایگاه ویژهای برخوردار است، چون؛ در یک نگاه، تقریباً تمام اطلاعات به چشم آمده و درک وضعیت را آسان میکند.
سطح دوم: حمایت و مقاومت
این سطح یکی از با ارزشترین سطوحی است که بعد از شناخت نمودارها، لازم است آن را فرا بگیرید، حمایت به معنای نزول قیمت بوده و مقاومت به معنای صعود قیمت است که حال جمع بندیشان نیز یک روند حمایتی یا مقاومتی را بیان میکند.
در تصویر فوق، کلیت نمودار مقاومتی است اما سطوح حمایتی نیز در آن دیده میشوند که پیشبینی این سطوح اجمالاً به همین درس مربوط است و اساس کلی آن در این سطح بررسی میشوند تا شخص بتواند اصول اولیه پیشبینی را بیاموزد.
سطح سوم: خطوط روند و رسم کانال
رسم خطوط روند باعث ایجاد کانالهایی میشوند که میتوان با استفاده از آنها بازار را بهتر روانشناسی کرد.
هر نمودار میتواند در برگیرندهی سه نوع کانال باشد:
یک نوع؛ صعودیِ آبی «رو به بالا» است.
نوع دیگر؛ نزولیِ قرمز «رو به پایین» است.
و نوع آخر: مستطیل مشکیِ ثابت است.
این کانالها با توجه به سطوح مقاومتی و حمایتی روند رسم میشوند و تا زمانی که روند تغییر جهت نداده ادامه داده میشوند.
به طور کلی کف کانال به معنای محدوده خرید بوده و سقف کانال محدوده فروش.
در حقیقت چیزی که این کانالها به معاملهگران میگویند: بیان الگوهای تکرار شونده مثل «امواج الیوت» هستند که درکشان را تسهیل بخشیده و پیشبینی روند یک نمودار را ساده میکنند.
سطح چهارم: علوم فیبوناچی
بحثی که برای استفادهی حرفهای از دانستههای مربوط به نمودارها لازم است، آموزش اندیکاتور فیبوناچی میباشد.
شما بعد از شناخت کلی نمودارها، سطوح نموداری و کانالها، لازم است اصول و نسبتهایی که برای تحلیل لازم هستند را بیاموزید که متعارفاً سرفصلهای آن به فیبوناچی باز میگردد.
فیبوناچی، سطوحی هستند که برای شناخت فرصتهای ورود و خروج از سهام را نشان میدهند که به نسبتهای ریاضی مربوط میشود.
سطح پنجم: خواندن شاخصها
«شاخص» در حقیقت به معنای رقمی است که در یک بازهی زمانی به عنوان سود یا ضرر میانگین چند مشترک تعیین میشود. این مساله در بورس نیز همین معنی را میدهد.
بهطور کلی در بازار بورس ایران تعدادی زیادی شاخص اصلی و فرعی مختلف داریم که هر کدام طبق دستهبندی خود وضعیت مجموعهای از شرکتها را نشان میدهند. این سطح به بررسی این شاخصها و شناختشان میپردازد.
سطح ششم: مرور تخصصی یا استفاده پیشرفته
همانطور که میدانید، هر علمی یا دانشی در سطوح مقدماتی، متوسطه و پیشرفته تدریس میشود و یادگیری هر علم به همین شکل صورت میپذیرد. یعنی؛ نکات پیشرفته را لازم است بعد از طی کرن سطوح نامبرده انجام داد، اما چرا؟
اگر به کارکرد یادگیری انسان نگاهی بیاندازیم، متوجه خواهیم شد که مغز، ابتدا موارد ساده را از میان اطلاعات بررسی کرده، ذخیره میکند و سپس به سراغ موارد پیشرفته میرود. اگر در سطوح آموزشیِ تحلیلِ تکنیکال، در هر سطح به موضوعات پیشرفته یا پیچیده نیز پرداخته شود، مغز در یادگیری آن اطلاعات و طبقهبندی آنها دچار اشکال شده و همان موضوعات پایه را نیز فراموش میکند.
به همین سبب سطوح پیشرفته اغلب برای انتهای هر آموزش استفاده میشوند تا شخص بتواند ساختار یافتهتر آن علم را آموخته و استفاده موثرتری از آن داشته باشد.
تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در چیست؟
همانطور که در قسمتهای ابتدایی به این اصل اشاره کردیم، تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال از بهترین و پرکاربردترین روشهای معاملاتی در بازار بورس هستند. از هر کدام از این روشها به منظور تحلیل، بررسی دادهها، ارزیابی موقعیت فعلی و پیشبینی قیمتی آینده سهم استفاده میشود که همانند عرصههای مختلف در حوزه مالی و سرمایهگذاری دارای حامیان و منتقدان خاص خود است.
در تحلیل بنیادی به طور معمول به ارزش ذاتی سهم پرداخته شده و مورد ارزیابی قرار میگیرد. این ارزیابی از دادههای اقتصادی، صنایع و شرایط مالی شرکتها و … استفاده میکند تا به تحلیل بنیادی سهم بپردازد. تحلیل تکنیکال از این جهت با تحلیل بنیادی متفاوت است که عامل قیمت و حجم سهم موردنظر، بهعنوان تنها ورودیهای ارزیابی یا تحلیل به شمار میآیند. در تحلیل تکنیکال به ارزش ذاتی سهم پرداخته نمیشود اما در عوض از نمودار سهام استفاده میشود که با تعیین الگوهای آن، رفتار سهم را در آینده نمایش داده شود.
سخن آخر
با توجه به مطالب ارائه شده در مقاله تحلیل تکنیکال چیست؟ متوجه شدیم که تحلیل تکنیکال به تنهایی پتانسیل بسیار بالایی برای ارزیابی بازار و روند قیمتی سهم داشته و میتوان با تکیه بر آن تصمیمگیریهای معقولتری بهمنظور سرمایهگذاری در این بازار اتخاذ کرد. یکی از مزیتهای تحلیل تکنیکال وجود الگوها و ابزارهای متنوع در آن است که هر فردی با تکیه بر دانش و تخصص خود در آن حوزه یا الگوی به خصوص قادر به انجام ارزیابی یا تحلیل سهمها خواهد بود. پیشنهاد میکنیم به منظور شروع سرمایهگذاری موفق در بازار بورس و کسب سود عالی از فنهای تحلیل تکنیکال بهرهمند شوید.