چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم

بهترین ارزهای دیجیتال با پتانسیل بازدهی هزار درصدی در حال حاضر کدام هستند؟
استراتژیهای معاملاتی در بازارهای مالی
اگر شما هم جزء معاملهگران و سرمایهگذارانی هستید که اغلب از معاملاتتان نتیجه دلخواه را نمیگیرید، نحوه طراحی و اجرای استراتژیهای معاملاتی شما، میتواند یکی از احتمالات مهم ناکامیتان باشد. در سیوششمین دورهمی مجازی کافه پول که یکشنبه ۱۰ اسفندماه ۱۳۹۹ برگزار شد تلاش کردیم به این سوال پاسخ دهیم که چگونه متناسب با شرایط هر بازار و انتظاراتمان، مناسبترین استراتژی معاملاتی را طراحی و اجرا کنیم؟
با این گزارش-مقاله کوتاه و جمع و جور از کافه پول شماره ۳۶ همراه باشید.
استراتژی معاملاتی چیست؟
همانطور که گفتم، برنامه شماره ۳۶ کافه پول در مورد استراتژیهای معاملاتی در بازارهای سرمایهگذاری بود. در این برنامه بعد از ذکر مقدماتی کوتاه، استراتژی معاملاتی را اینگونه تعریف کردیم:
یک استراتژی معاملاتی، نوعی شیوه خرید و فروش در بازارهای سرمایه گذاری است که بر قواعدی از پیش تعریفشده برای اتخاذ تصمیمات معاملاتی استوار است.
بهترین ایدهها و فعالیتها و تصمیمها باید پیش از عملی شدن به خوبی بررسی شده و فرا گرفته شوند. تلاش کردم در کافه پول ۳۶، کاری کنم که در نهایت منجر به گرفتن تصمیمات بهتر و اتخاذ استراتژیهای معاملاتی بهتر توسط دوستان شرکت کننده و سرمایهگذاران عزیز شود.
نکات مختلفی در مورد استراتژی معاملاتی
در مورد استراژی معاملاتی، چندین کتاب مطالعه کردم و تلاش کردم بهترین نکات این کتابها را جمع آوری و با زبانی ساده و گویا، به دوستان ارائه کنم.
برخی از این نکات را در زیر میخوانید:
مدیریت راهبرد فردی داشته باشیم
مدیریت راهبرد فردی در تعیین یک استراتژی، موضوع مهمی است. در واقع میتوانیم بگوییم هنر، علم و مهارت فرد در تعیین، اجرا و ارزیابی تصمیمهای چندگانه که فرد را قادر میسازد به اهداف از پیش تعیین شده برسد.
در مدیریت راهبرد فردی باید به سه نکته «تدوین راهبردها»، «اجرای راهبردها» و «ارزیابی راهبردها» توجه کنیم و یک به یک این مراحل را طی کنیم.
نقشه راه داشته باشیم
نقشه راه تصویری است از وظایف و نقاط عطف پروژه یا عملکرد روزمرهای که روابط منطقی بین آنها را نشان می دهد.
برای اینکه نقشه راه را به خوبی بلد باشیم، باید تعاریف پروژه و همچنین «وظیفه» را هم بلد باشیم. تمام این تعاریف را در کافه پول، تشریح کردم و برایشان در قالب مثال، توضیحاتی مبسوط ارائه دادم.
مسیر اضطراری داشته باشیم
همیشه باید در طراحی استراتژیهای معاملاتی، مسیر اضطراری را در نظر بگیریم.
مسیر اضطراری یا مسیر خروجیة بیشتر برای مواقعی مناسب است که بحرانی غیرمنتظره یا اتفاقی غیرمترقبه روی میدهد. بحرانهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی بحرانهای طبیعی مثل سیل، زلزله و غیره.
شما باید توانایی این را داشته باشید که لافصاله بعد از وقوع یک بحران، از سرمایهها و داراییهایتان مراقبت و محافظت کنید.
درست مثل پلههای اضطرای یک ساختمان که در مواقعی مثل آتش سوزی می توانیم خودمان را از طریق آن نجات دهیم.
حد زیان مناسب میتواند یک راه اضطراری خروج باشد.
آیا برای هر سرمایهگذاری، راه خروجی یا مسیر اضطراری در نظر می گیرید؟
راهبرد ( استراتژی)
از بحث مقدمات که عبور کنیم، تازه به بحث استراتژی یا راهبرد می رسیم. در اینجا منظورم از استراتژی، طرح یا برنامهای است که برای غلبه بر حریف یا رسیدن به نقطه پایان و کسب موفقیت که از لحاظ زمانی به زمانهای دراز مدت، میان مدت و کوتاه مدت تقسیم و تعریف می شود.
اما نقطه پایانی در معاملات کجاست؟
اغلب افراد، این نقطه پایان را ندارند و برای همین هم متحمل زیان می شوند. همچنین بسیاری از افراد، اهداف کوتاه، میان مدت و بلندمدت برای خودشان در نظر نمی گیرند. کسی که این کارها را انجام ندهد و به این موضوعات توجه نکند، نمی تواند استراتژیست خوبی در بازارهای مالی شود.
استراتژیست
استراتژیست کسی است که نگاه و نگرش جامع و نظام بندی به اهداف دارد، برای رسیدن به چشم اندازی که تعریف کرده و از مهارت لازم برای هدف گذاری، ارزیابی، تدوین راهبردها، ارزیابی اجرای آن و ود اجرای آن برخوردار است و می تواند منابع را به صورت اصولی به تمام بخشها تخصیص دهد.
در مورد ویژگیهای یک استراتژیست خوب، در ادامه کافه پول توضیحاتی ارائه کردم که کمی پایینتر میخوانید.
علم اقتصاد
علم اقتصاد، تخصیص بهینه منابع محدود و علم انتخاب راهکارهای مختلف است.
ممکن است شما دهها انتخاب در سرمایه گذاری، کسب و کار یا هرچیز دیگری داشته باشید. اما اگر بتوانید به درستی از بین ده ها ایده و انتخاب، یک یا چند تا را انتخاب کنید، یعنی علم اقتصاد را به درستی فهمیدهاید.
در حقیقت در علم اقتصاد، این تصمیم گیری است که بسیار مهم است.
ضمناینکه باید بتوانید به صورت بهینه بتوانید منابع را تخصیص دهید.
هزینه فرصت
هزینه فرصت یا هزینه فرصت از دست رفته، عبارت است از هزینه بهترین انتخاب ممکن از بین سایر انتخابهای دیگر که از آن صرفنظر شده است. به بیان دیگر، این هزینه زمانی رخ میدهد که به بهای یک انتخاب، فرصت انتخاب و اجرای ایدههای دیگر از دست برود.
در واقع هر تصمیمی که میگیرید تا اقدامی انجام دهید، به نوعی هزینه دارد. شما با انتخاب یک گزینه، فرصت انتخاب سایر گزینهها را از دست میدهید که به آن هزینه فرصت می گویند.
افق زمانی
تعیین افق زمانی برای معامله همانند تدوین استراتژی معاملاتی از اصول کلیدی و مهمی است که هر معامله گری باید آن را در نظر بگیرد.
برنامهریزیها و هدف گذاری های شما باید پایان مشخصی داشته باشد. اینکه بنامه شما چند ماهه یا چند ساله است.
یکی از شایع ترین عواملی که باعث ضرر کردن معامله گران در بازارهای مالی می شود همین موضوع عدم تعیین افق زمانی برای سرمایه گذاری است. بدون در نظر گرفتن افق زمانی سرمایه گذاری نکنید. این کار اشتباه بزرگی است که می تواند برایتان ضرر آفرین باشد.
تعیین بازه زمانی خیلی می تواند شما را در رسیدن به استراتژی و سود خوب کمک کند. اگر بازه زمانی برای معامله در نظر نگیرید ضرر کردن در بازارهای مالی در همان گام های ابتدایی شما را از سرمایه گذاری منصرف می کند.
فرصت ها یا تهدیدهای محیطی
از دیگر مسائلی که باید در بازارهای معاملاتی به آن توجه کنید، فرصت ها یا تهدیدهای محیطی است. این فرصت ها و تهدیدها معمولاً خارج از کنترل شماست.
مثل تورم، بحرانهای مالی، بحرانهای سیاسی و اجتماعی و یا بحرانهای طبیعی.
شما مجبورید با این فرصت و تهدیدها مواجه و روبرو شوید. باید ببینید آیا میتوانید انعطاف پذیری لازم را در برنامه راهبردی خودتان داشته باشید یا خیر؟ آیا در صورت بروز یک بحران، برای آن آماده هستید؟ آیا پشتیبانی لازم را از سرمایههایتان انجام دادهاید؟
نقاط قوت و نقاط ضعف
این موضوع برمیگردد به مسائل رواننشناسی.
شما باید روانشناسی معامله گر یا تحلیلگر را یاد بگیرید. برای این موضوع، سرچ کنید، بهترین منابع را انتخاب و در مورد آن بخوانید.
شما چه بخواهید و چه نخواهید، نقاط قوت و ضعف شخصیتیتان روی استراتژی معاملاتیتان تاثیر میگذارد. پس در مورد این عوامل درونی و ویژگیهای شخصی خودتان چیزهای بیشتری یاد بگیرید.
تاکتیک
تاکتیک در حقیقت مقیاس کوچکتری از استراتژی است.
شما در استراتژی طراحی کردن، گویی با یک نقشه ماهواره ای با دید وسیع مواجه هستید، اما تاکتیک در حقیقت همان نقشههایی است که از ارتفاعی بسیار کمتر تهیه شده و جزئیات را بهتر نشانتان می دهد.
شما برای هر معامله باید تاکتیک داشته باشد و به نکات جزئی هر تاکتیک هم توجه کنید.
تکنیک
در هر حوزهای، تکنیک کوچکترین واحد یادگیری یک مهارت است. مثلاً در بحث فروش، تخفیف به عنوان یک تکنیک شناخته می شود.
وقتی حاشیههای تکنیک را هم بیاموزید و بدانید که تکنیک در کجا به کار میرود و در کجا به کار نمیرود و چه فرصتها یا تهدیدهایی ایجاد میکند و در مقابل چه کسانی قابل استفاده است و در مقابل چه افرادی قابل استفاده نیست و زمان مناسب بکارگیری آن چیست، و بر این اساس تکنیک را در دستیابی به استراتژی خود به کار بگیرید، میتوانید بگویید از یک تاکتیک استفاده کردهاید.
پارادوکس انتخاب
این تناقض بیان می کند که «شما فکر می کنید هرچه بیشتر یاد بگیرید، روش های تکنیکالی بیشتری فرا بگیرید، دائماً از این شاخه به آن شاخه بپرید، الزاماً به این معنی نیست که بتوانید معاملات بهتری داشته باشید!»
گزینههای زیاد، مهارتهای زیاد و انتخابهای زیاد، جنبههای منفی هم دارند. این جمله منسوب به بروسلی را شنیدهاید که میگوید : «من از کسی که صد فن بلد است نمیترسم. من از کسی میترسم که یک فن را صد بار تمرین کرده است!»
در حقیقت شما باید انتخابهایتان را اندکی محدودتر کنید و تخصصیتر کار کنید. ضمن اینکه با یادگیری بسیاری از چیزها، انتخاب کردن برایتان دشوارتر می شود.
این قضیه را در استراتژی های معاملاتی خود لحاظ کنید.
چرا باید استراتژی معاملاتی داشته باشیم؟
در بخش بعدی صحبتهایم در کافه پول، در مورد لزوم داشتن استراتژی گفتم و سه دلیل عمده برای به کارگیری استراتژی ذکر کردم.
اول: تخصیص بهینه منابع محدود (منابع محدودند. آنها را کجا صرف می کنید؟)
دوم: شناخت فرصتهای بازار (فرصتهای کنونی و آینده بازار چه هستند؟ آنها را چگونه پیدا کنم؟)
و سوم: درک بهتر از کار و زندگی (آیا ۲۴ ساعته و هفت روز هفته باید کار کنم؟ آیا باید کار و زندگی را از هم جدا کنم؟ چطور تعادل ایجاد کنم؟)
چیزهایی که توصیه کردم خودتان به دنبال مطالعهشان بروید!
در کافه پول ۳۶ گفتم که بعضی از مطالب خیلی مهم هستند، اما بهتر است خودتان به دنبال یادگیریشان بروید. چون هم خودتان روحیه جستجوگری بیشتری پیدا کنید، هم به دلیل زمان محدود هر کافه پول، شاید فرصت تشریح چنین موضوعاتی پیش نیاید. از مله موضوعاتی که از شرکت کنندگان در کافه پول درخواست کردم به دنبال یادگیریاش بروند:
ویژگیهای استراتژی معاملاتی خوب
اشتباهات در تدوین استراتژی
ویژگی های یک استراتژیست
استراتژیست خوب در واقع کسی است که بتواند مدیریت راهبردی قدرتمندی داشته باشد.
برای انتخاب استراتژی معاملاتی دو کار را باید انجام دهید:
اول: یادگیری روشهای معاملاتی مختلف (استراتژی های مختلف) که این کار مستلزم آموزش، مطالعه و استفاده از تجارب دیگران است؛ یعنی باید با شناخت انواع روشها و شناخت دقیق از آنها اقدام به انتخاب یک روش معاملاتی برای خود بکنید.
و دوم: خودشناسی و تحلیل شرایط خود. خودشناسی عامل بسیار مهمی در انتخاب استراتژی است. عوامل زیادی در استراتژیها وجود دارند که باید بررسی کنید و آن را با روحیات خود بسنجید و بعد استراتژی را انتخاب کنید.
در یک نگاه کلی استراتژیستها در چندین ویژگی شاخص مشترک و مشابه هستند:
بیان و نگاه و نگرش مثبت داشته باشند.
تفکر سرمایه گذاری داشته باشند نه کارمندی و حقوق بگیری!
استراتژیست خوب، باید پرسشگر باشد.
تفکر سیستمی داشته باشند.
خودشناسی داشته باشند و برای آن وقت بگذارند.
هرکدام از این ویژگیها را در کافه پول به صورت مختصر همراه با مثال و نمونه، تشریح کردم و در پایان به سوالاتی که شرکت کنندگان عزیز داشتند، پاسخ دادم.
ممنون از اینکه با خلاصه مطالب کافه پول ۳۶ همراه من بودید. بسیار خوشحال میشوم درباره مباحث ارائهشده در گزارش، سؤالاتتان را در بخش نظرات بپرسید تا در نخستین فرصت به آنها پاسخ دهم و اگر تجربهای دارید، خوشحال میشوم بازگو کنید.
پیروز و ثروتمند باشید
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
درباره عبدالحکیم بایی
من عبدالحکیم بایی تحلیلگر و معاملهگر بازارهای مالی هستم و در این سایت در تلاشم تا با ارائه آموزشها و تحلیلهایی بهروز و کاربردی در زمینه سرمایهگذاری، مدیریت و رشد مالی به شما کمک کنم تا درآمد خود را افزایش داده و در مسیر رسیدن به موفقیت و ثروتآفرینی قرار بگیرید.
ارتباط با من
(واتساپ و تلگرام)
ما را در رسانههای اجتماعی دنبال کنید!
دسترسی سریع
لینکهای مفید
از اینکه با بازنشر مطالب سایت عبدالحکیم بائی با ذکر منبع به ترویج فرهنگ سرمایهگذاری و دانش مالی کمک میکنید، از شما سپاسگزارم.
4 ترفند کلیدی برای رسیدن به سود در بازار فارکس
بازار فارکس به عنوان بزرگترین بازار جهانی، این روزها توجه بسیاری از ایرانیان را به خود جلب کرده است. اما ترس از دست دادن سرمایه و نداشتن دانش و تخصص کافی در این حوزه، همچون مانعی بر سر راه علاقهمندان این تجارت سودآور، قرار گرفته است. تازهواردان این بازار میبایست در اولین گام، تنها بر روی یادگیری و آشنایی با اصول این بازار تمرکز نمایند. ما نیز در این مقاله سعی کردهایم تا چند مورد از نکات اصلی و بنیادی که کلید موفقیت شما در این بازار خواهند بود را توضیح دهیم.
آشنایی با بازار فارکس به زبان ساده
واژه Forex مخفف عبارت Foreign Exchange، به معنای تبادل ارزهای خارجی است. به عبارتی در این بازار، انواع ارزهای موجود نسبت به یکدیگر مورد مبادله قرار میگیرند. ارزش معاملات روزانه این بازار به طور متوسط رقمی حدود 5 تریلیون دلار میباشد. از این رو میتوان فارکس را بزرگترین بازار حال حاضر جهان دانست.
معاملات این بازار بر روی جفت ارزها صورت میگیرد. منظور از جفت ارز، دو ارزی است که در مقابل هم معامله شده و قیمت چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم آنها با توجه به یکدیگر تعیین میگردد. به عبارتی با خرید یک ارز، همزمان ارزی دیگر به فروش میرسد. ساعت کار بازار فارکس، 24 ساعته بوده و به غیر از تعطیلات دو روزه این بازار (شنبه و یکشنبه)، در تمام طول هفته امکان انجام معامله در آن را خواهید داشت.
اولین گام برای ورود به این بازار، انتخاب بروکر است. بروکرها همان کارگزارانی هستند که به عنوان واسطه، بستری جهت انجام معاملات فراهم میسازند. انتخاب بروکر، نیازمند دقت و در نظر گرفتن نکات مختلفی میباشد که با توجه به شرایط تحریمی کشور ایران، حساسیت این مسئله بیشتر خواهد شد. پیشنهاد میکنیم برای آشنایی بیشتر با این بازار و بروکرهای منتخب کاربران ایرانی، مقالات زیر را مطالعه نمایید:
ریسک های بازار فارکس را بشناسید
این روزها تب ورود به بازار فارکس به شدت بالا گرفته و توجه بسیاری از ایرانیان را به خود جلب کرده است. در واقع، این بازار در شرایط فعلی که ارزش دلار بسیار بالا میباشد، به عنوان فرصتی طلایی برای داشتن درآمد دلاری برای کاربران قلمداد میشود. البته تازهواردان این بازار باید توجه داشته باشند که خطرات و ریسکهای این بازار نیز بالا بوده و بیتوجهی به آنها عواقب جبران ناپذیری را بوجود خواهد آورد. بنابراین لازم است تا قبل از ورود به هر تجارتی، از ریسکها و خطرات آن مطلع شوید. بطور کلی، میتوان ریسکهای این بازار را به دو دسته تقسیم نمود:
1. ریسک معاملاتی
ریسکهای معاملاتی، مخاطراتی هستند که به نحوه معاملات شما در بازار بستگی دارد. همانطور که میدانید اهرم یا لوریج، رکن اصلی در معاملات این بازار به حساب میآید. منظور از لوریج، اعتباری است که بروکر به مشتریان خود داده تا با حجم بیشتری نسبت به موجودی اصلی خود فعالیت کنند. لوریج به حساب مشتری واریز نمیشود، بلکه هنگام انجام معامله بطور مستقیم در کابین شخصی معاملهگر مورد استفاده قرار میگیرد.
علیرغم اینکه اهرمها فرصت سودآوری برای معاملهگران این بازار به شمار میروند، در نوسانات غیرمنتظره و خلاف پیشبینی فرد، میتوانند سرمایه فرد را به شدت تحت تاثیر قرار دهند. حال چنانچه میزان سرمایه شما پایین بوده و از اهرم بالایی برای معاملات خود استفاده نمایید، ممکن است ظرف تنها چند دقیقه، تمامی سرمایه شما به باد رود.
علاوه بر این، ریسک ناشی از عملکرد چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم بروکر را نیز میتوان در این دسته قرار دارد. قطع یا کند شدن سیستم معاملاتی بروکر به ویژه در زمان انتشار اخبار مهم، عدم اجرای دستوراتی که به ضرر بروکر است و. از جمله این موارد است. در کشور ایران با توجه به شرایط خاص تحریمی و پهنای کم باندهای اینترنت، این مسئله دو چندان احساس خواهد شد.
2. ریسک غیر معاملاتی
منظور از ریسکهای غیر معاملاتی، مواردی است که به نحوه انجام معاملات مرتبط نبوده و تنها به شرایط کارگزار انتخابی بستگی دارد. ورشکستگی یا درگیر شدن کارگزار با مشکلات مختلف، از جمله این موارد به شمار میرود. در سال 2005، یکی از بزرگترین کارگزاران غیر بانکی و رگولهشده جهان با میزان دارایی قابل توجهی دچار ورشکستگی شد و کاربران خود را با مشکلات عدیدهای مواجه ساخت. احتمال وقوع این امر برای هر یک از کارگزاران موجود و فعال بازار، وجود خواهد داشت.
از این رو لازم است تا در انتخاب کارگزار دقت و وسواس فراوانی به خرج دهید. مشورت با افراد فعال و با تجربه در این حوزه یا بررسی سابقه فعالیت کارگزار انتخابی، میتواند در اطمینان یافتن از درستی انتخابتان بسیار کمککننده باشد. این نکته را نیز در نظر داشته باشید که به طور معمول ریسک غیر معاملاتی کارگزارانی که کمتر از دو سال سابقه فعالیت دارند، بسیار بالاست. برای آشنایی با 5 مورد از معتبرترین بروکرهای فارکس که به کاربران ایرانی نیز خدمات ارائه میدهند، مطالعه مقاله «بروکر چیست؟| با بهترین بروکرهای فارکس برای ایرانیان آشنا شوید» را به شما توصیه میکنیم.
3 اصل اساسی مقابله با ریسک در بازار فارکس
همانطور که اشاره شد، ریسکهای فعالیت در بازار فارکس بسیار بالا بوده و این امر تازهواردان این بازار را به شدت درگیر خواهد ساخت. از این رو توصیه میشود پیش از ورود به فارکس، دانش و مهارت کافی و مرتبط با آن را کسب نمایید. توجه داشته باشید که سرعت عمل در تصمیمگیری نیز، از لازمههای اصلی فعالیت در فارکس است. با رعایت 3 اصل کلیدی زیر میتوانید تا حدی زیادی مخاطرات این بازار را کنترل و سود خود را تضمین نمایید.
- هیچگاه بخش زیادی از سرمایه خود را درگیر معاملات نکنید: نوسانات بازار فارکس به شدت بالا بوده و احتمال ضرر تا حدی که کل مبلغ آورده خود را از دست دهید، وجود خواهد داشت. از این رو متناسب با توان خود، سرمایهگذاری نمایید. همچنین توجه داشته باشید که حجم معاملات خود را نیز مناسب انتخاب کنید. که از یک طرف سود و زیان معاملاتتان چشمگیر بوده و از طرف دیگر بیش از توان شما نباشد.
- در هر شرایط از استراتژی معاملاتی خود پیروی نمایید: داشتن یک استراتژی معاملاتی خوب، به شما کمک میکند تا در شرایط نوسانی بازار، تصمیمی درست گرفته و درگیر هیجانات نشوید. بطور کلی، استراتژی هر فرد تحت تاثیر تجربه و دانش او از بازار تنظیم میگردد.
- همواره پیش از ورود به معاملات، به دقت تحلیل کنید: توصیه میشود برای داشتن عملکرد مناسب در بازار فارکس، هر دو جنبه تحلیلی تکنیکال و فاندامنتال را مدنظر قرار دهید. در تحلیل تکنیکال، تمرکز بر روی نمودارها، اندیکاتورها و روند قیمت بوده و در تحلیل فاندامنتال، عوامل اقتصادی و سیاسی مورد توجه است. یک تریدر خوب، هر دو جنبه را در نظر خواهد گرفت.
در بازار فارکس همچون حرفهایها معامله کنید
بسیاری از تازهواردان بازار فارکس بر این باورند که رسیدن به سود، در گرو اسرار پنهانی چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم است که تنها معاملهگران بزرگ، به آن دست یافتهاند. از این رو وقت زیادی را صرف یافتن راهی برای دسترسی به این استراتژیهای مخفی معاملاتی میکنند. اما باید گفت که هیچ راز پنهانی در کار نبوده و تنها عاملی که در این مسیر به کمک شما خواهد آمد، تلاش و آموزش کافی است. در واقع، آنچه تریدرهای بزرگ را از دیگر فعالان این بازار متمایز میکند، پیروی از اصولی است که آنها را بر بازار و نوسانات آن مسلط میکند.
در ادامه، سعی کردیم تا 4 مورد از کاربردیترین اصولی که معاملهگران با تجربه بازار، همواره به آنها پایبند هستند را گردآوری و برایتان توضیح دهیم. این نکات بنظر ساده و ابتدایی، کلید موفقیت شما در فارکس خواهند بود.
1. احساساتتان را در جریان معاملات دخالت ندهید
یکی از عواملی که موفقیت شما در این بازار را تضمین میکند، تسلط بر هیجانات در مواجهه با نوسانات بازار است. در واقع لازم است تا ذهن شما به حدی آماده باشد که در موقعیتهای مختلف معاملاتی، درگیر خشم، ترس، طمع و. نشوید. ترس در معاملات، شما را از کسب سودهای بیشتر محروم کرده و توانایی تصمیمگیری را از شما سلب خواهد کرد. طمع نیز با سودای محقق شدن روند مدنظر شما، مانع خروج به موقع شده و در برخی مواقع، شما را تا مرز از دستدادن تمامی سرمایهتان پیش خواهد برد.
بنابراین، اجازه ندهید تا احساساتتان کنترل شما را به دست بگیرد و تنها بر اساس تحلیل و استراتژی خود، پیش روید. در این صورت، درصد موفقیت شما در بازار به شدت افزایش خواهد یافت. این امر نیز در طول زمان و تنها با تجربه و شناخت دقیق شخصیتتان، محقق خواهد شد.
2. هرگز دست از یادگیری برندارید
اولین گام برای شروع فعالیت در هر حوزهای، آشنایی با مفاهیم اولیه و تسلط بر آنهاست. بازار فارکس نیز به دلیل اینکه دائما در حال تغییر است، معاملهگران را ملزم به صرف وقت کافی برای دستیابی به اطلاعاتی کامل از آن میکند. در واقع برای اینکه بتوانید در این بازار موفق عمل کنید، بهتر است تا ضمن ارزیابی مداوم عملکرد خود، سطح دانشتان را در تمامی حوزههایی که بر روی ارزش ارز تاثیر گذارند، افزایش دهید.
رویدادهای مختلف سیاسی، اقتصادی، شیوع بیماریها، وقوع جنگ و. از جمله عواملی هستند که دانستن آنها به شما در تحلیل بهتری از بازار کمک خواهد کرد. از این رو، مطالعه مداوم و پیگیری اخبار را هرگز از یاد نبرید.
نکته: حسابهای آزمایشی با شبیهسازی بازار واقعی، آمادگی شما را بدون متحمل شدن زیان، افزایش خواهند داد. از این رو میتوانید پیش از ورود به بازار، تجربه کافی از معاملات را کسب نمایید. البته معامله بیش از حد در این فضا نیز به سبب اینکه همراه با ریسک نیست، چندان توصیه نمیشود.
3. استراتژی معاملاتی خاص خود را تنظیم و حتما از آن پیروی کنید
منظور از استراتژی، تعیین چارچوبی است که معاملات شما، بر پایه اصول آن انجام میگیرد. در واقع این کار نظم ذهنی بیشتری به شما داده و به نوعی میدانید که از بازار چه میخواهید. برای رسیدن به یک استراتژی مناسب، لازم است تا تمامی ابعاد سرمایهگذاری مدنظرتان را، مورد ملاحظه قرار دهید.
مشخص کردن بازه زمانی معاملاتی (بلندمدت، کوتاه مدت و میان مدت)، روش تحلیلی (تکنیکال یا فاندامنتال یا هر دو)، نمادهای خاصی که قصد معامله کردن آنها را دارید و. از عواملی هستند که با تعیین آنها، به یک استراتژی خوب نزدیک خواهید شد.
بنابراین، پیش از شروع به فعالیت در بازار فارکس، استراتژی خاص خود را تنظیم کنید و به اصول آن پایبند باشید. با این کار، تحت تاثیر هیجانات بازار تصمیم نگرفته و دید بهتری نسبت به عملکرد خود خواهید داشت.
4. مدیریت سرمایه داشته باشید
بسیاری از معاملهگران موفق بازار فارکس، رمز موفقیت خود را داشتن یک سیستم مدیریت سرمایه کارا میدانند. در واقع بدون توجه به این موضوع، معامله کردن در این بازار، چیزی جز قمار نبوده و دستاوردی جز زیان نیز نخواهد داشت.
یک سیستم چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم مدیریت سرمایه موثر، ریسک هر یک از معاملات شما را کاهش داده و در مجموع ریسک حساب کاربری شما را مدیریت خواهد کرد. پایبندی به اصول مدیریت سرمایه، به شما این امکان را میدهد که معاملات خود را کنترلشده پیش برده و تنها بر روی سودآوری در بلندمدت، متمرکز شوید.
5 مورد از اصلیترین اصولی که در بحث مدیریت سرمایه مطرح میشود، عبارتند از:
- در انجام معاملات زیادهروی نکنید و به دنبال جبران ضرر خود با معاملات جدید نباشید. در مواقعی که به لحاظ روانی آمادگی معامله را ندارید، هرگز دست به این کار نزنید.
- تعیین حد ضرر Stop Loss و حد سود Take Profit را هیچگاه فراموش نکنید. با این کار، در مواقعی که پیشبینی شما از روند بازار اشتباه باشد، معاملات شما به طور اتوماتیک بسته خواهد شد. از این رو، سرمایه شما تا حد زیادی حفظ میگردد.
- درک درستی از اهرم داشته و در استفاده از آن، با احتیاط عمل کنید. اهرم یا لوریج این امکان را به شما میدهد تا با حجم بالاتری نسبت به آورده واقعی خود معامله کنید. علیرغم فرصت سودآوری که اهرمها فراهم میسازند، ریسک معاملات شما را نیز افزایش خواهند داد. بطوریکه با بیاحتیاطی در حجم اهرم انتخابی، در چند دقیقه تمامی سرمایه خود را از دست داده و در اصطلاح، کال مارجین خواهید شد.
- هرگز نسبت به معاملات خود متعصبانه برخورد نکنید. این اصل به شما میگوید که چنانچه پیشبینی شما از روند بازار اشتباه بود، به سرعت از معامله خارج شوید. با این کار گرچه متحمل زیان شدهاید، اما از ضرری بزرگتر جلوگیری کردهاید.
- حجم مناسبی را برای معاملات انتخاب کنید و به سرمایهگذاری بلندمدت بیاندیشید. چنانچه حجم معاملات شما مناسب باشد، ریسک سرمایهگذاری شما پایینتر بوده و در صورت زیان، باز هم شانس جبران را خواهید داشت. همچنین توجه داشته باشید که سرمایهگذاری بلندمدت با ثباتتر بوده و سودآوری شما نیز پایدار خواهد بود.
جمعبندی با 10 توصیه مهم از ویلیام گن به معاملهگران
از ویلیام دلبرت گن، به عنوان یکی از مشهورترین معاملهگران تاریخ دنیا یاد میشود. توصیههای ویلیام، همواره مورد توجه فعالان بازارهای مالی بوده و در رشد آنها بسیار موثر بوده است. در آخر، با ذکر 10 نکته ضروری و مهم از این معاملهگر بزرگ، مقاله را به پایان میبریم.
- هرگز بیش از سرمایهتان اقدام به خرید نکنید. این امر را به عنوان قانون تغییرناپذیر خود در بازار قرار دهید.
- سرمایهتان را به 10 بخش مساوی تقسیم کنید و هرگز بیشتر از یک دهم سرمایهتان را برای یک معامله به ریسک نیاندازید.
- هرگز اجازه ندهید یک معامله سودآور وارد زیان شود. وقتی سود شما به 3 واحد و بیشتر از آن رسید، نقطه توقف ضرر (حد ضرر) را به جایی که نه سود و نه زیان باشد بیاورید.
- برای سفارشات حد ضرر تعیین کنید. همیشه با قرار دادن نقطه حد ضرر در فاصله 3 تا 5 واحد، اقدام به خرید کنید.
- وقتی شک کردید از بازار خارج شوید و تا زمانی که تردید دارید وارد بازار نشوید.
- ریسک را به نسبت مساوی تقسیم کنید. در صورت امکان 4 یا 5 سهم را خریداری کنید. از اینکه تمامی سرمایهتان را تنها روی یک سهم سرمایهگذاری کنید به شدت پرهیز کنید.
- ذخیرهسازی کنید. بعد از اینکه یک سری از معاملات موفق را تجربه کردید، بخشی از سودتان را در حسابی خاص پس انداز کنید و فقط در پیشامدهای ناگهانی و ناخوشایند از آن استفاده کنید.
- از افزایش ناگهانی معاملات بعد از یک دوره موفق و سودآور در معامله، پرهیز کنید.
- معاملههایتان را بدون وجود یک دلیل خوب نبندید. با تعیین نقطه توقف زیان برای معاملهها، از سودتان محافظت کنید.
- همیشه از سودهای کوچک در مقابل زیانهای بزرگ، بپرهیزید.
شما نیز میتوانید تجربیات معاملاتی خود را در قسمت دیدگاه با دیگر کاربران، به اشتراک بگذارید.
شاید بارها واژه ی استراتژی به گوش شما خورده است! اگر به تازگی وارد بازار معاملات مالی شده اید و هنوز با مفهوم این واژه آشنایی ندارید، خواندن این مقاله برای شما مفید خواهد بود.
بسیار هستند افرادی که علیرغم داشتن آموزشهای کافی، شناخت ابزارهای مختلف و آشنایی خوب با مفاهیم اساسی معامله گری و . ، نمی توانند سود مد نظر خود را از بازار بگیرند. این افراد اگر بخواهند برآوردی از عملکرد خود در بازه ی زمانی بلندمدت داشته باشند، بیشتر ضرر کرده اند تا سود. این مسئله در نتیجه ی نداشتن استراتژی صحیح است.
استراتژی (strategy) به معنای نقشه ی مقابله است. وقتی وارد بازار می شویم در حقیقت وارد یک نبرد شده ایم که سلاح ما فقط داده هایی است که از بازار بدست می آوریم. در صورتی که در یک نبرد استراتژی مناسبی نداشته باشیم و از دیتای بازار درست استفاده نکنیم، قطعا شکست خواهیم خورد. پس قبل از ورود به معامله باید بدانیم کجا و بر چه اساسی باید وارد شویم، و برای خروج در صورت کسب سود یا در صورت ضرر باید کجا و بر چه اساسی خارج شویم تا ضرر بیشتری از لحاظ مالی و زمانی متحمل نشویم. البته این تصمیمات باید قبل از انجام یک معامله صورت گیرد چرا که بعد از ورود به بازار دیگر کنترل سرمایه ی شما نه در دست شما که در دست بازار است.
یک استراتژی خوب چه ویژگیهایی دارد؟
در نوشتن یک استراتژی کارآمد، باید تمام قوانین را در نظر بگیریم و از اقدامات شتابزده پرهیز کنیم. استراتژی در حقیقت نقشه ی راه برای یک معامله گر است و باید برای هر معامله گری، چه حرفه ای چه تازه کار کاملا ساده و قابل فهم باشد؛ زیرا هر چقدر ساده تر به بازار نگاه کنیم سود بیشتری کسب خواهیم کرد. استفاده ی زیاد از اندیکاتورها، اوسیلاتورها، فیلترها و ابزارهای مختلف روی نمودار فقط باعث گیجی و سردرگمی بیشتر ما خواهد شد و در نهایت چیزی جز ضرر عاید ما نخواهد کرد. هر چقدر یک استراتژی ساده تر و قابل فهم تر باشد همان قدر بیشتر و بهتر به ما سود می دهد. بهترین حالت این است که چند روش کاربردی را بلد باشیم و در نهایت روشی را که به نظر خودمان برای ما سودمند تر است بکار بگیریم.
نباید استراتژی را با تحلیل تکنیکال یکی بدانیم. با تحلیل تکنیکال می توانیم نقطه ی ورود و خروج و حد سود و حد ضرر خود را مشخص کنیم ولی در استراتژی باید علاوه بر داشتن مهارت در تحلیل تکنیکال در روانشناسی بازار و مدیریت ریسک هم مهارت کافی داشته باشیم.
مدیریت ریسک و سرمایه چه اهمیتی در معاملات دارد؟
چهار رکن اصلی بازارهای مالی عبارتند از تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال، روانشناسی بازار و مدیریت ریسک و سرمایه که مدیریت سرمایه از اهمیت بالاتری نسبت به بقیه برخوردار است؛ زیرا باعث تقویت استراتژی شده، استراتژی و تحلیل تکنیکال ضعیف را پوشش می دهد و پس از یک بازه ی زمانی معامله گر را به سوددهی می رساند.
استراتژی ها به دو دسته تقسیم می شوند: دسته ی اول استراتژی هایی هستند که winning ratio یشان بالاست و دسته ی دوم استراتژی هایی که risk to reward بالایی دارند.
winning ratio یعنی درصد برد معاملات. برای بدست آوردن این عدد تعداد معاملات برنده را تقسیم بر کل معاملات کرده، نتیجه را در صد ضرب می کنند. risk to reward که به اختصار به آن R/R می گویند نسبت سود یک معامله به میزان ریسکی ست که آن معامله برای شما داشته است.
رابطه ی بین این دو آیتم در نمودار زیر آمده است:
این دو استراتژی را نمی توان هیچگاه به موازات یکدیگر بکار برد چرا که از لحاظ مفهومی این دو در جهات مخالف حرکت می کنند.
برای اینکه به زبان ساده تری به شرح این مفهوم بپردازیم لازم است ابتدا کمی راجع به سبد سرمایه صحبت کنیم. همانطور که در بازار سنتی نیز سرمایه گذاری های امن و کم ریسک مانند املاک و طلا و اوراق قرضه داریم (که البته با اینکه احتمال ضرر در آنها بسیار کم است ولی هیچگاه صفر نیست)، در بازار کریپتو کارنسی نیز سه نوع سبد داریم: سبد کم ریسک (مثل بیت کوین و اتریوم)، سبد با ریسک متوسط و سبد پرریسک (رمزارزهای جدید). هرچقدر بیشتر ریسک کنیم و از منطقه ی امن خود دورتر شویم، به همان نسبت سود بیشتری خواهیم داشت و به همان نسبت احتمال ضرر نیز بالاتر می رود. در نتیجه نباید کل سرمایه مان را داخل سبد پرریسک قرار دهیم، چرا که ممکن است با یک معامله ی اشتباه تمام دارایی خود را از دست بدهیم. از طرفی اگر همه ی سرمایه مان را در سبد کم ریسک قرار دهیم احتمال اینکه سود خوبی از بازار بدست بیاوریم بسیار پایین می آید. پس باید بین سبد پرریسک و کم ریسکمان تعادلی ایجاد کنیم و نسبت معقولی را بین میزان ریسک و میزان سودمان رعایت کنیم.
هرچقدر سرمایه ی اولیه ی ما بیشتر باشد باید سبد کم ریسکتری را انتخاب کنیم و باید فقط یک قسمت از سرمایه مان را وارد سبد پرریسک کنیم. در سرمایه گذاری روی سبدهای پرریسک باید میزان سرمایه گذاری به قدری باشد که در صورت ضرر کردن، آن میزان ضرر ضربه ی زیادی به سرمایه ی کلی ما نزند و باز هم بتوانیم در بازار باقی بمانیم. این مسئله را هم در نظر داشته باشیم که هرچند در صورت برد در معامله ی پر ریسک سود خیلی بالایی عاید ما خواهد شد ولی هیجان زیاد و یا کمالگرایی افراطی فقط برای ما ضرر بیشتری در پی خواهد داشت و باعث خواهد شد سرمایه ی خود را در بازار از دست بدهیم. مدیریت سرمایه رمز ماندگاری یک معامله گر در بازارهای مالی است و جلوی اقدامات هیجانی و شکست معامله گر را در بازار می گیرد.
روانشناسی بازار یعنی چه؟
یک معامله گر باید بتواند احساسات خود را در بازار مدیریت کند. تعداد افرادی که به خاطر ترس از باخت و از دست دادن سرمایه وارد بازارهای مالی نمی شوند بسیار زیاد است. یعنی ترس مانع از حرکت و ورود آنها به این بازار می شود. البته ترس تا جایی که منطقی باشد هیچ ایرادی ندارد و حتی ضامن سلامتی و نشانه ی داشتن عقل و منطق سالم است؛ ولی معامله گری را تصور کنید که به خاطر ترس از ضرر وارد بسیاری از معاملات که می توانست او را به سود سرشاری برساند نمی شود.
در نقطه ی مقابل معامله گری را تصور کنید که بدون بررسی های لازم و بی مهابا روی نمادهای مختلف سرمایه گذاری می کند. همانطور که حدس می زنید نتیجه ی اینگونه معاملات چیزی جز ضررهای پی در پی و در نتیجه از دست دادن کل سرمایه و حذف از بازار نیست.
یک استراتژی خوب به ما کمک می کند که چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم احساسات خود را مدیریت کنیم و بین ترس افراطی و بی پروایی مفرط تعادلی ایجاد کنیم تا با حجم سرمایه ی مناسب و در زمان مناسب وارد پوزیشن شویم، از بازگشت قیمت نترسیم و در تا رسیدن به حد سود مناسب در معامله بمانیم یا در صورت ضرر بدون داشتن امید واهی به بالا رفتن قیمت، در حد ضرر معقول از معامله خارج شویم.
تست یک استراتژی
بعد از ساخت استراتژی، مدیریت ریسک و سرمایه و روانشناسی بازار نوبت به گرفتن بک تست است. بک تست (back test) فرآیندی است که در آن معامله گر نحوه ی عملکرد یک استراتژی را در گذشته بررسی می کند. بک تست گرفتن با این فرض انجام می شود که یک استراتژی موفق در گذشته، در آینده هم می تواند سودآور باشد. بدین منظور معامله گر از تمامی قوانین استراتژی پیروی می کند تا از این طریق یک دید عینی نسبت به عملکرد استراتژی پیدا کند و آن استراتژی به دقیق ترین شکل ممکن تست شود. بک تست گرفتن یکی از مراحل مهم در بهینه سازی عملکرد در بازارهای مالی است. در نتیجه ی بک تست استراتژی به دقت توسط معامله گر ارزیابی شده، ذهنش به استراتژی و میزان سود و ضرر آن قبل از ورود به بازار واقعی عادت می کند.
برای این کار روی یک بازه ی زمانی خاص (شش ماهه، یک ساله، سه ساله و . ) با آن استراتژی رفتار نمادها و سهم های مورد نظرمان را روی نمودار بررسی می کنیم تا ببینیم این استراتژی در این بازه ی زمانی چقدر به ما سود و چقدر ضرر داده است. اگر یک استراتژی در یک بازه ی زمانی نسبتا طولانی سودآور باشد، می توانیم امیدوار باشیم که در آینده نیز همینطور خواهد بود. بک تست گرفتن به مهارت و دقت بالایی نیاز دارد و باید بازه ی زمانی مناسب و قابل تطبیق تری با شرایط فعلی بازار برای بک تست انتخاب شود.
دو نوع بک تست داریم: بک تست دستی و بک تست اتوماتیک.
در بک تست دستی نمودارها و داده های گذشته و میزان سود و زیان و سایر فاکتورهای مد نظرمان را به طور دستی تحلیل و گزارش می کنیم. در بک تست اتوماتیک تمام این فرآیندها به طور اتوماتیک توسط نرم افزارها و کد نویسی انجام می شود.
شکل زیر بک تست اتوماتیک با زبان pine script را نشان می دهد که قسمت آبی رنگ نشان دهنده ی میزان سود دهی استراتژی است.
برای تهیه ی گزارش از عملکرد یک استراتژی توسط بک تست، می توان از شیتهای اکسل و گوگل استفاده کرد. این گزارشات شامل اطلاعات مهمی از جمله پلتفرم معاملاتی، طبقه ی دارایی، دوره ی زمانی معامله، تعداد معاملات سود ده و زیان ده، نسبت شارپ، سود خالص و . می باشند.
برای اطمینان از کارایی یک استراتژی باید به میزان زیادی بک تست انجام داد. بعد از انجام بک تست های متعدد و تهیه ی گزارشات دقیق نوبت به تفسیر نتایج و ارزیابی استراتژی به دور از تعصبات می رسد.
وقتی یک استراتژی از مرحله ی بک تست نیز سربلند بیرون آمد باز هم نباید به یکباره تمام دارایی خود را با این استراتژی وارد بازار کنیم؛ زیرا ممکن است یک استراتژی در شرایط خاصی از بازار در گذشته، سود خوبی به داده باشد ولی در شرایط حال حاضر ضرر بدهد. بهتر است یک درصد پایینی از سرمایه مان را وارد بازار واقعی کنیم و این بار استراتژی مد نظرمان را در بازار واقعی ارزیابی کنیم؛ در هر مرحله سود و ضرر تمام پوزیشنهای خود را به دقت یادداشت کرده، وین ریت، میزان دقیق سود و افت سرمایه و . را محاسبه کنیم. همچنین باید هزینه های معاملات، واریز و برداشت و سایر هزینه های احتمالی را نیز در نظر بگیریم. سپس سعی کنیم نقاط ضعف استراتژی خود را برطرف کنیم و استراتژی خود را قبل از وارد شدن به معاملات بزرگ ارتقا ببخشیم.
همواره این نکته را در نظر داشته باشیم که بک تست گرفتن مانند هر تحلیل دیگر نموداری، با احتمالات سر و کار دارد و هیچ تضمینی وجود ندارد که نتایجی را که در بک تست بدست آورده ایم، در بازار واقعی نیز تجربه کنیم. بک تست گرفتن فقط یافتن تاییدی بر کارایی و اعتبار یک استراتژی در گذشته است و هیچ تضمینی از بازار آینده به ما نمی دهد و به همین دلیل است که همیشه باید مدیریت ریسک و سرمایه داشته باشیم.
در پایان این مقاله لازم است چند نکته ی مهم را مطرح کنیم:
هر استراتژی یک سیکل سوددهی و یک سیکل ضرردهی دارد و تمام استراتژی ها هم می توانند به ما سود دهند و هم حتما ضرر خواهند داشت چون کسی نمی تواند همیشه نقاط چرخش بازار را درست حدس بزند. وقتی یک استراتژی برای خود تعیین می کنیم باید به آن وفادار بمانیم و طبق آن وارد معاملات شویم. اگر یک استراتژی وین ریت خوبی داشته باشد قطعا در درازمدت به ما سود خوبی خواهد داد و برآیند یک دوره ی مالی مشخص می کند که روی سود هستیم یا ضرر. پس نباید دائما استراتژی های مختلف را با هم مقایسه کنیم و همواره در حال عوض کردن استراتژی مان و از این شاخه به آن شاخه پریدن باشیم. چیزی که برای ما باید مهم باشد برآیند آن استراتژی در یک دوره ی زمانی خاص است.
پس هیچگاه گمالگرا نباشیم چرا که کمالگرایی در معاملات مالی در نهایت باعث شکست ما خواهد شد و فراموش نکنیم که هیچ معامله گری تا بحال وجود نداشته که در معاملاتش فقط سود کرده باشد زیرا هیچ استراتژی ای وجود ندارد که فقط سود ده باشد و هیچگاه باعث ضرر نشود.
6 مرحله برای ساخت استراتژی معاملاتی در بورس ایران
یکی از الزامات معاملهگری در بازار سرمایه، داشتن یک سیستم معاملاتی مدون، مکتوب و شخصی است.
نداشتن یک سیستم معاملاتی مدون و مکتوب در بازار شبیه این است که بدون داشتن مهارت شنا کردن در جای عمیق شنا کنید.
در بازارهای مالی سرمایهگذار بدون داشتن یک سیستم معاملاتی، قادر به حفظ دارایی خود نیست و هیجان موجود در این بازارها به گونه ای می باشد که ممکن است موجب از دست رفتن کل سرمایه سرمایهگذار شود.
سیستم معاملاتی مدون و مکتوب به فعالیت معاملهگر نظم داده و مانع ایجاد هر عامل منفی اثرگذار بر روحیه سرمایهگذار میشود و زمینه سازی لازم برای انجام معاملات بدون استرس و هیجان در بازار را برای سرمایهگذار فراهم میکند.
در این حالت سرمایهگذار با ایجاد هر اتفاقی، قادر به تشخیص اقدام بعدی بوده و راهکارهای مورد نیاز برای هر مرحله را میداند.
طراحی و ساخت یک سیستم معاملاتی از مراحل زیر تشکیل میشود:
مرحله اول: بازه زمانی خاص خود را انتخاب کنید
اولین مرحله در طراحی یک سیستم معاملاتی، انتخاب بازه زمانی مناسب است. بازه زمانی به کار رفته در نرم افزارهای تحلیل تکنیکال بین 1دقیقه تا 1 ماه است و انتخاب بازه زمانی مناسب برای هر معاملهگری به تجربه و یا نوع معاملات او بستگی دارد (برخی از معاملهگران ترجیح میدهند در بازه های زمانی کوتاه مدت، برخی بازه زمانی میان مدت و یا برخی دیگر در بازه زمانی بلند مدت در بازار فعالیت کنند).
به عنوان مثال تحلیلگری که بر روی نمودارهای هفتگی معامله میکند، اجازه فعالیت در بازه زمانی کوتاه مدت را ندارد و به همین دلیل نیاز نیست که روزانه در سایتهای بورسی به دنبال بررسی قیمت سهم، خواندن اخبار و اظهار نظرهای دیگر سرمایهگذاران در مورد سهم باشد.
پس اولین قدم انتخاب بازه زمانی مناسب با توجه به دیدگاه انتخابی سرمایهگذاران است.
مرحله دوم: روند را تشخیص دهید و از آن تایید بگیرید
به نظر من تشخیص شروع یک روند کار نسبتا سختی است و صرفا با ابزارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال قادر به تشخیص درست آن نیستیم.
البته در بحث امواج الیوت و شمارش موجها میتوان انتهای موج 5 را همراه با مشاهده واگراییها، به عنوان شروع روند در نظر گرفت، ولی ممکن است با خطاهایی همراه باشد.
پس بهتر است با همان شرایط رایج، شروع روند در بازار را تشحیص دهیم (در روند صعودی شاهد سقفها و کفهای بالاتر و در روند نزولی شاهد سقفها و کفهای پایینتر هستیم).
در کل دیدگاه معاملهگران مبنی بر وجود یک روند غالب در بازار، موجب ایجاد نظم در معاملات میشود.
البته در شروع روند ممکن است شاهد افزایش قیمت باشیم، ولی با تایید روند، سرمایهگذار میتواند با خیال راحتتری به خرید سهام اقدام کند و اطمینان بیشتری در خصوص آینده قیمت سهم داشته باشد.
مرحله سوم: چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم نسبت ریسک به ریوارد خود را تعیین کنید
در مبحث ریسک به ریوارد توضیح دادیم که سرمایهگذار میتواند با چه نسبتی از حد سود و حد زیان، یک معامله موفق در بازار داشته باشد.
در بحث طراحی سیستمهای معاملاتی هم باید تعیین کنیم که در یک معامله چه میزان ریسک را قبول کنیم.
حال تعیین مقدار ریسک یا باید بر مبنای درصدی از حجم کل سرمایهگذاری (دیدگاه عمومی در بین سرمایهگذاران در خصوص تعیین میزان ریسک) و یا باید بر مبنای تحلیل تکنیکال و تعیین نسبت R/R در معامله باشد.
به عبارت دیگر با تعیین میزان ریسک، سرمایهگذار باید با رسیدن به حد ضرر، تصمیم درستی گرفته و این موضوع را از قبل به صورت مکتوب تعیین کرده باشد.
مرحله چهارم: مقدار سرمایه در نظر گرفته شده برای خرید سهم را تعیین کنید
در این مرحله باید تعیین کنیم که چه میزان سرمایه ای برای خرید سهم اختصاص دهیم و اینکه قرار است خرید را یکباره انجام دهیم و یا برنامهریزی برای خرید پله ای داشته باشیم.
نکته مهم در خرید پلهای در نظر گرفتن پتانسیلهای سهم است؛ چون در این نوع خرید، حس زیانگریزی موجود در سرمایهگذار برای شناسایی زیان با رسیدن سهم به محدوده حد ضرر، موجب خریدهای مجدد با هدف کاهش میانگین قیمت خرید میشود؛ در صورتی که ممکن است سهم مورد نظر، اصلا سهم مناسبی نبوده و سرمایهگذار هم حساسیت بیمورد داشته باشد.
مرحله پنجم: نقاط ورود و خروج سهم را مشخص کنید
بعد از اینکه چهار مرحله اول را با موفقیت پشت سر گذاشتید، باید قادر به تشخیص محدوده مناسب برای ورود به سهم باشید. عموما افرادی که فعال بازارند نقاط ورود به سهم را با ابزارهای تکنیکالی تعیین میکنند و به دلیل وجود ابزارهای گوناگون برای تشخیص نقطه بهینه ورود به سهم، عموما فضای مشترکی بین همه سرمایهگذاران وجود ندارد.
به نظر من تعیین نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفا با ابزارهای تکنیکالی تعیین شود و معاملهگر باید در کنار این ابزارها، روند حرکتی سهم و رفتار خریداران و فروشندهها را در نظر بگیرد و اینجاست که سرمایهگذار قادر به تشخیص یک نقطه بهینه برای خرید سهم است.
برای تعیین قیمت فروش هم سرمایهگذار در مرحله اول باید از مقاومتهای استاتیک و داینامیک موجود در نمودار استفاده کند.
اما باید توجه داشت که با رسیدن سهم به محدودههای مقاومتی، شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان به چه صورت است و آیا با یک خرید قوی در سهم مواجه هستیم و یا با یک فروش قوی و سپس تصمیم درست را اتخاذ کنیم.
عدهای از سرمایهگذاران هم برای کسب حداکثر سود و از طرفی کاهش میزان ریسک، از فروش پلهای و عدهای هم از تکنیک تریل کردن استفاده میکنند.
مرحله ششم: از سیستم معاملاتی استفاده کنید و با آزمون و خطا کارایی آن را افزایش دهید
مرحله آخر تست سیستم معاملاتی است.
در این مرحله، مراحل تدوین شده در سیستم معاملاتی را اجرا و طبق اصول و ضوابط تعیین شده معامله کنید و هیچ وقت سعی نکنید اصول را زیر پا بگذارید. سیستم معاملاتی طراحی شده را چند بار تست و هر بار سعی کنید با بهینه کردن سیستم، میزان کارایی آن را افزایش دهید.
برای تست سریعتر سیستم هم از دادههای چند ماه گذشته سهام استفاده کنید.
به عنوان مثال به 3 ماه گذشته برگردید و شرایط خرید سهم در آن محدوده زمانی را تعیین کنید و سپس بر اساس مستندات موجود، پنج مورد ذکر شده را به ترتیب اجرا کنید و با در نظر گرفتن بازه زمانی مورد نظر در طول 3 ماه، عملکرد معاملاتی خود را مورد سنجش قرار دهید.
به این ترتیب میتوانید سیستم طراحی شده را تست کنید و مشکلات موجود را تشخیص داده و مرحله به مرحله کارایی سیستم را افزایش دهید.
سخن آخر
طراحی یک سیستم معاملاتی مطلوب در بازار باید برای هر سرمایهگذاری به عنوان یک اولویت مهم و اساسی مد نظر قرار گیرد چرا که یک سیستم معاملاتی درست و بهینه میتواند به عنوان چراغ راه سرمایهگذار عمل کرده و سرمایهگذار هم به راحتی قادر به تشخیص موقعیت های مختلف در خرید و فروش سهام و اتخاذ استراتژی مربوط به آن موقعیت در بازار سرمایه خواهد بود.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
۴ استراتژی ساده برای سرمایهگذاری؛ چیزهایی که میدانیم و از یاد میبریم
استراتژی؛ کلمهای که تفاوتی ندارد معاملهگر باشید یا دانشجو، کارگر باشید یا کارمند، مطمئناً آن را بارها و بارها شنیدهاید. با این حال، در بحث معاملهگری و سرمایهگذاری، استراتژی نقشی پررنگتر دارد؛ چراکه پای پول شما در میان است و تصمیم اشتباه مساوی با ضرر است.
عبارت استراتژی از واژه استراتگوس (Strategos) گرفته شده است که اشاره به فرماندهی و رهبری در جنگهای یونان باستان دارد. پس جای تعجب نیست که این اصطلاح را همراه با ترید، سرمایهگذاری و برنامهریزی میآورند؛ چون هر کدام از اینها مانند میدان جنگ هستند! باید بدانید که در میان انبوهی از کارها و چگونه استراتژی معاملاتی خوب داشته باشیم اطلاعات، چه باید کنید و چگونه مسیر درست را برای سالمرسیدن به مقصد طی کنید. ترسیم نقشه برای رسیدن به هدف، همان استراتژی است که دنبالش هستیم.
استراتژیها همیشه پیچیده و عجیبوغریب نیستند، گاهی اوقات میتوان با چند راه و میانبر ساده به نتایجی رسید که هیچکس توقعش را ندارد. حتما نیاز نیست آموزشهای خاصی ببینید تا بتوانید گلیم خود را از آب بیرون بکشید. کافی است مبنای کار را بدانید و رفتهرفته آنها را پیشرفتهتر کنید.
قطعاً شما هم بهدنبال راهبردهایی هستید که بتوانید با استفاده از آنها به بهترین نتیجه برسید؛ پس توصیه میکنیم یادداشت احسان یزدان پرست در وبسایت مدیوم را بخوانید.
۴ استراتژی ساده
اگر سرتان خیلی شلوغ است؛ پس چرا استراتژیهای سرمایهگذاریتان را اولویتبندی نمیکنید؟
خلاصه کلام؛ زمان در بازار ارزهای دیجیتال همچون گوهری گرانبهاست. شما یا یاد میگیرید که سریع تصمیم بگیرید و عمل کنید یا از قافله عقب خواهید افتاد. بازار ارزهای دیجیتال به بازارهای دیگری که پیش از این دیدهاید، شباهتی ندارد. سرعت رخدادن اتفاقات در این بازار خیلی سریع است.
برای درک این موضوع، به چند نمونه اشاره میکنیم:
- امروز یک پروژه بهشدت صعودی میشود و فردا که از خواب بیدار میشوید، میبینید که به صفر رسیده است.
- ایلان ماسک درباره پذیرش بیت کوین در شرکت تسلا توییتی ارسال میکند. کمی بعد میبینم مادربزرگم از من میپرسد چطور بیت کوین بخرم؟ ایلان مجدداً توییت ارسال میکند و میگوید [استخراج] بیت کوین برای محیط زیست مضر است. مادربزرگم اختیار از کف میدهد و تمام پوزیشنهای معاملاتی خود را میبندد!
- چین برای بار هزارم ارزهای دیجیتال را ممنوع میکند. مردم داراییهای خود را با هیجان ناشی از ترس میفروشند. بعد کاشف به عمل میآید که این خبر جعلی بوده است و مردم دوباره شروع به خرید میکنند.
- نهنگها و مؤسساتی نظیر جی پی مورگان یا گلدمن ساکس بازار را دستکاری میکنند؛ قیمتها پامپ و دامپ میشود.
پس اگر میخواهید در این بازار فعالیت کنید، باید کاملاً مجهز باشید. انگار سوار بر قایقی میان اقیانوس هستید و طوفان شبانهروز بر شما میتازد. نمیتوانید با خیال راحت بنشینید، در عین حال فرصت چندانی هم برای فکرکردن ندارید؛ پس باید تصمیم بگیرید و سریع عمل کنید.
شماره یک: سال ۲۰۰۹ را فراموش و روبهجلو حرکت کنید
من دوستی دارم که به اخبار فناوری علاقه فراوانی دارد. او در سال ۲۰۱۳ مرا با دنیای بیت کوین آشنا کرد. از همان زمان، هر بار که او را میبینم به من میگوید:
بیت کوین در حال حاضر خیلی گران است؛ الان برای ورود به بازار خیلی دیر است.
همان داستان قدیمی و کلاسیکِ «هر روز اخبار را دنبال کنید، هرگز نخرید.» برای دوستم کاملاً صادق است.
درست است که این روزها افراد زیادی از فناوریهای بلاک چین و ارزهای دیجیتال سر در میآورند؛ اما اگر گوشهای بنشینید و مدام غر بزنید که چرا ۱۰ سال پیش ارز دیجیتال نخریدهاید، قاعدتاً یک جای کار میلنگد!
یک ضربالمثل چینی میگوید:
بهترین زمان برای کاشت یک درخت ۲۰ سال پیش بود. بهترین زمان بعدی، همین حالاست.
در مورد بازار تحقیق کنید، پروژههای خوب را بیابید. برای ورود خود برنامهریزی کنید و شک بهدلتان راه ندهید.
شماره دو: بخرید و در عین حال بفروشید
بهعنوان یک معاملهگر یا یک سرمایهگذار، احتمالاً قوانینی برای خرید دارید:
- ممکن است ۱۰ تا ۲۰ درصد از حقوق ماهانه خود را به فلان ارز دیجیتال اختصاص بدهید.
- زمانی فلان ارز را میخرید که به هدف قیمتی X رسیده باشد.
- استراتژی میانگینگیری یا خرید پلهای را روی فلان ارز بهصورت ماهانه و هفتگی اجرا میکنید.
این استراتژیها بسیار خوب و توصیهشده هستند. با این حال اگر فقط به خرید فکر میکنید و ایدههای روشنی در مورد استراتژیهای خروج خود نداشته باشید، این پازل کامل نیست.
احتمالاً شنیدهاید بسیاری از افراد توصیه میکنند که بیت کوین بخرید و هرگز نفروشید. بسیاری از ما معتقدیم که بیت کوین طلای آینده است. ما آن را بیشتر بهعنوان یک دارایی ارزشمند میبینیم و امیدواریم در دوران بازنشستگی بتوانیم روی آن حساب کنیم. پس بیت کوین را هودل میکنیم.
این استراتژی ممکن است برای بیت کوین جواب دهد؛ اما برای بسیاری از توکنها، استراتژی عاقلانهای نیست.
۱۰۰ ارز برتر سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ و حتی ۲۰۱۹ را بررسی کنید. چند نام را میشناسید؟ چند درصد از آن ارزها هنوز پابرجا هستند؟ ۸۰ تا ۹۰ درصد از این پروژهها از بین رفتهاند، قیمتشان کاهش یافته یا به حاشیه رانده شدهاند.
برای آلت کوینها (از جمله اتریوم) شما باید حد ضرر یا همان استاپ لاس بگذارید. بهتر است وقتی قیمتها از حد تعیین شده عبور کرد، یک یا همه پوزیشنهای معاملاتی خود را لیکویید یا نقد کنید. حتی اگر یک معاملهگر روزانه نیستید، این اخطارها و اقدامات خودکار کمک میکند که با خیال راحت سرمایهگذاری کنید.
زیاد حریص نباشید. اگر کوینهایتان افزایشِ قیمتِ شدیدی را تجربه کردند، در پی کسب سود باشید. برای مثال فرض کنید امروز هزار دلار دوج کوین خریدهاید. پس از ۳ ماه ایلان ماسک درباره این میم کوین توییتی ارسال میکند. بهلطف توییت ایلان ماسک اکنون شما سه هزار دلار دارید. در این لحظه بهتر است ۱,۵۰۰ دلار از داراییتان را نقد کنید. به این ترتیب شما سرمایه اولیه خود را خارج کردهاید، مقداری سود کردهاید و البته همچنان میتوانید عضوی از جامعه دوج کوین باقی بمانید (البته اگر این موضوع مهمی باشد).
۳- در کف خرید کنید
خرید در کف؛ حتی خواندنش هم لذتبخش است، چه برسد که شانس خرید در یک کف واقعی نصیبتان شود.
بیایید واقعبین باشیم؛ خرید ارزهای دیجیتال در زمان سقوط بازار یا در روندهای نزولی، بسیار پرریسک است. با این حال اغلب مواقع، خرید در چنین شرایطی، به سودآورترین سرمایهگذاریها تبدیل میشود.
اگر نمودار تاریخی بیت کوین را بررسی کنید، متوجه میشوید که در طول حیات این ارز دیجیتال، ۶ یا ۷ بار قیمت آن بین ۲۰ تا ۷۰ درصد سقوط کرده است. در سال ۲۰۲۱، ترس و تردید را با توییتهای ایلان ماسک و اخبار کشور چین تجربه کردیم. در سال ۲۰۲۰ هم شیوع ویروس کرونا باعث ترس و بیاعتمادی در بین سرمایهگذاران شده بود. این روند ممکن است به همین ترتیب ادامه پیدا کند.
اکنون آنچه ما از تغییرات قیمت در برهههای گذشته یاد گرفتهایم این است که ارزهای قدرتمندی نظیر بیت کوین همیشه راه خود را به سوی اوج تاریخی قبلی (و فراتر از آن) پیدا میکنند. این بدان معناست که وقتی بازار ۶۰ تا ۷۰ درصد سقوط میکند، این شانس را دارید که این ارزها را با تخفیف خریداری کنید.
در برخی از این سقوطهای قیمتی، شما زمان نامحدودی برای تصمیمگیری ندارید و این وضعیت فقط چند روز دوام پیدا میکند.
این یک توصیه مالی نیست؛ اما دفعه بعد که چنین اتفاقی رخ داد، بهتر است حریص باشید!
۴- لطفاً حریص باشید؛ اما نه برای شت کوینها
دچار اشتباه نشوید. حریصبودن و خرید در کف، ارتباطی با خریدوفروش شت کوینها ندارد.
اگر بهسراغ یوتیوب بروید و در کادر جستجو تایپ کنید:
بهترین ارزهای دیجیتال با پتانسیل بازدهی هزار درصدی در حال حاضر کدام هستند؟
سپس بهصورت تصادفی یکی از کانالها را باز کنید که در آن فردی به شما توصیه میکند:
بشتابید و کوین DOGEMOONSWAPODOT را بخرید!
آنگاه هزار دلار در این کوین سرمایهگذاری میکنید. ادامه داستان تقریباً مشخص است. میبینید که سرمایه اولیه شما بهتدریج آب میرود. این آبرفتن آنقدر طولانی میشود که پول شما به صفر میرسد.
اگر در معاملات و سرمایهگذاری متخصص نیستید، ایرادی ندارد. اگر از مفاهیم فنی فناوری بلاک چین و ارزهای دیجیتال اطلاعی ندارید، ایرادی ندارد. اگر زمان کافی برای بررسی توکنها، تیمها و شاخصهای بنیادی هر پروژه ندارید، باز هم اشکالی ندارد. اما…
پیروی کورکورانه از افراد، روش صحیحی نیست. اینکه متوجه شوید اشتباه کردهاید یا سرمایهگذاری بدی انجام دادهاید و همچنان اصرار دارید که به همان مسیر ادامه دهید، این موضوع اشکال دارد. در چنین شرایطی هوشیار باشید!
آیا روی توکن بدی سرمایهگذاری کردهاید؟ عیبی ندارد. برای همه ما چنین اتفاقی میافتد. موقعیت معاملاتی خود را با ۲۰، ۳۰ یا ۴۰ درصد ضرر ببندید. این درسی ارزشمند برای شما در آینده خواهد بود. نگران نباشید. اگر درسهای خود را خوب یاد بگیرید همواره شانس بیشتری برای کسب سود وجود خواهد داشت.
اگر در این حوزه تازهوارد هستید، به قویترین و معتبرترین پروژهها نظیر بیت کوین و اتریوم پایبند باشید. همان طور که پیش میروید، اطلاعات خود را درباره پروژههای دیگر افزایش دهید و سبد سرمایهگذاری خود را متنوع کنید.
سخن پایانی
بیت کوین طی سالهای گذشته بهطور متوسط ۲۰۰ درصد افزایش قیمت داشته است. هر روز خبر جدیدی از کوینهایی با ۱۰ یا ۱۰۰ برابر بازدهی میشنویم. افراد یکشبه ثروتمند و یکشبه ورشکست میشوند.
قیمت بیت کوین از سال ۲۰۱۳ تا به حال
اخبار و حوادث نیز قیمتها را تغییر میدهند. چین، کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC)، السالوادور، ایلان ماسک، کرونا و… را بهخاطر آورید. حالا این شرایط را با بازار سنتی سهام مقایسه کنید. احتمالاً این میزان از تنش و بیثباتی را در آن نمیبینید.
با نگاهی به تاریخ، مشخص میشود که شما میتوانید ۱۰ تا ۱۵ درصد بازدهی سالانه در این بازار داشته باشید. یک قمار مطمئن و در عین حال کِسلکننده. بازار ارزهای دیجیتال بهسرعت در حال حرکت است. اگر میخواهید بازیکن خوبی در این بازی باشید، باید سریع حرکت کنید.
آنچه مسلم است بسیاری از موارد مطرحشده را هرکدام از ما در زندگی و معاملات خود استفاده کردهایم و شاید هزاران بار بهدلیل توجه نکردن به آنها متحمل ضرر شدهایم. باید به این موضوع توجه کنیم که رسیدن به موفقیت در بازار ارزهای دیجیتال نیازمند افزایش دانش، درسگرفتن از اشتباهات، مرور چندباره برنامهها و پیروی از همین چند اصل ساده است.